پنجشنبه 08 فروردين 1398 , 14:10
برات اربعین از شهدا
فارس از سفر راهیان نور گزارش میدهد سفری به دیار آسمانیها/ از لحظههای ناب عاشقی تا برات اربعین از شهدا
دانشجویان پنج دانشگاه شهرستان فسا سفری خاص با حس و حالی معنوی و شهدایی را در کنار یکدیگر تجربه کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس از فسا، ۸۰ دختر دانشجو از دانشگاههای دولتی، پزشکی، آزاد و پیامنور فسا و بخش ششده سفری آسمانی در زمین را به مدت چهار روز تجربه کردند.
از شور و شوق هنگام ثبتنام تا هیجانات و نحوه تزئینات در اتوبوس و جاذبه عجیب مناطق جنگی، همگی نشان از سفری متفاوت با تمام مسافرتها داشت؛ سفری که بیشتر از هرجایی دیگر میتوانست شهدا و بهواسطهی آنها خدا را در نزدیکی خود لمس کرد، آنانی که همیشه در کنارمان بوده اما ما ازشان دور بودهایم.
من نیز بهعنوان دانشجوی دانشگاه دولتی شهرستان فسا توفیق این سفر معنوی دانشجویی را پیدا و به قول راویان در یادمانها از دانشگاه به دانشگاه رفتم؛ دانشگاهی با عنوان راهیان نور که الحق پر از نور بود از جنس هدایت.
هرکدام از همسفرانم حالوروزی ویژه و حسرت برانگیز داشتند که مدام آرزویم بر آن بود و هست که این احوال نشات گرفته از جو خاص این سفر، بر ما ماندگار شود.
همنشینی با زائران شهدا و گفتوشنود با آنها نیز حال خوب خود را به همراه داشت؛ مدینه که از دانشجویان پیامنور و سفر اولی است در جواب خبرنگار فارس مبنی بر حال و هوای سفر، به گریه افتاده و اظهار میکند: من گناهی را مرتکب شده که احساس گناهم همیشه همراهم بود و این مرا زجر میداد.
بخشش یک گناه بزرگ
وی در بین هقهقهایش میگوید: وقتی دیدم که دانشگاه در حال ثبتنام برای این سفر است به دلم افتاد که این مکان آخرین جا برای استغفار من بوده که حتماً باید به این سفر بروم.
مدینه بیان میکند: من حتی پول برای ثبتنام هم نداشته که با قرض از خواهرم راهی این سفر شدم.
وی ادامه میدهد: روز آخر که به معراج شهدا رفته و زمانی که خادم آنجا در حال پخش صفحات قرآن برای ختم این کتاب بود، صفحهای را از او گرفتم.
مدینه که گریهاش شدت گرفته بود، اضافه میکند: دقیقاً در آن صفحه در مورد گناه من صحبت شده بود و آنجا عمیقاً احساس کردم که گناهم بخشیده شده است.
پس از گفتوگویی تأثیرگذار با مدینه به سراغ سمیه زاهد از دانشجویان دانشگاه دولتی فسا رفته و پای صحبتهای او نشستم؛ گفتههای او هم که برگرفته از احوالات ویژهاش بود نیز جای تأمل داشت.
برات اربعین از شهدا
وی میگوید: اولین احساس عجیب زمانی به من منتقل شد که به ما گفتند برای این سفر «توسط شهدا دعوتشدهایم».
سمیه افزود: دومین تلنگر برای من زمانی بود که راویان میگفتند «شما چه بچه شیعههایی هستید که نهجالبلاغه را تابهحال نخواندهاید؟!»
وی ادامه میدهد: من این کتاب را نخوانده و شاید یک جمله هم از آن ندانم؛ این کتاب را در این سفر خریدم و تصمیم بر خواندن آن در ایام نوروز دارم.
سمیه در ادامه گذری به مناطق زده و از احوالاتش در آنجا صحبت میکند: هویزه جای بسیار زیبا و واسطه آشنایی من با شهید علم الهدی بود.
وی عنوان میکند: در طلائیه، زمانی که راوی گفت دستانتان را روی خاک بگذارید، حس کردم که تمام گناهانم بخشیده شد و حس سبکی کردم.
سمیه از حس و حالش در شلمچه نیز میگوید: غروب شلمچه و خصوصاً زمانی که راوی پس از اتمام صحبتهایش که با خودمان خلوت کنیم هم بسیار خوب بود.
وی در آخر اضافه میکند: من در کانال کمیل که خود کربلایی بود، درخواست سفر اربعین کربلا به امید اجابت را از امام حسین(ع) کردم.
به گزارش فارس، حال خوبدلهای سمیه و مدینه در این سرزمین که ترکیبی از خاک، خون و حتی اجساد پاک شهدا بود، چشمه باریکی از دریای معجزه و تأثیرهای این خاک بوده و هست که ایکاش مستدام و دستنخورده باقی بماند احوالات خوش دلمان.
گزارش از زهرا زارع پور
انتهای پیام