شناسه خبر : 65796
یکشنبه 15 ارديبهشت 1398 , 15:45
اشتراک گذاری در :
عکس روز

امنیت منهای گلوله

در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر همه سختی‌ها و مشکلات موجود، برخی افراد نیز در گوشه و کنار کشور، سودای خودمختاری را در سر می‌پروراندند و می‌خواستند هر کدام گوشه‌ای از خاک عزیز کشورمان را جدا کنند.

داستان‌های کردستان را همه شنیده‌اند، از اشغال «پاوه» و «مهاباد» توسط گروهک‌ها گرفته تا ماجراهای تلخ سر بریدن پاسداران با موزایک، از قهرمانانی مانند «مصطفی چمران»، «احمد متوسلیان» و «علی صیاد شیرازی» تا پیشمرگان کُرد مسلمان که همه برای حفظ خاک کشور مقابل خائنان ایستادند.

در راستای آزادسازی شهر «مهاباد» از اشغال گروهک‌های «کوموله» و «دموکرات»، حوادث زیادی رقم خورد که سرهنگ «سید محمدعلی شریف‌النسب» یعنی کسی که با تدابیر خود این شهر را بدون درگیری و خون‌ریزی آزاد کرد، این بخش از خاطرات زندگی خود را «امنیت منهای گلوله» نامیده است.

بعد از سه ماه، حضور شریف‌النسب در مهاباد موجب شد تا «دموکرات» و «کوموله» شهر را ترک کرده و یا سلاح‌های خود را تحویل داده و تسلیم شوند؛ همچنین پس از گذشت یک سال و نیم، مدارس باز شوند، بازار فعال، آب و برق وصل و راه‌ها امنیت پیدا کنند.

«شریف‌النسب» متولد سال ۱۳۲۳ در اصفهان است که در سال ۱۳۴۲ به دانشکده افسری پیوست و از افراد انقلابی‌ و عضو هسته‌های مقاومت در ارتش قبل از انقلاب بود و بعد از انقلاب نیز مقاومت دلیرانه‌ وی و افراد تحت امرش در خرمشهر، موجب شد تا سوژه دوربین شهید «سید مرتضی آوینی» سید شهیدان اهل قلم شود.

این رزمنده دلاور در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس به بیان خاطرات خود از هسته‌های مقاومت در ارتش شاهنشاهی و نحوه تشکیل آن‌ها پرداخت که در بخش‌های اول و دوم این گفت‌وگو می‌توانید آن را بخوانید.

همچنین در ادامه خاطرات سرهنگ «شریف‌النسب» از دوران حضورش در مهاباد را می‌خوانید:

امنیت منهای گلوله، تدبیری که «مهاباد» را از اشغال ضدانقلاب نجات داد

دفاع‌پرس: چگونه شد که به «مهاباد» رفتید؟

شهریورماه سال ۱۳۶۰، شهید «صیاد شیرازی» که ۲ لشکر برای پاکسازی کردستان در اختیار داشت، به من پیشنهاد فرماندهی پادگان «مهاباد» را داد و گفت: «پادگان ارتش، مقر سپاه و راه‌ها در محاصره دموکرات و کوموله است و ما هم فقط به صورت هوایی می‌توانیم رفت و آمد داشته باشیم»، گفتم: «حکم من را بنویس»؛ اما صیاد شیرازی گفت: «بیا برویم اول شرایط را ببین که بعدا دوستان نگویند که رفیق خودش را انداخت در چاه»؛ با این وجود گفتم: «نه، اگر حکم من را ننویسی من نمی‌روم»؛ لذا حکم مسئولیت من را صادر کرد و سوار شدیم و رفتیم.

وقتی همراه با «صیاد شیرازی» به آسمان «مهاباد» رسیدیم، هلی‌کوپتر بالای پادگان اوج گرفت و مانند کلوخی که رها شود، یک‌باره نشست، به خلبان گفتم: «این چه جور نشستنی است؟» گفت: «همه این ارتفاعات در دست دموکرات و کوموله است و ممکن است ما را هدف قرار دهند».

در مراسم تودیع و معارفه که در سالن پادگان با حضور من، صیاد شیرازی و فرمانده سابق پادگان که ۲ ماه بود به این جا تبعید شده بود، برگزار شد، یک سرگردی به نام «سلیمی» که قبلا از شاگردان من بود، به صیاد شیرازی گفت: «معارفه را شروع کنید». صیاد شیرازی گفت: «منتظرم تیراندازی قطع شود»؛ چراکه فکر می‌کرد در پادگان سربازان تمرین نظامی دارند؛ اما سرگرد سلیمی گفت: «۱۴ ماه است که این تیراندازی شروع شده است».

بعد از مراسم تودیع و معارفه، وقتی صیاد شیرازی می‌خواست برود، دیدم فرمانده سابق پادگان هم پشت سر وی راه افتاده و می‌خواهد برود. گفتم: «کجا؟»، گفت: «من باید بروم»، گفتم: «الان اگر به این‌جا حمله کنند من هنوز با منطقه و هیچ چیزی آشنایی ندارم»، خیلی اصرار کرد که برود؛ اما گفتم: «حداقل یک امشب را این جا بمان».

دفاع‌پرس: اقدامات خود را در «مهاباد» از کجا شروع کردید؟

شب‌های اول بسیار سخت گذشت و تا صبح به طرف ارتش و سپاه تیراندازی می‌شد و حزب دموکرات هم یک هفته «پذیرایی از فرمانده جدید» اعلام کرده بود. گفتم افسر مخابرات را صدا کنید. وقتی که آمد گفتم: «ستوان بهبهانی! من می‌خواهم با مردم صحبت کنم». افسر مخابرات سه بلندگو بر روی یک ساختمان که حدود ۱۵۰ متر جلوتر بود گذاشت.

پشت بلندگو گفتم «مردم! من شنیده بودم که «مهاباد» مردم مهربانی دارد و مهمان‌نواز هستند؛ من هم آمده‌ام که به شما خدمت کنم»؛ تیراندازی قطع شد و به حرف‌های من گوش دادند و این موضوع فردا و پس فردای آن روز ادامه پیدا کرد.

فردای آن روز گفتند که یک نوجوانی آمده است جلوی در و می‌خواهد بیاید بالا، می‌گوید مردم شهر من را فرستادند که بگویم می‌خواهند شما را ببینند؛ من نیز این موضوع را به فال نیک گرفتم و بلافاصله شورای تأمین را تشکیل دادم. «حمید عرب‌نژاد» که از بهترین فرماندهان سپاه بود و دیگر اعضا آمدند. موضوع را مطرح کردم؛ اما اعضای شورای تأمین مخالفت کردند.

در جلسه مصوب شد که با مسئولیت خودم مردم در مسجد جامع جمع شوند؛ همه مردم آمدند و من نیز به احترام مردم اسلحه نداشتم. از نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر شروع کردم، روی اشتراک شیعه و سنی خیلی دست گذاشتم و گفتم که «مردم من آمده‌ام این‌جا کار کنم، پس کمکم کنید». پس از این که صحبت کردم و داشتم برمی‌گشتم، خدا را شکر می‌کردم؛ چراکه اگر تیراندازی می‌شد، چه اتفاقاتی که نمی‌افتاد.

امنیت منهای گلوله، تدبیری که «مهاباد» را از اشغال ضدانقلاب نجات داد

دفاع‌پرس: این سخنان شما آیا تأثیری هم بر روی مردم داشت؟

بله، ساعت ۱۲ شب گفتند که یک آقای میانسالی مقابل پادگان آمده و می‌خواهد شما را ببیند، گفتم: «اجازه بدهید بیاید بالا». وقتی آمد دیدم که انسان باشخصیتی است. هنوز ننشسته بود که یک شماره تلفن به من داد و گفت: «با این شماره تماس بگیرید»، گفتم: «این شماره چه کسی است؟»، گفت: «این شماره داماد حضرت امام خمینی است، زنگ بزنید که ایشان من را به شما معرفی کنند؛ چون ما ۲۰ سال در تهران باهم همکار بودیم». گفتم «همین که شما در این وضعیت، اینجا آمده‌اید مورد تأیید هستید». گفت: «دیدم که شما امروز آمدید و برای مردم صحبت کردید و ۱۳ قول دادید؛ اگر ۳۰ درصد این قول‌ها را عمل کنید، مردم با شما هستند». گفتم «مهم‌ترین این قول‌ها کدام است»، گفت: «آموزش و پرورش»، گفتم «شما رییس آموزش و پرورش باش»؛ اما گفت: «نه، اگر من این مسئولیت را قبول کنم، به جرم همکاری با جمهوری اسلامی از سوی گروهک‌ها ترور خواهم شد.» همین شد که فورا شورای تأمین را تشکیل داده و مسئله را مطرح کردم؛ لذا یکی از اعضای شورای تأمین به عنوان رییس آموزش و پرورش تعیین و این آقا هم معاون وی شد.

دفاع‌پرس: یعنی کار خود را از توسعه آموزش و پرورش آغاز کردید؟

بله، فردای آن روز آمدند و گفتند که مدارس در، پنجره، شیر آبخوری و... ندارند؛ تلفن کردم به «ستاد پشتیبانی از جنگ» در اصفهان و موضوع را مطرح کردم؛ آن‌ها گفتند که ما ۴۸ ساعت دیگر تمام وسایلی که یک مدرسه لازم دارد را توسط یک کامیون در «میاندوآب» تحویل شما خواهیم داد؛ لذا ما این وسایل را تحویل گرفتیم و از ۵ مهر مدارس دایر شد. با دایر شدن مدارس تیراندازی‌ها تا ۵ بعدازظهر قطع شد.

ادامه دارد...

 

 

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi