یکشنبه 22 ارديبهشت 1398 , 12:33
سخنی درباب اختیارات رهبری و توقعات نابجا در این باره
مسئولان در بخشهای مختلف، مسئولیتهای مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخشهای خودشان، مسئولان قوه قضائیه در بخش خودشان، مسئولیتهای مشخصی دارند. در همه اینها رهبری نه میتواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلا امکان ندارد.
فاش نیوز - پندار و انتظار برخی این است که هرگاه ضعفی یا کمکاری و خطایی در دستگاهی حادث میشود رهبری باید مداخله کرده، به اصلاح امور بپردازد و حتی عنداللزوم، مدیریت امور را برعهده بگیرد. این تصور درباره نقش و جایگاه ولیفقیه باعث شده است حتی برخی نخبگان از ضعف قانون اساسی در حوزه اختیارات ولیفقیه و ضرورت تجدیدنظر در این باره سخن بگویند. حضرت آیتالله خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، تعریف دقیقی از نقش و جایگاه ولیفقیه در نظام دارند که همه این تصورات و انتظارات را اصلاح میکند: «رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. گاهی اوقات فشارها، مضیقهها و ضرورتها، مدیریتهای گوناگون را به بعضی از انعطافهای غیرلازم یا غیرجایز وادار میکند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیت بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرایی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضیها دوست دارند همینطور بگویند؛ فلان تصمیمها بدون نظر رهبری گرفته نمیشود. نه، اینطور نیست. مسئولان در بخشهای مختلف، مسئولیتهای مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخشهای خودشان، مسئولان قوه قضائیه در بخش خودشان، مسئولیتهای مشخصی دارند. در همه اینها رهبری نه میتواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلا امکان ندارد. خیلی از تصمیمهای اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمیکند؛ مسئولانی دارد، مسئولانش باید عمل کنند. بله، آنجایی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کجشدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا میکند. در تصمیم و عمل رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقعبینی در خدمت آرمانگراییها قرار بگیرد... دستگاههای گوناگون -قوه قضائیه، قوه مجریه و قوه مقننه- مثل همه دنیا، کارهای موظف قانونی خودشان را دارند انجام میدهند، با اختیارات کاملی که در قانون اساسی معین شده؛ اما حرکت کلان و کلی نظام اسلامی به سمت آن آرمانها باید منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، باید گریبان رهبری را گرفت، او را بایستی مسئول دانست؛ او مسئول است که نگذارد.»
موضوع دین و مذهب برای انسانها همچون روح در جسم است که تفکیک آنها غیر ممکن است و لازم و ملزوم یکدیگر هستند. فرضیه های شکست خورده غربیها و استکباری برای جدا کردن دین از سیاست یا دین ستیزی در تمام جوانب همواره محکوم به شکست بوده زیرا دین مطابق فطرت انسان توسط خالق انسان و جهان هستی نازل شده بنابراین هرگونه انحراف و دوری انسانها از فطرت مساوی با مشکلات شدید جسمی و روحی و روانی گردیده که تنها درمان این بیماریهای مهلک بازگشت انسانها به فطرت الهی میباشد.
شایان ذکر است قانون اساسی مطابق اسلام و تشیع برنامه ریزی شده به همین دلیل بیش از 98 درصد مردم شیعه به قانون اساسی رای مثبت دادند و همواره خواستار ایجاد مدینه فاضله با مدیریت کامل و مطلق ولایت میباشند اما برای همخوانی با حکومت سایر کشورها مجبوریم روش دمکراسی غربی را اجرا کنیم.
از فضولها سوال کنید آیا در کشور زاپن که پس از جنگ جهانی دوم امپراتور دارای شخصیتی شبیه به رهبر و امام شیعیان اما بسیار کمرنگ دارد چرا چنین موضوعاتی مطرح نیست و مردم را وادار به ترک سنتها و پیروی از ابتذال غرب کردند؟ آمریکا صنعت کامپیوتر را به زاپن داد تا از طریق نیروی انسانی وظیفه شناس زاپنی به ثروتهای انبوهی در این زمینه رسیدند اما این روش ثروتمند شدن با بردگی در ایران امکانپذیر نیست بلکه هزاران سال ثروت مردم ایران از تولید نفایس و هنرهای دستی بدست آمده و میبایست براساس فرامین رهبر معظم انقلاب در قالب اقتصاد مقاومتی پیگیری شود.