شنبه 04 خرداد 1398 , 14:39
ابتذال یعنی...
چند فیلم و سریال در صدا و سیما ساخته می شود که برانگیختگی ایجاد می کند؟ کدام برنامه ها با زبان هنر وجود دارد که انسان را به یاد خدا و مسئولیت های بشری اش می اندازد؟
محمدرضا سابقی - بنام خداوند جان و خرد
ای مدعی که میگذری بر کنار آب
ما را که غرقهایم ندانی چه حالت است
جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایع است
جز سرِّ عشق هر چه بگویی بطالت است
سعدی
سخنوری، منبر، موسیقی، فیلم، تأتر، نقاشی و در یک کلام "هنر"، زمانی ارزش دارد که در جهت اعتلای انسان، جامعه، جهان و بشریت باشد. هنر اگر رنگ و بوی خدایی نداشته باشد و انسان را وادار به تفکر و تعقل نکند، هرچه باشد مبتذل است. هنری که برانگیختگی ایجاد نکند، احساس مسئولیت نیافریند، انسان را به سمت کمال سوق ندهد و صرفا برای سرگرمی و لذت پدید آمده باشد بدترین نوع "مخدر" است. مخدری که انسان را خواب می کند، مسئولیت های اجتماعی و انشانی اش را به فراموشی می سپارد، قدرت و فرصت تعقل و تفکر را از وی سلب می کند و به جای تعالی به پوچی و روزمرگی و هرزگی می کشاند.
چند فیلم و سریال در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ساخته می شود که برانگیختگی ایجاد می کند؟ کدام برنامه ها با زبان هنر، و نه در قالب یک سخنرانی یا گفتگو وجود دارد که انسان را به یاد خدا و مسئولیت های بشری اش می اندازد؟ ابتذال که تنها پخش برنامه های خلاف شرع و پورنوگرافی نیست. ابتذال برنامه ای است که به مخاطب القاء می کند با دانستن یک مشت اطلاعات سطحی، به درد نخور و غیر ضروری به نام اطلاعات عمومی، با سواد شده است!
ابتذال برنامه ای است که ذهن مخاطب را مهندسی کرده و به وی تلقین می کند چند داور بیسواد، که خود صرفا یک سلبریتی هستند، می توانند راجع به همه چیز، از ورزش و علم گرفته تا انواع هنرهای غیر سینمایی که در حیطه تخصص آنها نیست ابراز نظر کرده و قضاوت کنند. ابتذال یعنی بیست سال بدبخت و بیچاره ها و شکست خورده ها را چادری و متشخصین و متمولین و پیشرفت کرده ها را خوش پوش و شیک به تصویر کشیدن. ابتذال یعنی هر آنچه جامعه و مخاطب را از تعالی، رشد حقیقی ومسئولیت های دینی و اجتماعی، دور و به پوچی و بیهودگی و خمودگی و مصرف کالاهای فکری و فرهنگی نظام سرمایه داری و صهیونیست ها سوق می دهد.
این تصور که هنر اسباب سرگرمی است و نباید ایدئولوژی را در آن دخیل کرد، نه تنها صحیح نیست، بلکه عامدانه مطرح می شود تا کسی به دنبال تزریق محتوای انسانیت و اسلام انقلابی به هنر نباشد و روش و سبک زندگی موردنظر شیاطین و محتوای غیرانسانی تمام آنچه را که هنر نام دارد را تسخیر کند. ظاهر کار سرگرمی است، اما نتیجهٔ آن تربیت نسل ها و کنترل توده ها است و کدام دانشگاه و کلاس و منبر پر مخاطب تر و تأثیر گذار تر از رسانه و مدیا...؟!
چرا؟ چون یکدرصد هم احتمال نمیدهد که شاید بد خوانده، بد فهمیده و به نتیجهی بدی رسیده است.
همچنان که برخی دینداران در تکفیرِ دیگراندیشان این احتمال را نمیدهند که از اساس اشتباه خوانده و فهمیدهاند.
میگوید امام صادق فرمود: «لقمان در وصيّت به پسرش گفت نماز را به جماعت بخوان، حتّى اگر بر سر نيزه باشد».
در ادامه ضمنِ بیانِ کلماتی که در شانِ انسانِ خردمند و مودب نیست و اینجا اشارهای به آن نمیکنم، میگوید:
"اما هرچه بیشتر تعمق کنیم در حدیث در مییابیم که یکی از شاهکارهای ادبیات طنز عرب است. روی نیزه حداکثر یکنفر میتواند بایستد. پس بقیه پایینترند. اگر نیزه ۲ متر و نیم باشد اتصال برقرار نیست و نماز باطل است.
شب بخیر."
نخست آنکه کلمهای که در حدیث آمده "زج" است.
زج به آهنپارههای تیز میگویند. آهنپارههایی که با آن نوکِ نیزه میسازند؛ یعنی آن قطعهی فلزی تیزی که به نوکِ چوبِ تیرِ کمان یا چوبِ نیزه وصل میکنند.
زج به تیرِ کوتاه هم گفته میشود.
هرچه هست ۲متر و نیم نیست!!
دوم آنکه در واقع لقمان در بیانِ اهمیت ویژهی عبادتِ جمعی، به فرزند میگوید اگر تمامِ زمینِ محلِّ عبادت پر بود از آهنپارههای تیز و برنده، باز نماز را به جماعت بخوان.
مثل آنکه در اهمیتِ انجامِ کاری گفته شود اگر از آسمان آتش بارید هم برو و فلانکار را انجام بده.
خیلی روشن است که این جملهی جناب لقمان به فرزند مثال و ارائهی تصویریست تا اهمیت نماز جماعت را نشان دهد.
یعنی حتی اگر آن برداشتِ نادرست، درست هم میبود و زج نیزهی ۲متر و نیمی هم بود، که نیست، باز مقصود آن نبود که جماعتی از مومنان واقعا بروند روی نیزه و نماز بخوانند.
بعید است تمسخرکنندگان و هجوکنندگان، این بدیهیات را ندانند. ندانند که وقتی گفته میشود "فضولو بردن جهنم گفت هیزمش چرا تره؟!" در واقع فضولی به جهنم نرفت و درباره کیفیت هیزم اظهار نظر نکرد، بلکه این ضربالمثلیست برای پاسخ به فضولی کردنِ شخصی!
یا روشن است کسی از تعجب شاخ در نمیآورد هرگز، یا از آب که نمیشود واقعا کره گرفت و ...
کاش مخالفان، حرفهای حسابیتری داشتند، کاش مخالفتشان خردمندانه و متین بود. کاش از این هجو و لودگی و ابتذال رها میشدند و نقدهای عالمانه ارائه میکردند که آنگاه مخالفت و نقدشان به سودِ همه بود.
•••••••••
محمدرضا سابقی
نکته مهم اینجاست که میشود ابتذالات را با روشهای گوناگون سیاسی و یا فرهنگی بعنوان یک امر درست و شایستهای هم به جامعه ارائه نمود و مردم هم بپذیرند
یا اینکه مطلب و یا کار بسیار شایسته و نیکی را با استفاده از ابزارهای مختلف در ذهن مردم مبتذل جلوه داد.
بیندیشیم که مگر میشود؟
بله
میشود
کمی تاریخ و حتی رمان بخوانید
و این مسئلهی بسیار مهم است..خیلی هم موضوع مورد علاقه سیاستمداران و دیگران است.
دانش خویش را افزایش داده و چگونگی تفکر کردن را یاد بگیریم
اما ابتذال ثروتمندان نوکیسه و انگلوفیلها و نفوذی های در سیستم هم بسیار زیاد و مضر است.