سر مزارم برای امام خمینی دعا کنید

احمد رجبعلی در ۲۴ فروردین ۱۳۴۷ چشم به جهان گشود. در دوران جنگ تحمیلی دانش‌آموز بود، ولی حضور در جبهه را وظیفه خود دانست. از این رو مدرسه را رها کرد و در سنگری دیگری تحصیل کرد. سرانجام در یکم بهمن سال ۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. در ادامه وصیت‌نامه این شهید بسیجی را می‌خوانید:

با عرض سلام خدمت آقا امام زمان و نائب بر حقش آقا امام خمینی و با سلام و درود فراوان به روح تمامی شهدای حق علیه باطل. با عرض سلام به خدمت خانواده عزیزم به خصوص پدر و مادر گرامی‌ام.

پدر و مادر عزیزم امیدوارم که شما این فرزند حقیر و گنهکارتان را ببخشید. امیدوارم از اینکه بدون خبر شما به جبهه آمده‌ام ناراحت نشده باشید. امیدوارم که برادران و خواهر عزیزم هم مرا ببخشند، چون من آن‌ها را خیلی اذیت کرده‌ام.

آری خانواده عزیزم از اینکه من به جبهه آمده‌ام هیچ کس من را اجبار نکرده است، بلکه من با اختیار و با نظر خودم آمده‌ام و برای رضای خداوند و به فرمان امام عزیزمان. چون در این کشاکش که بر اثر کارهای عیادی استکبار که ریشه اصلی آن ظلم و استثمار است، رهبری پیامبر گونه امام خمینی انسان را به این وا می‌دارد که به جبهه بیاید و از خاک و میهن خود دفاع کند و حتی یک سانتی‌متر از خاک میهن خود را به دست متجاوزان ندهد.

آری‌ ای برادران و خواهران عزیز هر کس که از من بدی دیده است خواهش می‌کنم که مرا ببخشد و روح من را بعد از شهادتم آزار ندهد و از برادرانی که می‌توانند به جبهه بیایند خواهش می‌کنم که به جبهه بیایند و از خاک و میهن و ناموش خود دفاع کنند و متجاوزان بعثی و صهیونیستی را از خاک خود بیرون کنند و آن‌ها را ادب کنند. از تمام برادران و خواهران خواهش می‌کنم که من را حلال کنند و خواهشمندم هر کس که به من بدهکار و یا از من طلبکار است بگوید. کسانی که من از آن‌ها طلبکارم حلال کرده‌ام، ولی کسانی که به آن‌ها بدهکارم بگویند و طلبشان را بگیرند.

پدر و مادر عزیزم اگر می‌توانید برای من خرج ندهید، ولی اختیار با خود شماست. من شش ماه نماز و دو سال روزه بدهکار هستم و خودتان آن را درست کنید و امیدوارم که شما در سر خاک من امام را همیشه دعا کنید. دیگر عرضی نیست به جز اینکه تمام برادران و خواهران مرا حلال کنند. شما را به خواندن دعای کمیل، قرآن و دعا توصیه می‌کنم.