شناسه خبر : 68367
سه شنبه 01 مرداد 1398 , 09:54
اشتراک گذاری در :
عکس روز

خاطرات‌هایش مرهم دلتنگی‌هایم شده

«داریوش رضایی‌نژاد» دانشجوی دوره کارشناسی ارشد برق (گرایش قدرت) دانشگاه «خواجه‌ نصیر‌الدین طوسی» به همراه همسر و فرزندش به سمت خانه‌اش می‌رفت، توسط دو عنصر مزدور که بر موتورسیکلت سوار بودند، مورد سوء قصد قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل در آمد. در این حادثه همسر وی نیز از ناحیه پهلو مجروح شد.

همسر و دختر شهید رضایی‌نژاد پس از این حادثه تلخ دچار شوک شدند؛ تا آنجایی که تا مدت‌ها تحت درمان بودند. دختر شهید که شاهد صحنه شهادت پدر بوده، به گفته مادرش صحنه شهادت را نقاشی می‌کرده است.

در ادامه به مناسبت هشتمین سالگرد شهادت داریوش رضایی‌نژاد بخشی از روایت «شهره پیرانی» همسر این شهید والامقام را از روز حادثه می‌خوانید:

همسر شهید رضایی‌نژاد می‌گوید: «مدتی قبل از روز واقعه، چند روز یک موتورسیکلت به درخت کنار خانه ما زنجیر شده بود. شب‌ها که داریوش برای گذاشتن زباله به کوچه می‌رفت تا برگردد، از عمر من کم می‌شد. روز حادثه قبل از این که نزدیک خانه شویم، مردی با ریش‌های بلند را دیدم که مقابل پارکینگ ایستاده است. ماشین که به سمت پارکینگ پیچید، آن فرد و یک نفر دیگر که کلاه کاسکت داشت به سمت ماشین آمدند. آن‌ها درب ماشین را بستند و به سمت همسرم شلیک کردند. دخترمان از دیدن این صحنه ترسیده بود و جیغ می‌کشید. آن‌ها گلوله‌ها را به سرعت به سمت داریوش شلیک کردند و از صحنه دور شدند. من مقداری دنبال‌شان دویدم که یک تیر به پهلوی من شلیک کردند. جرأت نداشتم که نبض همسرم را بگیرم. یکی از همسایه‌ها گفت که او هنوز نبض دارد. تیر را در قلب و سرش نمی‌دیدم. فکر کردم که فقط دست و گردنش تیر خورده است. همان لحظه با خودم گفتم که او قطع نخاع می‌شود، ولی اصلا مهم نیست. فقط داریوش بماند. در بیمارستان بی‌قراری می‌کردم که همسرم را ببینم. در نهایت به من خبر دادند که او شهید شده است. همان لحظات اولیه اخباری منتشر شد مبنی بر این که او یک دانشجو بوده است، در حالی که همسرم یک محقق بود.»

قطع نخاعی همسرم را پذیرفتم، اما نبودش را نه/ زندگی ما بعد از شهادت داریوش و دیدار با مقام معظم رهبری تغییر کرد

خودش می‌دانست که شهید می‌شود

وی می‌گوید: «دوستان و آشنایان گمان می‌کردند که داریوش یک کارمند ساده است. بعد از شهادت شهید شهریاری او گفت که این اتفاق برای من هم رقم خواهد خورد. ما تمام جوانب را در نظر گرفته بودیم که اگر ترور صورت گرفت، آرمیتا را چگونه از صحنه خارج کنیم. داریوش به مربی مهدکودک آرمیتا هم سپرده بود که تحت هیچ شرایطی او را به شخصی تحویل ندهد. گمان نمی‌کردیم که این سانحه این گونه رقم بخورد.»

آخرین هدیه

شهره پیرانی با اشاره به حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در منزل شهید می‌گوید: «زندگی من و دخترم بعد از شهادت داریوش و تشریف فرمایی رهبر معظم انقلاب اسلامی به منزل‌مان عوض شد. پس از رفتن داریوش، همه چیز دست به دست هم داده بود تا ما زندگی را بدون او بتوانیم ادامه دهیم. پس از این دیدار بار دیگر برای دیدار عمومی به بیت دعوت شدیم. سال‌ها بعد، حضرت آقا برای جشن تکلیف آرمیتا، یک قرآن و پیام فرستادند.»

یادگاری‌ها و خاطرات به جا مانده از شهید، مرهمی برای دلتنگی‌هاست. وی در خصوص یادگاری شهید که در روز زن به وی هدیه داده بود، می‌گوید: «یک بار به خرید رفتیم. در پاساژ یک سرویس با نگین یاقوت کبود دیدم. قیمت آن بالا بود و نخریدم. مدتی بعد داریوش برای جلسه ساختمان از خانه خارج شد. وقتی برگشت، آن سرویس با نگین یاقوت را برایم خریده بود. گفتم این سرویس را نگه می‌دارد و در آینده آن را به دخترمان هدیه می‌کنم. اولین باری بود که داریوش چنین هدیه‌ای را برای من خریده بود.»

قطع نخاعی همسرم را پذیرفتم، اما نبودش را نه/ زندگی ما بعد از شهادت داریوش و دیدار با مقام معظم رهبری تغییر کرد

نبود همسر برای تمام خانواده‌ها دشوار است، به ویژه اگر شاهد عروجش باشی. قبول این موضوع برای شهره پیرانی نیز همچون دیگر زنان سخت بود. او در هشتمین سالروز آسمانی شدن همسرش در اینستاگرام همراه با انتشار تصویر همسرش نوشته است: «رفتنت که پیش آمد، نگاهم به دنیا عوض شد. از نظر شخصیتی خیلی عوض شده‌ام. شاید الان من را نشناسی. دیگر هر چیزی نه آنقدر من را فرو می‌پاشاند نه امیدوار می‌کند. طول کشید که تصمیم بگیرم نترسم. میدانی از هر چه ترسیده بودم سرم آمده بود آخر، پس چرا باید بترسم. رودربایستی‌هایم کمتر شده؛ یعنی سعی می‌کنم کمتر باشد.»

برای سربلندی پایداری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز خون‌های زیادی ریخته شده است؛ شهید داریوش رضایی‌نژاد نیز یکی از این شهداست که به دست عناصر مزدور به درجه رفیه شهادت نائل آمد.

پایانی برای راه این شهدا وجود ندارد؛ چرا که راه آن‌ها توسط جوانان انقلابی پیموده خواهد شد و هیچ وقت این ترور و خونریزی‌ها سد راه پیشرفت کشور نخواهد شد، همانطور که امام راحل فرموده‌اند: «این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خون‌ها را؛ زندگی ما دوام پیدا می‌کند. بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می‌شود. ما از مرگ نمی‌ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را می‌کشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می‌کردید؛ مباحثه می‌کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل می‌داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیت‌های بزرگ ما، شخص‌های بزرگ ما، اسلام ما تایید می‌شود.

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi