شنبه 12 مرداد 1398 , 15:50
۱۰۰ ها فرم و صف و وعده بی ثمر!
غلامحسین - سالها پیش که میخواستیم کارت ایثار بگیریم رفته بودیم ارومیه از اول صبح تاساعت 12 جلو پادگان هم زیر باران و بوران منتظر بودیم تا جوابمان را بدهند ولی کم کم دیگه خسته میشدیم و ناامید ...و در آستانه برگشتن بودیم.
یک لحظه یک سرهنگ دومی دیدم که آراسته و شیک از ماشین پیاده شد و قصد ورود به پادگان راداشت. گفتم اقلا دلمو خالی کنم. رفتم پیشش و گفتم میری داخل به فرمانده یا هرکسی که اون تو مسئوله بگو اونائی که در زمان نا امنی این شهرها و پادگان ها را محافظت کرده اند بیرون زیر باران مانده اند. یکی نیست به اینا جواب بده اقلا.
ماها که هیچ. بچه های مدرسه که ماها رو میبینن میگن اینا جنگ کرده بودن ها ... نسل آینده کلمه تقدیر از ایثارگر را چطوری معنا خواهد کرد؟ از کار و زندگی دست کشیدیم رفتیم پول خرج کردیم ازین شهر به اون شهر... کارت گرفتیم ...تابه حال چندین بار در تبریز با وعده هائی توخالی در صف های متعددی عمر سپری کردیم ...فرم های مختلف پرکردیم ... برین در بانک حکمت حساب باز کنید و...اخیراً هم همه میرند فرم پرکرده در بیمارستان ارتش نوبت معاینه می گیرند پازم پول معاینه و آزمایش میدن ...
شمارا به خدا اگر نتیجه ای نخواهد داشت بگین ... ما امروزه بزور امرار معاش می کنیم حال بیاییم 200/300تومان هم اینطوری خرج کنیم انصاف نیست... ما که خودمان را طلبکار نمیدانیم و اون موقع به وظیفه ملی مان عمل کرده ایم ...و اگر زمانی لازم بشه باز به مملکتمان جانفشانی خواهیم کرد اقلاً با وعده های توخالی خوابمان را بهم نزنید ...
سخن آخر: چرا تلویزیون و روزنامه ها بطور شفاف اطلاع رسانی نمیکنن که فلان برنامه در مورد ایثارگران هست یا نیست همه از دهن این و آن می شنوند و راه میافتند و در آخر هم ...هیچ...