29 اسفند 1402 / ۰۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 68898
چهارشنبه 23 مرداد 1398 , 12:35
چهارشنبه 23 مرداد 1398 , 12:35
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟!
حسین شریعتمداری
تاوانی که شیعیان عربستان برای اعتقادات خود می پردازند
مطالعات خلیج فارس
سخنی برای بعد از این
سید محمدرضا میرشمسی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
خودم خوابگاه و فرزندان پیش پدربزرگ!
رزمنده دوران هشت سال دفاع مقدس و برادر شهید - اینجانب حدود سه سال است که در خوابگاه بسر می برم و به خاطر مریضی ریه که در سردشت آلوده به شیمیایی شدم. نتونستم از عهده خرج و مخارج بیمارستان بر بیام.
شرایط جسمی ام طوری بود به خاطر اعصاب و روان که بر اثر موج انفجار بود گرفتار شدم. بعد از تایید یگان، پرونده تشکیل و بعد از تایید کمیسیون بدوی به کمیسیون عالی معرفی شدم که هنوز جوابی نگرفتم. به ایثارگران مراجعه کردم که حداقل 400 هزار تومان به من بدید که یه کپسول اکسیژن بگیرم تا بتونم نفس بکشم. فرمودند در این زمینه بودجه ای نداریم.
کاش ما هم همون موقع رفته بودیم. این روزها رو ندیده بودیم. نمی دونم در دلمون به کی بگیم. سه ساله بچه هام خونه پدر خانمم زندگی می کنند. هیچ مردی شرمنده زن و بچه اش نشه ان شاءالله.
علی مدد.
کد خبرنگار: 20
00
پاسخ
سلام برادرم فرزند شهیدی بیکار متاهل دارای فرزند ده ساله یک سال ونیم است که پس از فوت مادرم با حکم محجوریت تایید شده از دادستان شاهین دژ و پزشکی قانونی خانه نشین است و فقط با یارانه زندگی می گذراند مسئولین بی خیال استان آذربایجان غربی پرونده رابه مرکز فرستادند که دستوری که ذیل نامه بود جالب بود نوشته بود تاهل در زمان شهادت نمی باشد درحالیکه به خود اجازه نداده بود که پرونده را کامل بخواند فرزند هنگام شهادت پدر دوساله بوده خواهش میکنم صدایمان را به گوش مسئولین برسانید این دومین نامه است محمد محمودزاده فرزند شهید حبیب محمودزاده شاهین دژ آذربایجان غربی
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
روزی که فرمانده ارتش به پای پدرش افتاد
خواهر شهید
وقتی سربازان بعثی به ایرانیها التماس کردند
کتاب خاکریزوخاطره
معرفی کتاب