یکشنبه 19 آبان 1398 , 10:00
راهکار شهید رضی برای جبران نبودنهایش در خانه
همسر شهید «جمال رضی» مطرح کرد
«زینب ربیعپور» با بیان برخی ویژگیهای اخلاقی شهید «جمال رضی» از سبک و سیاق زندگی ساده و بیتکلف این شهید عزیز سخن گفت.
شهید مدافع حرم «جمال رضی» متولد 19 اسفند سال 1360 در تهران است. او که از هفت سالگی به همراه خانواده برای زندگی به یکی از روستاهای آستانه اشرفیه رفت، مقاطع تحصیلی را در آنجا گذراند. او در سال 1384 با «زینب ربیعپور» ازدواج کرد که ماحصل آن دو فرزند پسر است.
وی در آذر سال 1393 برای دفاع از حرم آل الله به سوریه رفت. در اعزام دوم پس از حضور 58 روزه در این کشور سرانجام در 14 فروردین سال 1395 به شهادت رسید. در ادامه نکاتی از زندگی و خصوصیات اخلاقی این شهید را از زبان همسرش میخوانید.
«اگر کسی در مراسمی که دعوتش میکردند مقید به رعایت موازین شرعی نبود حتی اگر از نزدیکترین افراد به او هم بودند در آن مراسم شرکت نمیکرد. روی باور و اعتقادش میایستاد. محض دل کسی به مجلس نمیرفت، قبل از رفتن سعی میکرد تا افراد را آگاه و مسائل را درست برای آنها بیان کند. اگر موفق میشد که مشکل رفع میشد اما اگر تلاشش نتیجه نمیداد عذرخواهی میکرد و در آن جلسه یا مجلس شرکت نمیکرد و هدیه را برایشان میفرستاد. با نرفتنش مخالفت خود را با اینگونه مجالس ابراز میکرد.
بسیار متواضع بود و خودش را در حد شهادت نمیدید ولی همیشه میگفت اگر خداوند بندهای را خیلی دوست داشته باشد آن بنده را به بهترین شکل نزد خود میبرد، میگفت پیمانه هرکسی پر شود هر جا و در هر شرایطی باشد روحش پرواز میکند و چه عالی که به بهترین شکل برود. میگفت اگر روزی من رفتم ماموریت و برنگشتم یادتان باشد که هیچ وقت نگویید چرا رفت چون اگر بودم و نمیرفتم هم مرگم فرا میرسید و به دیار باقی میرفتم.
زمانی که به خواستگاری آمد گفت: «من پیش از شما با شغلم ازدواج کردهام. مطلب بعدی که دوست دارم بگویم این است که دوست دارم وقتی وارد منزل شدم همسرم با لبخند در را باز کند و خودم نیز همیشه سعی بر این دارم که خستگیهایم را پشت در خانه بگذارم و به منزل بیایم تا مشکلی پیش نیاید».
ادب، مهربانی، تواضع، کمک به همه، محبت و توجه خیلی زیاد به خانواده از جمله خصوصیات اخلاقی او بود. اینقدر درجه مهربانی و احساس مسئولیتش بالا بود که وقتی کاری را به فردی میسپرد که آن فرد تازهکار بود سعی میکرد تا وقتی که طرف همه زوایای کار را یاد نگرفته تنهایش نگذارد.
برای احترام به بزرگترها احترام زیادی قائل بود. توجه خاصی به جلب رضایت والدین داشت و فرقی هم بین والدین خودش و من نمیگذاشت. هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد و با میل و رغبت و شادی در کمال راحتی و با جان و دل به پدرها و مادرهایمان خدمت میکرد.
معتقد بود وقتی در کنار خانوادهاش حضور دارد برای جبران اوقاتی که نبوده باید چند برابر همت به خرج دهد، برخی افراد به او میگفتند چرا انقدر در خانه کار میکنی و ایشان میگفت من نصف بیشتر سال را نیستم، باید وقتی هستم خیلی حضور پررنگ و مشخصی داشته باشم تا بلکه کمی از زحمات همسرم جبران شود. این همه دقت و توجه ریشه در اعتقاداتش داشت خیلی خداترس و مومن بود، رضایت الهی نیز برایش اصل مهم و فراموش نشدنی بود.»