یکشنبه 03 آذر 1398 , 10:35
دوران اسارت رزمندگان ایرانی الگوی مدیریت زمان
«حمیدرضا قنبری» که در جریان حضور در دفاع مقدس، سالهای جوانی خود را به اسارت دشمن بعثی درآمد، به بیان خاطرات روزهای اسارت و حضورش در اردوگاههای بعثی پرداخته است. او در خاطرهای جالب از آن دوران و فعالیت فوق برنامه اسرا گفته که در ادامه میخوانید:
«یکی از زیباییهای اردوگاه اسرا برنامه ریزی برای ورزش رزمی بود. هر روز صبح، پیش از آمدن سربازهای بعثی برای باز کردن درها، پتوها را جمع و کف آسایشگاه را برای نرمش و ورزش آماده میکردیم. به محض باز شدن درها در فاصله زمانی آماده شدن آش صبحانه که شاید یک ساعت طول میکشید افراد داوطلب نرمش را با دویدن نرم در فضای داخلی آسایشگاه آغاز میکردند. این نرمش را که حدود 15 دقیقه طول میکشید، همه ورزشکاران آن آسایشگاه باهم انجام میدادند و پس از آن ورزشکاران رشتههای مختلف در همان فضای داخلی تفکیک میشدند و زیر نظر مربی خود به آموزش، تمرین و یا مسابقه میپرداختند. در طول آن یک ساعت، یک نفر باید پشت پنجره می نشست و نگهبانی می داد. ورزش جمعی در اردوگاه موصل ۲ از نظر بعثی ها ممنوع بود. بقیه اسرا که نمیخواستند یا نمیتوانستند در نرمش، آموزش، تمرین و مسابقات ورزشهای رزمی شرکت کنند، تنها در نرمش آن شرکت داشتند و برخی ترجیح میدادند آن فاصله زمانی را به قدم زدن در دور تا دور اردوگاه بگذرانند.
رشتههای ورزشی شامل کونگ فو در دو سبک توآ و کراپ، کاراته، تکواندو و جودو میشدند و به آنها ورزشهای باستانی را هم اضافه کنید.
البته شورای اردوگاه در سالهای اول تنها تمرینات دفاع شخصی را به مصلحت دیده بود و سپس به مرور ورزشهای رزمی را بین اسرای اردوگاه رایج کرد.
در طول سه سال اقامتم در اردوگاه موصل ۲ من رشته کونگ فو سبک توآ را انتخاب و در آموزش تمرین و مسابقات آن شرکت میکردم.
پایه ریزی ورزش رزمی و دفاع شخصی را آنجا حسین سلامی به عهده گرفت. یک فرمانده عالی مقام که دانش دفاع شخصی و آموزههای رزمی را نیز میدانست. او در آنجا یک چهره سیاسی و در شورا و امور اردوگاه تصمیم گیر و تصمیم ساز بود. از آنجا که نمیخواست مورد حساسیت بعثیها در امور ورزش رزمی باشد همان ابتدا علی داورزنی را که پیش از اسارت شاگرد او در دفاع شخصی و رشته جودو بود جلو انداخت و از آن پس این علی داورزنی بود که در ورزش رزمی اردوگاه چهره شد. او یکی دو سال اول با صلاحدید شورا و تحت آموزشهای بسیار سری حسین سلامی تنها با دفاع شخصی جلو رفت و از آن پس رزمی کارهای رشتههای مختلف یکی یکی به اردوگاه معرفی شدند و کار را آغاز کردند.
هنر این دو آزاده گرانقدر و فرماندهان اردوگاه در شورا نظم تحسین برانگیز و ستودنی آنها در برنامه ریزی ورزشها در آن فضای اختناق سیاه بعثی بود. من در آبان ۱۳۶۶ که وارد اردوگاه موصل ۲ شدم برایم باور کردنی نبود و حتی تصورش هم سخت بود که میدیدم اسرای آنجا از یک وقت مرده بین بیرون باش تا آماده شدن صبحانه، چقدر زیبا و خوب برای یک فعالیت ورزشی با ارزش و به این عظمت، بهره میبرند. آفرین بر اسرای عملیات خیبر و اردوگاه موصل ۲ و صد آفرین بر فرماندهانشان.»