شناسه خبر : 71265
چهارشنبه 20 آذر 1398 , 10:31
اشتراک گذاری در :
عکس روز

«شیاکوه» لرزید ولی شهید «انشایی» نلرزید

بیستم آذر مصادف با سالروز عملیات «مطلع‌الفجر» است، عملیاتی که در آن ارتفاعات «شیاکوه» به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و خسارات سنگینی به دشمنان وارد کرد.

عملیات «مطلع‌الفجر» ساعت سه بامداد روز ۲۰ آذر سال ۱۳۶۰ با رمز مبارک «یا مهدی ادرکنی (عج)» و با محوریت لشکر ۸۱ زرهی و تیپ ۵۸ ذوالفقار و همراهی و همکاری نیرو‌های سپاه پاسدران و بسیج عشایری، در منطقه عملیاتی گیلانغرب به منظور آزادسازی ارتفاعات غرب شهر گیلانغرب در جبهه میانی شامل ارتفاعات شیاکوه، چرمیان و تنگ قاسم‌آباد به مرحله اجرا درآمد و این عملیات به مدت ۲۷ روز ادامه داشت.

در این عملیات، ارتفاعات شیاکوه به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و علی‌رغم مقاومت، ایثار، استقامت و تلاش فراوان رزمندگان اسلام، یگان‌های شرکت‌کننده در عملیات، به‌علت آتش شدید دشمن، پاتک‌های مکرر و سخت بودن پشتیبانی از یگان‌ها، سرانجام با وارد کردن تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن، حفظ ارتفاعات به‌طور دائم میسر نشد. این عملیات اوج ایثار، رشادت و دلاورمردی‌های رزمندگان اسلام را به نمایش گذاشت که برای همیشه تاریخ ثبت ضبط شد.

به بهانه سالگرد این عملیات، بر آن شدیم تا از سرباز فداکار و مقاوم این عملیات «شهید عبدالحمید انشایی» یادی کنیم.

«شیاکوه» لرزید؛ ولی شهید «انشایی» نلرزید

در دوران هشت سال دفاع مقدس، جلوه‌های زیبایی از ایثار و فداکاری در بین مردم و خانواده‌های ایران اسلامی در اقصی‌نقاط کشور تبلور یافت. مقاومت، ایثار و صبر خانواده‌های شهدا و ایثارگران، موجب شد تا انقلاب اسلامی پایدار و الگویی برای آزادی‌خواهان دنیا شود و این افتخار بزرگی برای ملت سلحشور ایران است.

شهرستان «فسا» دارای مردمی با استعداد، سخت‌کوش، تلاشگر و خداجو، با فرهنگی غنی و پایبند به آداب و سنن اسلامی و ملی است؛ به‌طوری که گفته‌اند «فسایی هر راهی را انتخاب کند، در آن راه موفق و سرآمد زمانه می‌شود». جمع چنین صفاتی در مردم این شهر، باعث شده است که فسا در ادوار مختلف با داشتن بزرگانی در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی، نقش مهمی در رشد و پیشرفت میهن اسلامی‌مان ایفا کند و شاهد این مدعا، تقدیم بیش از هزار شهید در راه انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس است که بیان‌گر گوشه‌ای از تلاش مردم شریف و قهرمان‌پرور فسا در راه اعتلای جمهوری ایران اسلامی است.

یکی از خانواده‌های فسایی که دو نفر از بهترین عزیزان خود را در دوران هشت سال دفاع مقدس در راه حراست از مرز و بوم و آب و خاک سرزمین پاک جمهوری اسلامی ایران تقدیم کرده است، خانوداه شهیدان «انشایی» است. این خانواده ایثارگر و صبور، دو افسر رشید و دلاور به نام‌های «عبدالحمید و مسعود انشایی» را تقدیم راه امنیت و حفظ آب و خاک میهن جمهوری اسلامی ایران کرده است.

به بهانه سالگرد شهادت «عبدالحمید انشایی» حماسه‌ساز «شیاکوه» بر آن شدیم تا گوشه کوچکی از ایثار و فداکاری این خانواده قهرمان‌پرور را به رشته تحریر در بیاوریم.

شهید عبدالحمید انشایی

در چهاردهم تیر سال ۱۳۳۶، در شهرستان فسا از استان فارس، در خانواده «انشایی» کودکی به دنیا آمد که او را «عبدالحمید» نامیدند.

پدر عبدالحمید، «محمد کاظم انشایی» ستوان‌یار سوم، بازنشسته شهربانی سابق بود. خانواده انشایی شاید از نظر مالی در سطح بالایی قرار نداشت؛ اما از لحاظ معنوی، دارای کمالات زیادی بود؛ عبدالحمید با همین روحیه و شرایط دوران کودکی خود را در خانه یک روحانی با ایمان (پدربزرگش مرحوم شیخ احمد علی انشایی) سپری کرد.

عبدالحمید با توجه به علاقه‌ای که نسبت به کسب علم داشت، تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهرستان فسا به پایان رساند. پس از گذراندن دوران متوسطه و اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان حکمت (آیت‌الله سعیدی)، در سال ۱۳۵۵ وارد مدرسه عالی مدیریت و حسابداری (کوروش) اصفهان شد و پس از طی یک سال تحصیل، از طرف دانشگاه اصفهان به عنوان دانشجو، وارد دانشکده آمار و اقتصاد شد. این دوران هم‌زمان بود با اوج‌گیری تظاهرات مردم علیه رژیم ستم‌شاهی که وی نیز همراه با دانشجویان در تجمعات و پخش اعلامیه‌ها شرکت داشت و بار‌ها مورد آزار و اذیت عمال رژیم قرار گرفت.

«شیاکوه» لرزید؛ ولی شهید «انشایی» نلرزید

عبدالحمید پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، به‌صورت رسمی عضو دانشجویان پیرو خط امام و در خرداد سال ۱۳۵۹ با اخذ مدرک کارشناسی از دانشکده کار و اقتصاد دانشگاه اصفهان فارغ‌التحصیل شد. وی بلافاصله در همان سال به اتفاق تعدادی از هم‌دوره‌های زمان دانشجویی، جهت طی دوران خدمت مقدس سربازی در مرکز پیاده شیراز مشغول انجام وظیفه و پس از طی دوره آموزشی به درجه «ستوان دومی» نائل و به گردان ۱۹۱ مرکز پیاده شیراز منتقل شد.

دشمن بعثی عراق تهاجم سراسری خود را در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد و آتش جنگ، خوزستان را فرا گرفت و خرمشهر پس از دفاع و مقاومت ۳۴ روزه ارتش، سپاه، بسیج و نیرو‌های مردمی، به اشغال دشمن در آمد. یگان‌های مرکز پیاده از شیراز به خوزستان (شهر‌های ماهشهر و شادگان) برای دفاع و مبارزه با دشمن منتقل شدند و عبدالحمید نیز که یک افسر وظیفه و مشغول خدمت مقدس سربازی در گردان ۱۹۱ مرکز پیاده شیراز بود نیز به همراه یگان خدمتی خود، به منطقه عملیاتی خوزستان اعزام شد.

ستوان عبدالحمید انشایی، مدت سه ماه در خوزستان بود و پس از مدتی به کردستان (سقز) اعزام و برای انجام مأموریت پاکسازی گروهک‌ها و افراد ضدانقلاب که در منطقه کردستان بودند، وارد میدان جنگ و مبارزه با آن‌ها شد و بعد از مدتی نیز به جبهه گیلان‌غرب اعزام شد.

از اوایل مهر سال ۱۳۶۰، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به‌دنبال طرح‌ریزی عملیاتی بود که بتواند ارتفاعات مشرف به شهر گیلان‌غرب و مناطق حساس را از لوث دشمنان پاک‌سازی کند که یکی از این ارتفاعات حساس و استراتژیک «شیاکوه» بود. طرح عملیات توسط تیپ ۵۸ ذوالفقار با عنوان «طرح ذوالفقار تهیه» و برای اولین‌بار در منطقه غرب، هدف در عمق ۱۰ کیلومتری عقبه دشمن انتخاب شد.

زمان حماسه فرا رسید و عملیات «مطلع‌الفجر» ساعت سه بامداد روز ۲۰ آذر سال ۱۳۶۰، با رمز مبارک «یا مهدی ادرکنی (عج)»، با محوریت لشکر ۸۱ زرهی و تیپ ۵۸ ذوالفقار و همراهی و همکاری نیرو‌های سپاه پاسدران و بسیج عشایری آغاز شد.

ستوان «عبدالحمید انشایی» در عملیات «مطلع‌الفجر» دیده‌بان یگان در ارتفاعات شیاکوه بود. در روز ۱۵ دی سال ۱۳۶۰ که آتش سنگین دشمن عرصه را بر نیرو‌های ایرانی تنگ کرده بود، در بی‌سیم شنیده می‌شد که دیگر نمی‌توان ارتفاعات را حفظ کرد و دشمن حلقه محاصره را تنگ کرده است. گرای ستون‌های دشمن توسط دیده‌بان انشایی در حال ارسال بود و دستور رسید که باید عقب‌نشینی انجام شود. عبدالحمید با این‌که زخمی شده بود، اما هنوز رمقی در بدن داشت؛ سخت بود، امّا او تصمیم داشت برای دفاع از خاک وطن اندک توان و نیرویی که دارد را استفاده کند، او بر روی ارتفاعات شیاکوه ایستاده است، گرای دشمن هنوز ارسال می‌شود، همرزم او می‌گوید: «فهمیدم که گرایی که می‌دهد، همان‌جایی است که خودش ایستاده. پرسیدم، این محل دیده‌بانی خودت است، پاسخ داد، دیگر نیست، دشمن به آن رسیده، بزنید».

در لحظات آخر، ناگهان بی‌سیم به صدا در می‌آید، بله صدای عبدالحمید است: «از قول من به امام و مادرم بگویید شیاکوه لرزید؛ ولی انشایی نلرزید»، دیگر صدا قطع شد. فرمانده پشت بی‌سیم صدا زد: «انشایی، انشایی، جواب بده! اما دیگر صدایی نیامد» و ۱۵ دی سال ۱۳۶۰، روز شهادت این قهرمان شیاکوه در تاریخ ثبت شد. امام خمینی (ره) پس از دریافت پیام شهید انشایی و در توصیف وی چنین فرمودند: «در صدر اسلام هم از این افسر‌ها بوده است؛ مثل انشایی‌ها».

«شیاکوه» لرزید؛ ولی شهید «انشایی» نلرزید

پیکر پاک شهید «عبدالحمید انشایی» پس از ماه‌ها ماندن در منطقه شیاکوه، به جمع یاران خود پیوست و در جوار آنان آرمید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «عبدالحمید انشایی»:

امروز زمان آن رسیده که مسلمان به عهد خود وفا کند و با توکل به خدا بر دشمن اسلام و محرومان جهان بتازند. «نصر من الله و فتح قریب»، نبرد ما نبرد اسلام با جنود شیطان است و عزت و عظمت مسلمانان بستگى به صبر و مقاومت ما دارد. به یارى خدا خواهیم ایستاد تا تاریخ فردا به نیکى از ما یاد کند و خداى عالم از ما راضی باشد. خدایا! ما را یارى فرما و گام‌هایمان را در ره خود استوار گردان.

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi