پنجشنبه 21 آذر 1398 , 10:59
خودتان را گول نزنید و بعداً نگویید دوباره کلاه سرمان رفت
رئیسجمهور میگوید خطوط قرمز نظام را در مذاکرات رعایت میکند.
روحانی دیروز در نشست هیئت دولت، با تأکید بر اینکه دولت حتی یک لحظه از برهم زدن نقشه دشمن و تحریمها غافل نبوده است، اظهار داشت: باید یا تحریمها را دور بزنیم و یا دشمنان را وادار کنیم تا توبه کنند و دولت مصمم است، هم با تقویت تولید داخلی و هم از طرق مختلف از جمله مذاکره این توطئه را درهم بشکند و در این راستا دولت در چارچوب خطوط قرمز نظام حرکت کرده و از آن عبور نخواهیم کرد.
این سخنان آقای روحانی از جهات مختلف، قابل تأمل است. او میگوید مذاکره از جمله راههای درهم شکستن توطئه تحریمهای دشمن است. طبعاً مراد روحانی، مذاکره با اروپا و به ویژه آمریکاست؛ همچنان که اخیراً به واسطه سفر آقای عراقچی به ژاپن، مقدماتی هم برای برخی تحرکات غیرمستقیم فراهم کردهاند.
طبعاً مذاکره برای مذاکره معنا ندارد بلکه مذاکره میکنند تا به هدف «توافق» برسند. خب! توافق برای چیست؟ برای اجرا کردن تعهدات طرفین، یا فریب یک طرف از سوی دیگر به نحوی که یک طرف تمام تعهدات را اجرا کند و طرف دیگر، مطلقاً شانه خالی کند بلکه درست برعکس تعهداتش عمل نماید؟!
مسیر مذاکره با آمریکا و اروپا بدین معنا، از سوی آنها مسدود است چرا که آمریکا با نقض صریح برجام و اروپا به واسطه همراهی عملی با ترامپ و زیر پا گذاشتن همه تعهدات، عملاً دو سال مذاکره و توافق برآمده از آن را به تمسخر گرفتهاند؟ با این اوصاف، مذاکره جدید، تدارک ریشخند بیشتر و فشار مضاعف است.
آقای روحانی گاه وساطت فرانسه و گاه ژاپن را برای مذاکره با آمریکا میپذیرد و حال آن که اولاً خود این میانجینماها، تعهدات خود را زیرپا گذاشته و عملاً نشان دادهاند بیطرف نیستند. ثانیاً دولت آمریکا هم دنبال تفاهم و تعامل و اعتمادسازی و احترام نیست، بلکه اصرار دارد زورگویی و بدعهدی را به رخ بکشد؛ تا آنجا که همین آقای روحانی تصریح کرد کشورها مگر دیوانهاند که با شما مذاکره و توافق کنند، در حالی که شما میگویید توافق موجود (برجام) زیرپا باشد و اجرا نشود.
نکته مهم دیگر این است که دولت آمریکا زیرپا گذاشتن توافق و بازگرداندن تحریمها را مقدمهای برای مجبور کردن ایران بر مذاکره دوباره و دادن امتیازات بیشتر میداند بدون این که کوچکترین تضمینی درباره برداشتن تحریمها بدهد. در این شرایط، اظهارات آقای روحانی مبنی بر این که دولت مصمم است با مذاکره، توطئه تحریم دشمن را در هم بشکند، عاری از حقیقت است، چه این که مذاکره نقطه مقابل تحریم نیست بلکه این دو، ابزار مشترک در نقشه آمریکایی «فشار - باجگیری پای میز مذاکره است». در واقع، بازگشت آقای روحانی پای میز مذاکره (ولو به شکل غیرمستقیم)، بازی در نقشه دشمن است نه مقابله با آن.
نهایتاً این که با عنایت به تجربه 6 سال اخیر و بدعهدی مشترک دولتهای اوباما و ترامپ، مذاکره مجدد با آمریکا، ممنوع و خط قرمز نظام است. بنابراین، اینکه گفته میشود «دولت در چارچوب خطوط نظام حرکت کرده و از آن عبور نخواهیم کرد» و ضمناً مذاکره (با آمریکا) پیگیری میشود، تناقض دارد. اما صرفنظر از خطوط قرمز حکیمانه نظام، رفتار آقای روحانی، نقض اظهارات صریح اوست که اولاً مذاکره مجدد با آمریکای عهدشکن را دیوانگی خواند و ثانیاً تصریح کرد که آمریکا با اخذ امتیازات و بازگرداندن تحریمها، کلاه گذاشت؛ «دیگر حاضر نیستیم سرمان کلاه برود» که روحانی گفت، در تناقض با موضع صریح آمریکاست که میگوید برای برداشتن تحریمها، باید امتیازهای هستهای و غیرهستهای جدید بدهید و ابطال برجام را بپذیرید. آنچه روحانی؛ در سخنان متناقض دیروز گفت؛ چیزی مانند «دایره سهگوش» یا «مثلث چهارگوش» است.
برای مثال نسخه اقتصاد آزاد و لیبرالی غربی را در کشور عزیزمان کپی کردند که موجب فجایع بسیار و رشد شدید دلال بازی و مشکلات معیشتی مردم شده است. در کشورهای غربی بدلیل تورم زیر یک درصد و فقدان رشد نقدینگی وضعیت اقتصاد آزاد براحتی قابل اجرا است لیکن در کشور عزیزمان که تورم بی حساب و رشد نقدینگی بی کتاب وجود دارد با کمال تاسف کپی کردن اقتصاد آزاد باعث نابودی اقتصاد و معیشت مردم شده لذا بنابر فرمان رهبر معظم انقلاب تنها نسخه قابل اجرای اقتصاد در کشور کنترل شدید قیمتها و تورم و جلوگیری از رشد نقدینگی و رونق تولید یعنی اقتصاد مقاومتی است.
مثال دیگری که باعث فجایع بسیاری شده کپی کردن مبارزه با ناسیونالیسم در کشورهای غربی است که البته آنجا بدلیل مهاجرت زیاد دولتها میبایست از ایجاد قدرت در گروههای انحصار طلب بشدت جلوگیری کنند اما موضوع ناسیونالیسم در کشورهای شرقی بویژه ایران اسلامی بزرگترین نقطه قوت ملتها میباشد زیرا انسجام ملی حول دین مبین اسلام توانسته کشور ایران و متحدانش را تبدیل به قدرتی بی نظیر در جهان کرده که در هیچ جای دنیا نظیرش وجود ندارد لذا مبارزه با ناسیونالیسم در کشورهای اسلامی نه تنها اشتباهی بزرگ بلکه خیانت به اسلام و مسلمین است.
نسخه دیگر کپی کردن 2030 بوده که بهیچوجه در کشورهای مسلمان توجیهی ندارد زیرا در جوامع غربی بدلیل وجود توهم آزادی جنسی بین جوانان و حضور در کلوپهای شبانه و مشروبات الکلی باعث سقط جنین بین جوانان است که این نسخه برای آموزش امور جنسی یا بی بند و باری جوانان غربی تنظیم شده لیکن در کشورهای اسلامی بدلیل محدودیت ارتباطات جنسی و فقدان کلوپهای شبانه معضل سقط جنین به تعداد انگشت دست و بسیار مجدود است لذا کپی کردن کورکورانه 2030 در مدارس کشورهای اسلامی باعث بروز مشکلات ثانویه خواهد شد که در این خصوص رهبر معظم انقلاب دستورات لازم را صادر نموده است.
رهبر معظم انقلاب از آرای مردم در تشکیل دولت و مجلس حمایت کردند بنابراین برخی دشمنان نادان حمایت مقام معظم رهبری از دولت و پاسخگویی مسئولان را موکول به تشکیل مجلس انقلابی و اعلام بی کفایتی دولت تعبیر و تفسیر کردند که اینگونه تفکر نیز نمونه دیگری از کپی کاری کورکورانه نسخه سیاسی جوامع غربی است که با طرح آن قصد دارند با ایجاد اختلاف و تشنج بین مسئولان درگیری جناحی و حزبی ایجاد کنند.
تجربه نشان داده رهبر معظم انقلاب بشدت با ایجاد تشتت و تشنج بین مسئولان تاکید دارند زیرا چنانچه قرار باشد به حماقت ها و خیانت ها در نظام جمهوری اسلامی رسیدگی شود نیازی به نسخه سیاسی غربی نیست بلکه این موضوعات میبایست مطابق با نسخه اسلامی توسط علمای دین و مذهب تحلیل و مجازتهای پیش بینی شده در اسلام لحاظ و اجرا گردد.