شناسه خبر : 71556
جمعه 06 دي 1398 , 12:33
اشتراک گذاری در :
عکس روز

رفتن عبدالرضا، هنر خوزستان را زخمی کرد

یک نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه مرحوم عبدالرضا حیاتی در یک جمله شهید آوینی جنوب بود، گفت: او با رفتنش هنر استان را زخمی کرد، تنها خانواده عبدالرضا او را از دست ندادند بلکه هنر، عبدالرضا را از دست داد. شاید امروز دو سوم هنر خوزستان را در علویه خدیجه دفن کردیم.

رفتن عبدالرضا هنر خوزستان را زخمی کرد/یادی از شهید آوینی جنوب

 به گزارش از خورستان، عبدالرضا حیاتی، نمایشنامه‌نویس، کارگردان، بازیگر تئاتر، مدیحه‌سرا و شاعر خوزستانی، چهارشنبه، چهارم دی‌ ماه به خاک سپرده شد. حیاتی از پیشکسوتان شعر و داستان و نمایشنامه‌نویسی استان خوزستان بود که با بیش از ۵۰ نمایشنامه به‌عنوان یکی از نمایشنامه‌نویسان استان خوزستان و کشور مطرح شد.

نمایشنامه‌های بوی خوش جنگ، قاصدک‌ها، فرشته‌ای با بال شکسته، کارون شط رازها، آی آدم‌ها، سه دیدار در فلق، فصل سبز دیدار، مسیح می‌گرید، بچه برک، آنکه گفت نه، بچه‌های زهرا، شنل قرمزی، تارنواز و ... از جمله آثار این پیشکسوت است.

او که از بنیانگذاران حوزه هنری استان خوزستان به‌شمار می‌آید، در سن ۶۶ سالگی درگذشت و پیکرش در آرامگاه علویه خدیجه در شهرستان کارون به خاک سپرده شد.

عبدالصاحب رومزی پور، شاگرد مرحوم عبدالرضا حیاتی و نویسنده دفاع مقدس در گفت‌وگو با ایکنای خوزستان درباره این هنرمند دفاع مقدس گفت: استاد حیاتی در یک جمله شهید آوینی جنوب است. ایشان نزدیک ۸۰ جلد کتاب نوشته و بیشترشان در ژانر دفاع مقدس هستند. او در حوزه‌های مختلف داستان، شعر، مدح، نمایش و فیلمنامه‌نویسی صاحب نظر بود، یعنی شش هنر اصلی جهانی را داشت و یک فرد کاملاً هنرمند بود که در این رشته‌ها در حد استادی و حرفه‌ای پیش رفته بود.

وی ادامه داد: ایشان خطاط هم بود. ابتدای جنگ خطاط جهاد سازندگی بود. در سال‌های ۶۷ یا ۶۸ خدمتشان می‌رفتم. با آقای عاکف همکار بودند. بیشتر مطالبی که می‌نوشتند؛ شعارها و متن‌ها از خودش بود. این طور نبود که مطلب در اختیارش بگذارند، به هر مناسبت متن می‌نوشت.

رومزی پور ادامه داد: اگر خوزستان ۱۰ یا پانزده هنرمند شاخص در رشته‌های مختلف دارد که در سطح ملی حرف برای گفتن دارند، همه به نوعی شاگرد مرحوم حیاتی بودند. ادعا نمی‌کنم شاگرد استاد حیاتی هستم چون شاگرد عبدالرضا حیاتی بودن افتخار است. برخی از این هنرمندان با حمایت فنی و هنری استاد حیاتی به جایگاه فعلی رسیدند. او یک فرقی با بقیه هنرمندان داشت، اخلاق خاصی داشت و بچه‌هایی را که همیشه با او بودند می‌توانستیم از نوع اخلاقی که از او دریافت کرده بودند، بفهمیم دوستان عبدالرضا هستند. مادیات برای او ارزشی نداشت و آن‌ها را هیچ حساب می‌کرد.

این نویسنده دفاع مقدس گفت: عبدالرضا علاوه بر این‌که هنرمند کاملی بود، انسان کاملی هم بود. اگر عبدالرضا ساعت ۱۱ و نیم روز چهارشنبه به بهشت نرود من به خودم و اعتقاداتم شک می‌کنم. جایگاه او کمتر از بهشت نیست، اعمالش این را می‌گوید و دوستانی که آن‌ها را ساخت این را می‌گویند.

شاگرد استاد حیاتی افزود: تنها عیب عبدالرضا این بود که تصویری نبود. او کارهای مهمی در جنگ و بعد از جنگ انجام داد و هر کس جای او بود اگر یکی از این کارها را انجام داده بود با کمی تبلیغ می‌توانست به جایگاه بالایی برسد، ولی عبدالرضا این کار را نکرد. او تنها هنرمندی بود که از دست حضرت امام دکترای افتخاری نمایش دریافت کرده بود.

وی ادامه داد: زمانی که عبدالرضا زنده بود باید از او تجلیل می‌شد. عبدالرضا رفت. او هنر را زخمی کرد و رفت و کسی نمی‌تواند جای او را پر کند. افرادی مثل محمد جمال‌پور که شهید زنده هنرمندان است، یا حاج محمود زهرتی و آدم‌هایی این چنین ـ که به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسند ـ شاید بتوانند بخش خیلی کوچکی از اعتقادات عبدالرضا را در هنر، مردم‌شناسی، اجتماع و حتی در سیاست ادامه دهند.

رومزی‌پور با بیان اینکه از عبدالرضا گفتن مجال زیادی می‌خواهد، اظهار کرد: باید از هر رشته یک هنرمند بیاورید و از او بخواهید درباره عبدالرضا حرف بزند. هر چه دارم و هر چه بعدها به دانشم اضافه شود، مرهون درسی است که از عبدالرضا حیاتی و محمد جمال‌پور و حجت‌الله ایزدی گرفتم.

این نویسنده دفاع مقدس ادامه داد: عبدالرضا علاوه بر اینکه استاد نمایش بود، استاد کارگردانی سینما هم بود. علاوه بر اینها مداح و شاعر زبردستی بود. بارها دیده بودم که وقتی جایی دعوت می‌شد همان جا شعر می‌گفت.

رومزی پور گفت: امروز تنها خانواده عبدالرضا او را از دست ندادند بلکه هنر، عبدالرضا را از دست داد. به نظرم شاید امروز دو سوم هنر خوزستان را در علویه خدیجه دفن کردیم. عبدالرضا نه اهل پول بود، نه اهل پارتی‌بازی و خودنمایی. عبدالرضا اهل این چیزها نبود.

شاگرد استاد حیاتی در پایان گفت: استاد حیاتی وصیت کرده بود در مزاری به نام علویه خدیجه انتهای کوت عبدالله دفن شود، نه در قطعه هنرمندان. این‌هم‌ اخلاق او بود که زیر دین هیچ‌کس نمی‌رفت. او از آدم‌هایی فراری بود که ادعای هنرمندی می‌کردند. عبدالرضا از این جمعیت دلمرده بود.

انتهای پیام

منبع: ایکنا
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi