شناسه خبر : 71693
یکشنبه 15 دي 1398 , 14:10
اشتراک گذاری در :
عکس روز

اینک تو رفته ای و آرزویی مانده!

صبر بسیار باید پدر پیر فلک را/ تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

فاش نیوز - و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر

....و شهید حاج قاسم سلیمانی از مردان مؤمنی بود که ردای سرخ شهادت در صبح روزی زمستانی انتظار او را می کشید. از آن دم که رفیق دیرینه اش حاج احمد کاظمی عاشقانه شهادت را در آغوش کشید، او نیز بی تاب رفتن بود. در 8 سال دفاع مقدس همچون سربازی بی ادعا از هیچ کوششی برای پیشبرد اهداف جنگ دریغ نکرده بود. بی آنکه نامی و نشانی از خود بگذارد که این روزها نام و نان خریداران بسیار دارد.

نام زیبای حاج قاسم سلیمانی ایران را عاشق و دیوانه رشادت ها و دلاوری هایش کرده بود و ما چه سرافرازانه به وجودش می نازیدیم.

یک روز از سر تصادف، با نویسنده چیره دست و منتقد کتاب های دفاع مقدسی آشنا شدم که برایم می گفت مشغول نوشتن زندگینامه حاج قاسم است. در دلم نور امیدی پیدا شد. با آن که علیرغم میل باطنی ام که هیچگاه نخواستم که خواسته نابجایی داشته باشم اما گفتم بزرگترین آرزویم دیداری هرچند کوتاه و لحظه ای با این سردار همیشه سرافراز است. می دانستم که او بسیار به ملاقاتش می رود، در سوریه، عراق و.... و او این قول را داد که در یک فرصت مناسب مرا به بزرگترین آرزویم برساند.

.... و امروز چه ناباورانه زمانی که درخواب غفلت و آرامش فرو خفته بودیم -و چه زیبا او این امنیت و آرامش را برایمان به ارمغان آورده بود- دشمن ناجوانمردانه او را برای همیشه از ما گرفت.

گاه می اندیشم که لیاقت داشتنش را نداشتیم و به قول شاعر "صبر بسیار باید پدر پیر فلک را، تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید"...

 امروز لباس سبز مقدس سپاه پاسداران با خون شهید قاسم سلیمانی سرخ شد و این وظیفه من و توست تا حرمت خون پاکش را پاس بداریم و انتقام گیرنده از دشمنانش باشیم.

گرچه شهادت این قهرمان ملی و فرمانده بی بدیل جنگ های نظامی، غمی به پهنای ایران بر دل تک تک دوستدارانش نهاد اما ردای شهادت لایق او بود و او اینگونه شهادت را در کوه ها و بیابان ها جستجو می کرد.

صنوبر محمدی

کد خبرنگار: 23
اینستاگرام
سیره وسلوک زندگی عارف ومجاهد نستوه "حاج قاسم " ,یاد آور مجاهدان خاص صدر اسلام است .
راه ویادش جاودانه باد .
زماني كه نوجوان بودم فيلمي از انقلاب مكزيك ديدم به نام زنده باد زاپاتا
اين فيلم در مورد رهبر انقلاب مكزيك به نام زاپاتا بود كه به دست افراد ضد انقلاب مزدور به قتل رسيده بود وقتي اسب سفيد زاپاتا بدون سوار خود به ميدان شهر آمد مردم دور اسب جمع شدند و شروع به گريه و زاري كردند در آن ميان پير مردي بالاي يك بلندي رفت و گفت مردم چرا گريه ميكنيد زاپاتا نمرده است زاپاتا كه يك انسان نبود بلكه او يك راه بود و لذا از اين لحظه هر يك از ما يك زاپاتا هستيم و در نتيجه انقلاب مكزيك را بثمر رساندند وقتي خبر شهادت سردار بزرگ انقلاب و إسلام را شنيدم مثل هر ايراني ميهن دوست شوكه شدم و بي اختيار اشكم سرازير شد و ساعاتي مسخ شدم اما ياد كلام زيباي آن پيرمرد مكزيكي آرامم كرد و با خود زمزمي كردم سردار سليماني از ميان ما نرفته است او يك فرد نيست بلكه يك راه است و دشمن بايد بداند آسمان ايران پر از ستاره هاي درخشاني همچون سردار سليماني است واگر دست او را همانند مولايش ابوالفضل قلم كردند هزاران شاگردان و پيروانش حافظ خون پاك و راه پر فتوح او هستند به یک کلام باید گفت خون پاک حسین (ع) و یاران با وفایش بقای اسلام را بیمه کرد و خون پاک این سردار دلیر بقای انقلاب اسلامی را. درود به روان پاكش
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi