دوشنبه 23 دي 1398 , 12:20
پستی که اینستاگرام حذف کرد
نه به این دلیل که گردنش از مو باریکتر بود، بلکه به این خاطر که پیشمرگ بود. و حالا باید برای قهرمان شدن از این آزمون سخت میگذشت. به احترام یک مرد، یک قهرمان چهار پست را حذف کردم...
فاش نیوز - من نویسندهام، میدانم که هیچ داستانی بدون قهرمان شکل نمیگیرد. هیچ قهرمانی هم بیعمل قهرمانی، قهرمان نمیشود، میدانم شخصیت هیچ قهرمانی باورپذیر نمیشود الا اینکه تمام ریزهکاریهای یک شخصیت واقعی را داشته باشد. بخندد، عصبانی شود، ماتم بگیرد، مغرور شود، شکست بخورد، اشتباه کند، بغض کند و آنجا هم که باید دست به عمل قهرمانی بزند پیروز میدان شود. قهرمان تیپیکال و افسانهای قوام و دوام ندارد. باسمهای و غیرقابل باور است.
از سویی میدانم همانقدر که قهرمان ضرورت داستانهاست، حضور ضدقهرمان هم نیاز است.
باز با تمام خصوصیات انسانی. الا اینکه در برابر قهرمان میایستد و تلاش میکند مانع پیروزی او شود. و همین او را در دایرهی شر قرار میدهد.
اندوه من برای کشته شدن حاج قاسم به خاطر از دست دادن قهرمان بود. ضد قهرمان، قهرمان ما را کشته بود و برای من تراژدی با مرگ قهرمان به پایان میرسید. اما مرگ قهرمان شاید پایان داستان باشد اما الزاما به معنای شکست او نیست.
دیروز برای اولینبار در نیمروز، چهار پستِ پیاپی گذاشتم. همگی پر از خشم و اندوه و نفرت. تا اینکه یکی از مسئولانِ این اشتباه انسانی فجیع در نشست خبری حاضر شد و سر تعظیم فرودآورد. صبر کردم تا فیلم حرفهایش را ببینم. قاب دوربین دروغ را اشکار میکند و او به وضوح صادق بود، الا آنجا که نمیخواست همهی حقیقت را بگوید. او بار گناهِ همهی مصیبت را به دوش کشید. نه به این دلیل که گردنش از مو باریکتر بود، بلکه به این خاطر که پیشمرگ بود. و حالا باید برای قهرمان شدن از این آزمون سخت میگذشت. به احترام یک مرد، یک قهرمان چهار پست را حذف کردم.
ما در حسرت صداقتیم، صداقتی فروتنانه، و این تمام چیزی است که قهرمانِ تازهی داستان با خود دارد.
قرار بود با اولین واکنش انتقامجویانهی ایران، ضدقهرمان پنجاه و دو نقطه از کشورمان را هدف قرار دهد. این اتفاق آنطور که ما فکر میکردیم نیفتاد. چون او نقشهی دیگری داشت. اینبارنقشهاش را با زبان ما نوشت. به فارسی سلیس.
بیایید در این وانفسای غبارآلود تلاش کنیم با هم روبرو نشویم. با هم نجنگیم. نه در اینجا نه در خیابان. همهی ما اندوهگینیم و مصیبتزده، به هم تسلیت بگوییم و آرزوی صبر بر مصیبت کنیم.
علیرضا آلیمین
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
بیساقی و بیشاهد و بیمطرب و نی
شوریده و مستیم چو مستان خراب