شناسه خبر : 72024
یکشنبه 29 دي 1398 , 10:12
اشتراک گذاری در :
عکس روز

مرام‌شناسی شهید حاج قاسم سلیمانی

گستره شخصیت و فاتح قلب‌ها

سخن گفتن و مطلب نوشتن درباره مردی از تبار خمینی کبیر(ره)، برای امثال این حقیر،‌بس دشوار می‌نماید. اما از باب ادای وظیفه و جوشش قلبی، گوشه چشمی به دریای بی‌کران شخصیت عظیم و کم‌نظیر سردار‌دل‌ها، شهید بزرگوار، حاج‌ قاسم سلیمانی می‌دوزیم.
یک- عاقبت به خیری
سردار ما، عاقبت به خیر شد، آن هم از نوع عالی‌اش که شهادت در راه خداست. خواست همه انبیاء و اولیاء الهی از خداوند متعال این بود که مسلمان بمیرند. (اعراف126، بقره 132، یوسف 101) استاد حاج ‌آقا قرائتی نقل می‌کردند که از سه مرجع تقلید بزرگ در سه زمان و سه مکان جداگانه پرسیدم: اگر قرار باشد فقط یک خواسته از خدا داشته باشید، چه دعایی می‌کنید؟
هر سه پاسخ دادند که عاقبت به خیری را طلب می‌کنیم. خود شهید حاج قاسم نیز در پاسخ به پرسش خبرنگار، همین درخواست را مطرح می‌کند.
نکته مهم این‌جاست که عاقبت‌ به خیری به عنوان  یک دستاورد ارزشمند، تنها و تنها در سایه «مراقبت دائمی و پیوسته» حاصل می‌شود.
شهید سلیمانی،‌ چهل سال در طول دوران سخت انقلاب اسلامی،‌ پیوسته در مبارزه و جهاد به سر برد. اما قبل از آن، اهتمام جدی به مبارزه با هوای نفس داشت و در پرتو همین جهاد اکبر و مراقبت دائمی از خود، در عرصه جهاد اصغر و سایر حوزه‌های اجتماعی نیز، ‌خوش درخشید.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود
(حافظ)
دو- عشق واقعی
سردار ما پیش از شهادت مورد علاقه مردم بود، اما پس از شهادت،‌ این علاقه و محبت شدت و گسترش فراوان یافت و شد «سردار دل‌ها». عاشقان او، کوچک و بزرگ،‌ پیر و جوان،  زن و مرد،‌ ایرانی و خارجی،‌ مسلمان و غیرمسلمان، نمی‌شناسد. همه او را از عمق جان دوست دارند،‌ درست مانند محبت پدر و مادر نسبت به فرزند خود. سردار شهید ما، عشق واقعی را معنا کرد. عشقی که از ژرفای جان و از معرفت و بینش عمیق نشأت می‌گیرد و نه عشق مجازی و مبتذل که ناشی از هوس‌های حیوانی است.
مردم دل‌داده کمالات شهیدند. دل‌داده مرام اخلاص، مهربانی، ‌شجاعت، فداکاری،‌ وفا، مردم‌داری، بی‌ادعایی و سایر ارزش‌هایی که شماره ندارد. عشق در کوچه و خیابان،‌ در ظاهر افراد، در ادعاها و شعارها، در احزاب‌ و گروه‌ها و... یافت نمی‌شود عشقی در یک رنگی و خلوص،  پاک‌دامنی و ساده‌زیستی،  در صبوری و مجاهدت، در تواضع و بی‌ادعایی، در بندگی و اطاعت و خلاصه در ارزش‌های معنوی،  جلوه می‌کند.


سه- پهلوان حقیقی
سردار ما پهلوان بود اما نه به زور و بازو و هیکلی درشت. او قهرمان بود اما نه از نوع قهرمانان خیالی و مجازی. شهید ما سوپرمن و هنرپیشه تخیلی و پوشالی نبود. او پهلوان بود نه این‌که تن‌ها را به زمین بزند. او پهلوان شد چون زمین‌خوردگان را بلند کرد. او پهلوان شد چون فاتح قلب‌ها گردید و جان را تسخیر کرد.
حاج قاسم ما شجاع‌ترین مرد بود، زیرا هواهای نفسانی و شیاطین درونی و بیرونی را بارها زمین زد. علی‌(ع) فرمود: «اقوی الناس اعظمهم سلطانا علی نفسه، قوی‌ترین مردم کسی است که بر نفس خویش،‌ مسلط‌تر باشد» (میزان‌الحکمهًْ ج 1 ص 526)
حاج قاسم فریاد و خشم خود را به روی دشمن فرود آورد. و برای دوستان و مردم مظلوم منطقه و جهان، همراهی مهربان و یاوری متواضع و دوستی سر به زیر و برادری باوفا بود.
چهار- غایب حاضر
سردار شهید ما، هم غایب و هم حاضر. عجیب است، غایب از قاب دوربین‌‌ها و چشم‌ها و میزها. و نیز غایب از خودنمایی‌ها،‌ غایب از تعریف و تمجیدها،‌ غایب از قیل و قال‌های سیاسی. اما او حاضر بود. حاضر در صحنه‌های نبرد با دشمن، حاضر در دل‌های مردم، حاضر در محضر
خانواده‌های شهدای مدافع حرم، حاضر در دشت‌های سرسخت عراق و شامات و مرزهای لبنان و فلسطین
مردم منطقه او را در سایه امنیت و آرامش و عزت خود می‌دیدند. اما نه جسم و تن او را بلکه نتیجه کارش را به عیان مشاهده می‌کردند.
او غایبی است که بیش از حاضرین خدمت می‌کند. غایب است که فراتر از حاضرین، حضور دارد. غایبی است که مردم منطقه و نه فقط ایران عزیز، بیش از دیگران، حضورش را احساس می‌کنند. گویا همه‌جا هست، گویا میان همه حضور دارد هر فردی او را در کنار خود می‌یابد. احساس می‌کند که  با نام و یاد او هیچ‌گاه تنها نیست. بلکه او یگانه غایب حاضر است.
پنج- جمع اضداد
دوستی می‌گفت: سردار ما شبیه افسانه‌‌ها و اسطوره‌هاست گفتم: افسانه و اسطوره واقعیت ندارد و در اصل قصه‌‌های خیالی و بازسازی ذهن‌هاست، گفت: می‌دانم. می‌خواهم بگویم: این صفات برجسته و متضاد، بدون مسامحه واقعاً در وجود او نقش بسته است. فرمانده ارشد نظامی، دیپلمات برجسته، مجاهد فی سبیل‌الله، متفکر، برنامه‌ریز، مدبر، طراح عملیات، مقبولیت جهانی و شهرت، صبوری و وقار و حلم، مهربانی و عاطفی، مردمی و مخلص، عارف و صاحب معرفت، عاشق و دل‌سوز، عابد و زاهد و ساده‌زیست، اشک‌ریزان مصائب اهل‌بیت(ع)، شیر بیشه روزها، دل‌سوخته  راز شب‌ها، پدری مهربان برای فرزندان شهیدان مدافع حرم، بله او به فرموده رهبر معظم انقلاب، شاگرد مکتب امام خمینی(ره) است و چه خوش درخشید در پرتو ارزش‌های متعالی اسلام.
شش- ولایت‌پذیری
سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی، خود را با این عناوین نمی‌پسندید، او خویش را  تنها «سرباز ولایت» می‌شناخت. و البته گاهی هم به نظر می‌رسد که از باب شکسته‌نفسی، سرباز شهید بزرگوار ابومهدی المهندس، می‌دانست.
هیچ‌گاه رفتاری و گفتاری بر خلاف نظر و عمل رهبری از او دیده و شنیده نشد. وی ذوالفقار سید علی بود. به هنگام احترام نظامی، برخلاف آداب نظامی، با هر دو دست، به رهبر خود احترام می‌گذاشت، دستی روی سینه و دستی در اطراف سر. شاخصه‌ عاقبت به خیری را در میزان نسبت به افراد به ولی فقیه تعریف می‌کرد. جلوتر از رهبر اقدامی نمی‌کرد. نمی‌گذاشت فرمامین امام خامنه‌ای در بستر زمان در زمین بماند و یا  به فراموشی سپرده شود.
اشارات و دستورات امام خود را با جان و دل می‌پذیرفت و با حداکثر توان، به آن جامه عمل می‌پوشاند. در مواقع تردید و دودلی، ملاک رفتار او دیدگاه رهبری بود.
تاکید داشت که «شأن ما فقط تبعیت از امام خامنه‌ای است و بس.»
هفت- مصداق آیه قرآن
سردار شهید ما، لبخند خویش را هدیه دوستان و یاران می‌کرد. خشم و غضب خویش را نثار دشمنان و مستکبران می‌نمود. به همان اندازه که دشمن از چهره عبوس او به وحشت می‌افتاد، دوستان و مردم منطقه از چهره زیبا و دل‌نشین او، از مرام پهلوانی او، از لطف و مرحمت او، از لبخندهای قشنگ او، احساس آرامش می‌کردند.
نام و یاد او لرزه بر پیکره دشمن و احساس امنیت و آسایش در جان و روح دل‌باختگان وی می‌انداخت.
پیامبر اکرم(ص) و یارانش در پرتو آموزه‌های قرآنی، چنین بودند و آن ادب والای اسلامی سینه به سینه به فرزندان غیور این مرز و بوم و سرداران رشیدش به ارث رسیده است.
«محمد رسول‌الله و الذین معه اشداء علی‌الکفار رحماء بینهم- فتح 29»
هشت- لسان صدق
حضرت ابراهیم خلیل(ع) از خدا درخواست می‌‌کند که برای من در میان آیندگان «نام نیکو و آوازه نیک» برجای بگذار. - و اجعل لسان صدق فی‌الاخرین- شعراء 84-
در میان مردمان آینده، چنان کن که اعمال و رفتار و نیات و برنامه من برای نیکان جامعه، الگو و اسوه باشد.
سردار شهید ما نیز چنان شد. او مصداق عینی کلام زیبای قرآن است.
نام و یاد او، رسم و زبان او، عمل و کردار او، در همه جا و در میان مردمان به نیکی و خیر برده می‌شود.
شهید بزرگوار ما به تأسی از انبیاء و ائمه(ع) از خود در تمامی ابعاد انسانی، یاد نیک به یادگار گذاشت. او خورشیدی بود که بس روشنایی و حرارت داشت. با رفتنش نیز این خورشید هم‌چنان می‌درخشد و نور می‌تاباند و گرمابخش جان‌های مردان و زنان است.
9- وحدت بخش و امید آفرین
بخشی از مردم در پی بی‌تدبیری‌ها در امور اجرایی و مدیریت کشور، سرخورده گشته و از حل مشکلات خود توسط کارگزاران تاحدودی ناامید شدند. دشمن نیز از فرصت پیش آمده در اعتراضات واقعی مردم سوءاستفاده کرد و می‌رفت تا در انتخابات پیش رو برای مجلس، کسری از مردم را از رای دادن ناامید کنند.
اما شهادت سردار رشید ما، این ورق را برگرداند. امید و انسجام ایجاد کرد. چقدر شهادت او شبیه دوران شهید بهشتی است. شهید بهشتی ترور شخصیت شد. اما با خون خود غبارها را از روی خویش و از ذهن مردم کنار زد.
سردار ما نیز غبار ناامیدی و تفرقه را از چهره زدود و طی چند روز، دشمن را مایوس کرده و سرمایه‌های امید و وحدت را در آحاد جامعه، بلکه در سراسر منطقه، ساری و جاری ساخت.
10- قیامت و انقلاب
سردار سرافراز ما با شهادت خود، شور تازه‌ای در ایران و کشورهای منطقه ایجاد کرد. تشییع پیکر مطهر شهدا با شرکت میلیون‌ها انسان از اقشار گوناگون، همه را با درکی تازه و شوری دوباره به خط کرد و به تعبیر مقام رهبری«قیامت به پا کرد».
گویی انقلاب سوم ویا چهارم شکل گرفت. فصل تازه‌ای در روند انقلاب بوجود آمد.
نقطه عطف تاریخی در کل منطقه و احتمالا در سطح جهان شکل گرفت.
گرچه بدخواهان، بسیار تبلیغ می‌کردند که مردم از انقلاب خسته و دل زده‌اند. اما شهادت این مرد بزرگ، ثابت کرد که انقلاب زنده و پاینده است. باشد که قدر این نعمت بزرگ را بدانیم.
11- معلم اخلاق
سردار ما، در اوج شهرت و مقام و جایگاه، خود را نباخت، جو گیر نشد، اسیر شعارهای این و آن نگردید، تعریف و تمجید دیگران خللی در تواضع و فروتنی او ایجاد نکرد. دوران دفاع مقدس را فراموش نکرد.
گویی معلمی توانا،نقش خود را به زیبایی ادا می‌کند. یاد حدیث معروف می‌افتیم که «مردم را با عمل خود به اسلام و ارزش‌ها دعوت نمایید». او به ما خاکی بودن، مردمی بودن، مدارا و نرمی، صداقت در گفتار و عمل، پاک دامنی، ساده زیستی و دوری از اشرافیت، بی‌ادعایی و تواضع، توجه به تربیت خانواده، آخرت طلبی، شهادت طلبی، ولایت‌پذیری، لبخند با دوست، اخم با دشمن، و در راس همه فضائل اخلاقی« اخلاص» را به ما آموخت.
امید است که حق شاگردی را به نیکی ادا نماییم.
12-شهادت به دست شقی‌ترین انسان
سردار سرافرازما، دشمن را عصبانی کرد. روزی گفت:« ای ترامپ قمار باز، حریف تو من هستم.»
عزیزما، سرزمین سوریه و عراق و فلسطین را از چنگ آمریکا و حلقوم ازناب او یعنی داعش، درآورد و آزاد کرد. گویی دشمنان حق داشتند، از غیرت و صلابت و تدبیر و حریت و مدیریت او به خشم آیند. در عظمت او همین بس که طراح قتل او، بزرگ مستکبر عالم، آمریکای جهان خوار، و به فرمان رئیس جمهور آن، بوده است. رهبر معظم انقلاب فرمود: شقی‌ترین آحاد بشر او را شهید کردند. بزرگی شهید عزیزمان در محدوده سرزمین ایران اسلامی نمی‌گنجد.عظمت حیات او و بالاتر از آن، فروغ شهادتش،مرزهای جغرافیای عالم را درنوردیده است.
چه خوش حال ما، با داشتن چنین بزرگانی، چه افتخاری است برای ما با وجود چنان شهدایی، خداوندا، ما را با او و یاران با وفایش محشور فرما.
شهادت هدیه‌ای الهی
یادمان باشد که«مدال شهادت» گرفتنی نیست، بلکه دادنی و اعطائی و هدیه الهی است، که به شایستگانی هم چون سردارما، تقدیم می‌شود. گر چه آماده‌سازی مقدمات آن با ماست، البته بازهم به توفیق الهی، اما نتیجه آن یعنی فیض شهادت، اعطاء خداوند است. رهبری فرمود: شهادت او پاداش الهی بود. عزیز دلمان، این عطیه زیبای الهی گوارای وجودت، نوش جانت. باشد که ما را نیز با دعای خود به سوی خویش بخوانی؛ ان‌شاءالله

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi