سه شنبه 01 بهمن 1398 , 13:32
برای حاج قاسم شدن چه باید کرد؟
پس از هشت سال از آخرین حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در نماز جمعه و اقامه نماز به امامت ایشان، نماز جمعه گذشته به امامت ایشان و ایراد خطبه توسط معظم له برگزار شد. اتفاقی که باعث شد تا بار دیگر اهمیت اتفاقات دو هفته گذشته را متذکر شود. اهمیت سخنان حضرت امام خامنهای در نماز جمعه نه از چشم مردم ایران بلکه از چشم رسانههای خارجی نیز پوشیده نماند، بسیاری از رسانههای غیر ایرانی از جمله الجزیره و فاکس نیوز و دیگر رسانهها به صورت مستقیم و با قطع برنامههای روتین خود اقدام به پخش سخنان ایشان اقدام کردند.
معظم له در بخشی از سخنان خود با اشاره به شهادت سردار سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» شهادت او را از اتفاقات مهم دو هفته اخیر برشمردند و در خصوص این سردار بزرگ و نیروی قدس سپاه پاسداران به نکاتی اشاره کردند که قابل تامل و توجه است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص نیروی قدس فرمودند که این نیرو را نباید به عنوان مجموعهای اداری ببینیم. ایشان در رابطه با حاج «قاسم سلیمانی»، وی و ابومهدی المهندس را نه یک فرد بلکه یک مکتب برشمردند و به مردم توصیه کردند اینان را به چشم یک مکتب ببینند. با این نگاه علاوه بر پی بردن به ارزش کار این شهدا میتوان از آنان به عنوان یک الگو در رفتار و کار استفاده کرد.
برای تحلیل این سخن ابتدا باید به چند نکته مهم اشاره کرد که برای شناخت و استفاده بیشتر از مکاتب لازم است. ابتدا باید ببینیم مکتب چیست؟ و اصلا به چیز مکتب گفته میشود. آیت الله مطهری در تعریف مکتب میگوید: «مکتب یک تئوری کلی و یک طرح جامع و هماهنگ و منجسم است که هدف اصلی کمال انسان و تامین سعادت همگانی را شامل میشود و در آن خطوط و روشها و بایدها و نبایدها، هدف و وسیلهها، نیازها و دردها و درمانها، مسئولیتها و تکلیفها را مشخص میکند». ایشان همچنین در جای دیگری گفته است: «نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی عرضه میکند زیرساز و تکیهگاه فکری آن مکتب را تشکیل میدهد. هدفهایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت میکند و راه و روشهایی که تعیین میکند و بایدها و نبایدهایی که انشاء میکند و مسئولیتهایی که به وجود میآورد همه به منزله نتایج لازم و ضروری جهانبینی است که عرضه داشته است».
مکتبی برگرفته از عاشورا
نکته اول اینکه مکتب حاج قاسم سلیمانی متصل به عاشورا و امام حسین (ع) است، تفکری که با اتکاء به خدا در راه رسیدن به آرمانهای اسلام و پالایش جهان از بدی و تاریکی از داشتههای خود میگذرد. این مکتب به منشا دین و معنویت متصل است و از این مجال فرد پیرو آن به وسعت روح و اخلاصی میرسد که هر آینه رفتار و اعمالش رنگی خدایی میگیرد. در وهله اول آنچه در مکتب حاج قاسم سلیمانی مطرح است اخلاص او و کار برای خداست. در این دیدگاه کار برای غیر خدا بیارزش است و زمانی کوچکترین اقدام و عمل ارزشمند میشود که در راه خدا و برای خدا باشد. اخلاص بدین معنی که اگر موفقیتی حاصل شد به واسطه کمک و نصرت خداوند است و افراد تنها نقش اجراکننده را دارند.
پای در راه حقیقت، برای اسلام
نکته بعدی ایدئولوژی و تفکر حاج قاسم و رزمندگانی چون اوست که باعث میشود تمام هست و نیست خود را در راهی که انتخاب کردهاند، فدا کنند. از جان خود میگذرند و در میدانی حاضر میشوند که کمترین هزینه آن از دست دادن زندگی است. پایههای این ایدئولوژی نه تنها در گذر زمان سست و شکننده نمیشود بلکه با شروع هر دوره و به فراخور هر زمان خود را با شرایط موجود تطبیق میدهد و رشد میکند. افراد معتقد به این الگو و برای رسیدن به اهداف و مبانی فکری والا تلاش میکنند از این رو حوادث و اتفاقات بر اصل تفکر آنان تاثیر نخواهد داشت. موضوعی که در ارتباط با سردار سلیمانی هم صدق میکرد، برعکس بسیاری افراد که در پیچ و تاب تاریخ و گذر زمان از آرمانهای خود فاصله گرفتند. سردار سلیمانی در مسیری که میپیمود ثابت قدم و استوار بود تا آنجا که به گفته رهبر معظم انقلاب اسلامی شهادت مزد سالها مجاهدتهای او شد. شهید سلیمانی بی هیچ نگاه جانبدارانه و سیاسی به وقایع کشور تنها با اتکا به حقیقت دریافته از راه و مسیر خود در مسیری رو به جلو حرکت کرد و دراین راه موفق بود. حرف درست را شهید حمید باکری به همسرش فاطمه به گونهای دیگر گفته است، ایشان به همسرش میگوید: «اسلام حقیقت است و مسائل سیاسی واقعی، نظرها براساس واقعیتند و نه حقیقت، واقعیت هر روز عوض میشود، لذا اگر حقیقت را قبول کنیم میشود با نظرهای متفاوت کنار آمد».
حاج قاسم سلیمانی برای همه
اما هدف رهبر معظم انقلاب اسلامی از صحبت درخصوص حاج قاسم سلیمانی بیش از هرچیز روشن کردن چراغ حرکت و امید در دل مردم برای حرکت به سمت مسیر رو به جلو و الگو قرار دادن افراد بزرگی چون این شهیدان است که میتواند زمینهساز تحولاتی عمیق در اجتماع و انسان باشد. نگاه مکتبی به حاج قاسم سلیمانی راه را برای همه افراد جامعه با طیفهای گوناگون هموار میکند تا در هر شغل و سن و جایگاهی که هستند با توجه به مبانی فکری و ایدئولوژیکی به ایفای نقش به بهترین وجه ممکن بپردازند. در این نگاه و ایدئولوژی است که سختیهای کار و راه آسان شده و «ان مع العسر یسرا» معنا میشود.