یکشنبه 06 بهمن 1398 , 10:27
به مناسبت سالگرد حماسه آمل
شهر هزار سنگر
به مناسبت فرا رسیدن روز ششم بهمن، سالروز حماسه ماندگار مردم آمل به بازخوانی بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب درخصوص این واقعه که نقطه عطفی در تاریخ انقلاب در شمال کشور بود میپردازیم. ایشان در دیدار با مردم آمل (بهمن سال 1388) ضمن تجلیل از رشادتهای مردم مازندران در دورانهای مختلف قبل و پس از انقلاب و لزوم زنده نگهداشتن حوادث تاریخی انقلاب فرمودند:
تاریخ انقلاب، چراغ راه آینده جوانان
بنده هم همین عقیده را دارم؛ نباید اجازه داد که این خاطرههاى پرشکوه، این حوادث بىنظیر و تعیین کننده تاریخ انقلاب، در ذهنها کمرنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطرهها را درست بشناسد، بتواند آنها را تحلیل کند و آنها را چراغ راه آینده پرماجراى خود و هدف بلند خود قرار بدهد.
البته افتخارات مازندران و در این مناسبت عرض کنیم به خصوص مردم آمل، افتخارات کمى نیست. چه در وادى مجاهدت فىسبیلالله، چه در وادى علم، فقاهت، معرفت و عرفان، انصافاً چهره آمل چهره درخشانى است. امروز هم بحمدالله بزرگان روحانى آملى جزو افتخارات حوزههاى علمیه و جزو ذخائر باارزش روحانى کشور ما محسوب میشوند.
در امتحان عظیم هشت ساله جنگ تحمیلى هم، چه شهر آمل، چه استان پهناور مازندران، یکى از بخشهاى پرافتخار کشور بودند. من همان وقت هم، چه با لشکرهاى مستقر در مازندران، چه با بسیجىهاى آنها و جوانان فداکار آنها آشنائى داشتم؛ آنها را از دور و نزدیک میشناختم؛ مجاهدتهاشان را میدانستم؛ اینها که از یاد انقلاب نخواهد رفت.
هشدار به یک خطا
یک بنائى را شما مشاهده میکنید مستحکم، باشکوه و سربلند؛ کى این خشتها را، این سنگها را روى هم گذاشت تا این بنا به وجود آمد؟ کى توانست این نقشه فاخر را در عمل پیاده کند و این بنا را به وجود بیاورد؟ مگر میشود نقش آن حوادث و آن شخصیتهائى که کار آنها، مجاهدت آنها، گذشت آنها و احساس مسئولیت آنها موجب شد ذرهذره این بنا بالا بیاید، ارتفاع پیدا کند، شکل پیدا کند، شکوه پیدا کند، نادیده گرفت؟ یکى از خطاهائى که گاهى اتفاق افتاده است، نادیده گرفتن همین نقشآفرینان بزرگ است.
هم درس و هم عبرت
«شهر هزار سنگر»؛ این تعبیر کمى است؟ حرف کوچکى است؟ قضیه ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخى خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنى فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ براى اینکه حوادث تاریخى، هم درس است، هم عبرت است. قضایاى جارى بر یک ملت، قضایائى است که در برهههاى مختلف غالباً تکرار میشود.
امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهورى اسلامى که عوض نشده است؛ دشمنان جمهورى اسلامى هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند براى امروز و براى آینده تا هر وقتى که ملت ایران به حول و قوه الهى دلبسته این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.
ملتی که حوادث پیشرو را نشناسد، ضربه خواهد خورد
خوب، حالا در فضائل ششم بهمنِ آمل یک جمله دیگر هم عرض کنیم. «شهر هزار سنگر» یعنى چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههاى اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگرى دارم، این سنگرها سنگرهاى درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنى، هر انسان باانگیزه باشرفى، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد.
اگر یک ملت وقتى به دنبال یک هدفى حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتى است، چه کمینکردههائى هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهاى خود را رها کند، بىخیال باشد، ضربه خواهد خورد.
همه ملتهائى که در جهت یک هدف بزرگى حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهى آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد، ندانستند چى در انتظار آنهاست و خود را براى مواجهه با آن آماده نکردند.
درسهاى گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم.