نخستین کنگره ملی شهدای فجرآفرین در وزارت کشور

فاش نیوز - به گزارش خبرنگار فاش نیوز، نخستین کنگره ملی شهدای فجرآفرین با حضور مدیران کل و معاونین بنیاد شهید و امور ایثارگران، دکتر صمیمی ریاست بنیادشهید و امور ایثارگران تهران بزرگ، خانواه معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران در مرکز همایش های وزارت کشور برگزار شد.

 این مراسم که با مساعدت معاونت تبلیغات بنیاد شهید و امور ایثارگران برگزار شد، دکتر یارنسبت ضمن خوش آمدگویی به حاضرین ضمن و تبریک چهل و یکمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی گفت:

 کنگره ملی شهدای فجرآفرین از شهدای خرداد ماه سال 42 تا بهمن 57 که در سیاهچال های رژیم منحوس پهلوی در مبارزه با رژیم  طاغوت در صحنه ها و عرصه های مختلف به فیض شهاد نایل آمده اند را شامل شده است.

 معاونت تبلیغات بنیادشهید و امور ایثارگران همچنین افزود: این شهدا، نهال مقاومت را کاشتند و با خون خود آبیاری نمودند و امروز در پهنه منطقه، جهان اسلام به سرو قامتانی تبدیل شده اند که حاج قاسم سلیمانی به عنوان  محور مقاومت و سرباز ولایت بود و این به برکت خون شهدای فجرآفرین و خون شهدایی بود که در طول دوران انقلاب و دفاع مقدس تا به امروز  درعرصه دفاع از حرم از جان خود گذشتند تا انقلاب اسلامی تثبیت و تداوم یابد.

 یارنسبت در خاتمه افزود: بی شک تمامی اقشار جامعه از ادیان مختلف در این پیروزی سهیم بوده اند اما یک ویژگی برجسته شهدای فجرآفرین آن است که در آن دوران مخوف که هرکسی جرات جسارت و شجاعت توان مقابله با هیمنه طاغوت را نداشت، آنان جانانه مقاومت کردند و به رهبری مرجعیت دینی و حضرت امام(ره) انقلاب را به ثمر رساندند و تا به امروز اثر این سرمایه عظیم انقلاب را در پهنه هستی و در منطقه و جهان اسلام شاهد هستیم.

سپس پروین سلیحی همسرشهید لبافی نژاد که خود از مبارزان زمان طاغوت است در این مراسم با نقل خاطراتی از جریان مبارزاتی خود و شهید لبافی نژاد گفت:

بنده توفیق داشتم دوسال و اندی همسر یکی از این مردان خدا بودم. تعهد، بندگی و اخلاص عشق و ایمان را در وجود ایشان با تمام وجود حس می کردم.

وی سپس اضافه کرد: شهدا قبل از شهادت خود به مقام شهادت رسیده بودند و این شهادت ها قطعا لحظه ای اتفاق نیفتاده است.

 همسر شهید لبافی نژاد در ادامه گفت: من و همسرم آگاهانه و درسال 51 ازدواج کردیم و این درحالی بود که من 16 سال بیشتر نداشتم ولی خداوند توفیق داد که همسری چنین مردی را پذیرفتم. ایشان سر پرشوری داشت و در دانشگاه تهران رتبه اول را کسب کرد. پس از فارغ التحصیل شدن برای ادامه تحصیل به کشور آمریکا بورسیه داشت و همین موضوع را هم در خواستگاری مطرح کردند. بعد از مدتی ایشان استفتائیه ای را به بنده نشان دادند و گفتند من از حضرت امام (ره) که آن زمان در نجف تشریف داشتند استفتاء گرفتم که آیا برای ادامه تحصیل به آمریکا بروم و تخصصم را بگیرم یا اینکه در ایران بمانم و به مبارزه ادامه بدهم؟ حضرت امام فقط یک کلمه نوشته بودند: شما مخیر هستید. ایشان هم راه مبارزه را پیش گرفتند و معتقد بودند ما نمی توانیم مقید باشیم که در مکتب حسین (ع) پرورش یافته و در مکتب عاشورا بزرگ شده ایم و الان که یزیدیان هستند، ما به دنبال ادامه تحصیل و زندگی و رفاه باشیم.

 بنابراین در سال 54 بنده اندک بضاعتی در همراهی با شهید و در زندگی مبارزاتی ایشان داشتم، حدود 24 ساعت در کمیته شهربانی دستگیر شدیم و چون سنم زیر 18سال بود فرزند پسری داشتم که آن زمان یک سال و نیم بیشتر نداشت. تا دو سال ممنوع الملاقات بودم و یک سال در زندان های انفرادی.

  زمانی که از زندان بیرون آمدم پسر من، مرا نمی شناخت. ایشان رشته جراحی را برگزیده بود تا به مبارزینی که زخمی می شدند کمک نماید. وی در نتیجه ترور چند مستشار آمریکایی و روسای ساواک متهم و به همین دلیل به 7 بار اعدام محکوم شده بود. ساواک بنا به مصلحتی وقت ملاقاتی به ما داد و این اتفاق 10 روز قبل از تیرباران ایشان بود. ایشان در آن ملاقات خبر شهادت خود را به من  دادند و خدا شاهد است با این که به شدت نحیف و لاغر شده و شکنجه های متعددی روی ایشان انجام شده بود ولی من نور بهشت را در چهره ایشان می دیدم و می گفتم خوش به سعادت شما که امام زمان(عج) پرونده شما را امضا کردند.

 این بانوی مبارز با اشاره به نکته جالبی از این شهید بزرگوار ادامه داد: ایشان در آن ملاقات به من گفت: اگر بپذیرند که شما را در دادگاه اطفال محاکمه کنند شما حداقل  تا 30تا 15سال در زندان هستید ولی خواهش من از شما این است زمانی که از زندان بیرون آمدید مبادا احساس خستگی کنید و بگویید من خسته شده ام و یا سهم خودم را انجام داده ام. توصیه من این هست که دقت کنید  همرزمانی که انتخاب می کنید جز برای رضای خدا و اسلام هیچ انگیزه و عقیده دیگری نداشته باشند که هم دین خود را از دست می دهید و هم آخرتتان را.

 بخش بعدی مراسم نخستین کنگره ملی شهدای فجرآفرین، آیین تجلیل از 12 خانواده شهید سراسر کشور حاضر در مراسم: فرزند شهید رجایی، همسرشهید لبافی نژاد، مادر شهید دانش آموز علی سندرس از آذربایجان غربی (از شهدای تظاهرات دربیرجند)، شهید خردسال ابراهیم برگی خلجان (آذربایجان شرقی)، شهید ماموستا امین حیدری از کردستان (شهدای انقلاب)، شهید  واطان آرگلیان از شهدای ارامنه تهران، خانواده شهید روحانی شهید اوسطی (از شهدای تظاهرات استان قم)، شهید ابوالقاسم اردستانی (شهید تیرباران ورامین)، خانواده  دانش آموزشهید جلال سنایی از استان همدان، شهید دانش آموز ایرج استادحسین (شهید میدان ژاله) و خانواده روحانی شهید سیدعلی نورالدینی (شهید انقلاب) بود.

 هنرنمایی مردان و زنان نقره ای با اجرای برشی از تاریخ حماسه انقلاب اسلامی، پخش زنده موسیقی های انقلاب با حضور محمدرضا گلریز و گروه جمع خوانی، و همچنین هنرنمایی بانو فاطمه عبادی و خلق تابلوی شنی از دوران ستم شاهی، پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و درپایان حمایت از تولید ملی، از زیباترین و تاثیرگذارترین بخش های نخستین کنگره ملی شهدای فجرآفرین بود.

صنوبر محمدی