شناسه خبر : 73228
جمعه 23 اسفند 1398 , 16:52
اشتراک گذاری در :
عکس روز

دلنوشته اضطرابی با طعم کرونا

می خواستم از رمان «بی ترسی» بگویم که «فقط می توانی انتخاب کنی این درد را می خواهی با آن درد را. درد، درد است چه فرقی می کند برای تو؟

فاش نیوز - قرار بود اوایل اسفند ۹۸ در مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور درباره ربط و نسبت رمان با مساله اضطراب آن هم از نوع و آلن دوباتنی، آن یعنی اضطراب موقعیت سخنرانی کنم که از قضا مصادف شد با اضطرابی دیگر از طعم و جای دیگر. این تقارن نشان داد اضطراب ها جدای از جنس و نمود متفاوت شان از نظر نوع و جوهر و مواجهه انسان با تهدید علم به قول اتیلیش از یک اصل ثابت تبعیت می کند. بنا داشتم از زبان یکی از شخصیت داستان «روی ماه خداوند را ببوسه و به عنوان مدخل بحث بگویم اگه خداوندی هست پس این همه نکبت برای چیه، و از چشم های نگرانه و اینکه چرا فروید برخی از واقعیت های زندگی مانند پیری و بیماری را اضطراب آور می داند و از قول کازنتزاکیس از کلان استعاره مفهومی «عصر ما، عصر اضطرابه سخن گویم.

 می خواستم از رمان «بی ترسی» بگویم که «فقط می توانی انتخاب کنی این درد را می خواهی با آن درد را. درد، درد است چه فرقی می کند برای تو؟ درد، درد است. حالا که می خواهی درد بکشی دست کم دردی را انتخاب کن که برکت داشته باشد، و از «هدایت» بگویم که بارها به فکر مرگ و تجزیه ذرات شن اش افتاده بود، به طوری که همین فکر هم او را می ترسانید که در همان اوان و زمان ماه، خبر رسید مهمان ناخوانده ترسناکی به نام کروناه آمد و ایران ما را غرق اضطراب کرد و این جلسه را نیز به زمان دیگر واگذارد.

هر پدیده ای خواه گوارا و خواه ناگوار به مثابه یک متن به شیوه های مختلف قابل خوانش است. در نگاه به این پدیده می توان از علل و عوامل آن سخن گفت یا از غایت و هدف آن و راه هایی رفع و دفع آن و ... اگر به همین شاخصه و با همین رویکرد به متون کهن تاریخی بنگریم کم نبوده اند حوادث ناخوشایندی که در قد و قامت امر تراژیک و با لباس هایی همچون سل، گراز، ویا، دیفتری و ... ظهور و بروز یافته اند و جماعتی را به کام مرگ برده اند و جمعیتی را تا کام مرگ و ما نیز به قول مولانا طالب حیرانی خلقان شدیم. در همان ایام سخن از ربط و نسبت المه و کرونا شد و از قضا من نیز سی ام بهمن ماه استاد داور رساله ای در دانشگاه قم بودم و مهمان خوانده گروه ادبیات دانشگاه و هنوز به تهران ترسیده بودیم که گفتند این مهمان ناخوانده در قم دو قربانی گرفت و گفته شد ممکن این مهمان پنهان در رگ جان تا دو هفته بروز و ظهور ندارد و بانگ آن بعدها به گوش می رسد و فردا بشنوی این بانگ را/ نعره با حسرتا یا ویلتاء دو هفته پر از اضطراب که دل می گفت گرفتی شاید و اما خبری از امارات آن مطابق آنچه اطبا می گفتند؛ نبود. به هر روی این دو هفته پر اضطراب گذشت.
اما بعد..
در عصر جدید حوادث اضطراب آور با وجود همه دستاوردهای علمی رخ داده و البته خواهد داد. کاری نداریم که این حوادث قابل پیش بینی و تقلیل هستند و با رعایت شرایطی قابل رفع و رجوع. پدیده نورسیده کرونا نیز با تاج سروری بر همه ویروس های ناشناخته عالم در ۲۰۲۰ قد برافراشت و مانند همه امور ناشناخته ناپدید، اضطراب را برای همگان ارمغان آورد و بر انسان میرهن شد « تاج از آن او و آن ها کمرا خویشتن بشناس و بالاتر میره و تاج تازه رسیده را از «چین» دیدیم و تاج مولانا را از ماچینه این پدیده چه در قامت سلاح مجعول بیولوژیک و چه در هیات پذیذه مجهول امروزی و معلوم فردایی، زندگی روزمره انسان را مختل کرد و استیصال انسان را در «عصر احتمال، نشان داد و فردایی، زندگی روزمره انسان را مختل کرد و استیصال انسان را در اعصر احتمال نشان داد و مبرهن ساخت به همان میزان که دانشهای بشری بر میزان و حجم داده ها و دانسته هایش افزوده است اما در بزنگاه های حساس، دلمشغولی و دلنگرانی ها را به دلیل انبوه های مجهولات دو چندان کرده است.

اما نکته مهم دیگر نحوه مواجهه با این پدیده آن هم در ایران ما: برتراند راسله به مثابه فیلسوف اگزیستانسیالیست برای نهادهای بشری به ویژه نهاد تعلیم و تربیت بر سه نیرو تاکید دارد و به ترتیب نقش نیروی با و راننده، انگیزاننده و وادارنده را بسیار زیاد، متوسط و اندک می داند. به نظر می رسد این مدل با توجه به زمان و مکان حداقل در جامعه ایرانی اصلا جواب نمی دهد و حداقل در مواجهه با بزرگترین عامل اضطراب بشری در روزهای اخیر آن هم در ایران ما در روزهای اخیر به کرات و مرات تمام دستگاه های آموزشی با تمام امکانات بسیج شده اند که به مردم با ورانند که به توجه حضور این پدیده مجهول مجعول ترسناک در خانه ماندن (جز در موارد اضطرار) شرط عقل و عقلانیت است و در برخی شهرها به ویژه شمال ایران چیزی شبیه حالت و وضعیت جنگی رخ داده است. البته با این تفاوت که دشمن ناپیدا کران از مدتها پیش از اینکه خبردار شویم؛ با شکل و حالت مرموز در جسم ما رخنه کرده بود و بانگ آن بعدها (با آگاهی از اینکه ممکن است ما نیز) در روان ما شنیده شد و البته عدم آگاهی از راه رفع آن نیز همه را نگران تر کرد. کدام گوش با نیروی باو راننده مجاب گشت که خطر جدی است. کاش زعمای قوم با توجه به سابقه تاریخی این قوم از نیروی یک درصدی وادارندگی یعنی قوه قهریه در این موقعیت حساس استفاده می کردند و برای یک بار هم شده صلاح مردم را بر مصلحت های دیگر ترجیح می دانند.

 اکنون که دست ما کوتاه است و خرمای در حال پختن این ویروس به مرحله تمام و کمالش رسیده برای پرهیز از اضطراب و نگرانی از یک سو به کلام خدا تکیه می کنم که به پیامبرش چنین توصیه می کرد که اقل لا املک لنفسی نفعا ولا ضرا الا ما شا الله (یونس) و از سویی دیگر برای دل خویش این چند مولوی را زمره می کنم

روبهی و خدمت ای گرگ کهن

هیچ از بهر خداوندی مکن

لعب معکوس است و فرزین بند سخت

حیله کم کن کار اقبال است و بخت

هست الوهیت ردای ذوالجلال

هر که او پوشد بر او گردد و بال

تاج از آن او و آن ما کمر

خویشتن بشناس و بالاتر مپر


طالب حیرانی خلقان شدیم

دست طمع اندر الوهیت زدیم

به امید روزی که بشر بتواند و البته می تواند با تدبیر برای این اضطراب، داروی آرامش و امن بیاید که می باید.

 

دکتر مصطفی گرجی، عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام

...
۲ سال پیش سکته قلبی کردم .
۶۲ سال سن دارم .
از بعد از سکته ۷۰% تنبل و بی حالم .
با آنکه به ظاهر سالمم .
ولی زنده نیستم .
خودم نفهمیدم چی نوشتم .
...
فرمایشات تکراری تکراری با کلمات قلمبه .... محتوا بیش از یکماهه داریم مشنویم .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi