10 فروردين 1403 / ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 73315
یکشنبه 25 اسفند 1398 , 15:14
یکشنبه 25 اسفند 1398 , 15:14
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
مسجد دیجیتال و یورش تموچین!
سید مهدی حسینی
دلنوشته ای برای برادرم حمزه
رمضان مرتضی آخوندی
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم...
سید علیرضا آلداود
پاک بودن دامان نظام از تخلفات برخی نامزدان و منتخبان
امانالله دهقان فرد
تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی
محسن ناطق
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
احمدرضا بهمنیار
متن ها و مکث ها
سید مهدی حسینی
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
مرگ یعنی رویارویی با خود!
محمدرضا سابقی- این روزها و در این شرایط جهانی که در آن قرار داریم، شاید بهترین زمان است برای آشتی دسته جمعی با مقوله ای به نام «مرگ».
مرگ، این حقیقت انکارناپذیر روزی به سراغ همه ما خواهد آمد، این فکر که ما امروز هستیم و روزی می آید که دیگر نیستیم، ذهن و روح همه ما را کم و بیش به خود مشغول کرده است...
اما این روزها، بواسطه حضور ویروس جهانی کرونا، سایه مرگ را بیشتر می توان حس کرد؛ سوال اساسی این است: ما چگونه باید با مرگ مواجه شویم؟ اصلا چقدر باید به آن فکر کنیم؟ آیا مرگ اندیشی زندگی را شیرین تر و لذت بخش تر میکند؟ آیا رابطه ای میان زندگی خوب با مرگ خوب و بالعکس وجود دارد؟ آیا می توان اساسا به مرگ نیاندیشید؟
من فکر می کنم اگر بنا داریم زندگی پر از معنا و حرارت و مفیدی داشته باشیم، لاجرم از مرگ اندیشی هستیم؛ به قول سنکا: «فقط کسی از طعم واقعی زندگی لذت می برد، که مشتاق و آماده دست کشیدن از آن باشد»!
مرگ اندیشی زندگی را جهت می دهد، از گذران بی مبنا و بی هدف عمر بر حذر می دارد، چه اینکه انسان مرگ اندیش متوجه کوتاهی فرصت است، هوشیار است و هیچ فرصتی را از دست نمی دهد.
شخص مرگ اندیش، متوجه محکومیت خود در یک نظام و سنت قطعی و ابدی است، حواسش به این نکته جمع است، که این فقط اراده او نیست که کار می کند، باید تحت اراده بزرگتری عمل نماید. می فهمد که آنقدر محکوم است که نه آمدنش دست خودش بوده و نه رفتنش؛ در زمانی نامعلوم باید منتظر اجل بماند، و او ناگهانی سر میرسد و تمام...
شخص مرگ اندیش خود بخود به نحوی زندگی اخلاقی ملتزم می شود، چه اینکه مواجهه جدی با مرگ، فرد را با «خود» روبرو می کند؛ و این رویارویی با خود، می تواند موجب تعالی و رشد روحی - اخلاقی شود؛ به قول آگوستین قدیس: «تنها در رویارویی با مرگ است که خود انسان متولد می شود».
یکی دیگر از ثمرات مرگ اندیشی، تقلیل رنجهای انسان است.
آدمی با به یاد داشتن بی دوامی این دنیا، راحت تر میتواند با رنجهایش مواجه شود، چرا که موقتی بودن دنیا خود می تواند مرهمی شود بر رنجهای انسان؛ شاید به همین دلیل است که در منابع دینی داریم: زمانی که خیلی ناراحت و یا خیلی خوشحالید، به قبرستان سر بزنید.
تنفس اتمسفر مردگان و رویت منظره قبرهای کنار هم چیده شده و گوش دادن به سکوت حاکم در آنجا، میتواند آدمی را متحول و البته متعادل کند.
در کانتکس دینی مرگ اندیشی به معاد اندیشی منجر می شود؛ مفهومی که در جای جای قرآن کریم قابل مشاهده است.
در این کانتکس، مرگ صرفا پُلی است برای عبور انسان از عالمی به عالم دیگر، مرگ وسیله ای است برای رشد و تعالی انسان صالح، مرگ راه ورود به جهان برتر و دیدار خداست؛ در اینجا عارفان مرگ را به آغوش می کشند، چرا که آنرا راهی برای دیدار با معشوق می دانند؛ به قول حضرت امیر(ع) زمانی که شمشیر بر فرقش فرود آمد: فزت و رب الکعبه...
حرف در این باره بسیار است؛ خلاصه اینکه بدانیم چه ایمان به خدا و آخرت داشته باشیم و چه نه؛ تامل پیرامون مواجهه ما با مرگ میتواند ثمرات و فواید قابل توجهی را با خود به همراه داشته باشد؛ بدبخت آن کسی که به جای مواجهه مستقیم و جدی با مرگ، آن را انکار کند.
به قول حضرت امیر(ع): «در شگفتم از کسی که مرگ را فراموش میکند در حالی که دارد مردگان را میبیند».
کد خبرنگار: 20
آقای سابقی سلام . اول اینکه چند سالتونه ؟
اون مطلب نین خوب بود برات کامنت گذاشتم .
در نهایت دادا جان مطلب قاپی نکن ، این فاشم که دیگه نمیشه ازش انتظاری داشت .
جبهه نگیر میخوام ببینم سن شما به صف سیگار زر میخوره یا نه ؟
فاش شمام کوتاهی نکن بزن اون دلیت قشنگه رو ....
اون مطلب نین خوب بود برات کامنت گذاشتم .
در نهایت دادا جان مطلب قاپی نکن ، این فاشم که دیگه نمیشه ازش انتظاری داشت .
جبهه نگیر میخوام ببینم سن شما به صف سیگار زر میخوره یا نه ؟
فاش شمام کوتاهی نکن بزن اون دلیت قشنگه رو ....
سلام جناب آقای محمدرضا سابقی قبل از آمدن اینترنت به ایران و در سنیندبیرستان و قبلتر از اینکه شما بزرگوار ناشناس!! کلمه کامپیوتر را فرابگیرید .. در مجلات خانواده سبز و کیهان ورشی و دهها روزنامه همچون خراسان مطلب می نوشتند و علاوه بر قهرمانی اولی در ورزشهای رزمی کشوری در دو رشته ورزشی و..
کمی تامل بفرمائید.
یاداشت ایشان در همین سایت بعنوان پایت را روی مین نگذار!! برای اینکه شما و من چیزی بفهمیم مفید است.
در یاداشت مورد نظر شما با عنوان خیلی بد تغییر کرده ایم
ایشان سیگار زر استفاده کرده اند یا نه را نمیدانم.
اما شما را به نهج البلاغه و سخن حضرت علی در مورد اینکه من در همه زمانها زیسته ام، چون با آنها زیسته ام و تاریخ انها را خوانده و میدانم... مراجعه نمائید..
کمی تامل بفرمائید.
یاداشت ایشان در همین سایت بعنوان پایت را روی مین نگذار!! برای اینکه شما و من چیزی بفهمیم مفید است.
در یاداشت مورد نظر شما با عنوان خیلی بد تغییر کرده ایم
ایشان سیگار زر استفاده کرده اند یا نه را نمیدانم.
اما شما را به نهج البلاغه و سخن حضرت علی در مورد اینکه من در همه زمانها زیسته ام، چون با آنها زیسته ام و تاریخ انها را خوانده و میدانم... مراجعه نمائید..
با تشکر از استاد اندیشورم آقای سابقی در ادامه مطلب مرگ یعنی رویاروئی با خود.. مطالبی که از ایشان مستند شنیده ام را نوشته ام.
ماجرا ساده است اما درد آن تا عمق استخوان میرود ... مانند گلولهای که از تن میگذرد، گوشت و استخوان را میدرد.
نویسندهای عربستانی رمانی مینویسد که سراسر آن نقد اجتماعی است، نقدی تند، گزنده و بیپروا. همه را از لب تیغ تیز نقد خود میگذراند، رحم نمیکند زیرا نیک میداند ترحم بر فاسدان سر بریدن جامعه است. این نویسنده در اثر خود فساد اخلاقی و سیاسی اربابان زر و زور را نقد میکند، پرده را بالا میزند و پشت نقاب شاهزادگان سعودی را نشان میدهد. از فساد دانشگاه میگوید، از مدرکهای تقلبی شاهزادگان که با پول از قاهره خریداری کردهاند. تعصبورزی مفتیها، فساد جنسی ثروتمندان و بدکرداری با زنان را نشان میدهد...
چنین کتابی در عربستان نوشته و منتشر شده است و جالب است بدانید کتاب سال عربستان هم شده است! کتابی که سرتاپای نظام سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سعودی را نقد میکند منتشر میشود و جایزه میگیرد.
حال همین کتاب به فارسی ترجمه شده است. برای کسب مجوز نشر به وزارت ارشاد رفته و هزار ایراد بر کتاب گرفتهاند! صفحات و پاراگرافهای متعددی از کتاب باید سانسور شود! کسی تیغ به دست در هر جای متن قدری از گوشت تن داستان بُریده است.
کتابی که جامعۀ عربستان را به تندی و بیپروا نقد میکند در عربستان منتشر میشود و جایزه میگیرد اما در ایران سانسور میشود. اول که قصد کردم این سطرها را بنویسم خشمگین بودم، اما بعد سرد وکرخت شدم،درمانده و درخودفروریخته. این سطرها هم فغانی از سر بیچارگی بود. اصلاً برای جامعهای که غم نان دارد رمان کیلویی چند؟
راستی چه بر سر جامعۀ مدنی ما آمده؟ جامعۀ مدنی ما به دائمالخمری میماند که غمهایش را در پیاله حل میکند و فقط فکر خماری فردا شب است.
پینوشت:
تعمداً نه از نویسنده نام بردم، نه از عنوان کتاب، نه از مترجم و نه از ناشر.!!
ماجرا ساده است اما درد آن تا عمق استخوان میرود ... مانند گلولهای که از تن میگذرد، گوشت و استخوان را میدرد.
نویسندهای عربستانی رمانی مینویسد که سراسر آن نقد اجتماعی است، نقدی تند، گزنده و بیپروا. همه را از لب تیغ تیز نقد خود میگذراند، رحم نمیکند زیرا نیک میداند ترحم بر فاسدان سر بریدن جامعه است. این نویسنده در اثر خود فساد اخلاقی و سیاسی اربابان زر و زور را نقد میکند، پرده را بالا میزند و پشت نقاب شاهزادگان سعودی را نشان میدهد. از فساد دانشگاه میگوید، از مدرکهای تقلبی شاهزادگان که با پول از قاهره خریداری کردهاند. تعصبورزی مفتیها، فساد جنسی ثروتمندان و بدکرداری با زنان را نشان میدهد...
چنین کتابی در عربستان نوشته و منتشر شده است و جالب است بدانید کتاب سال عربستان هم شده است! کتابی که سرتاپای نظام سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سعودی را نقد میکند منتشر میشود و جایزه میگیرد.
حال همین کتاب به فارسی ترجمه شده است. برای کسب مجوز نشر به وزارت ارشاد رفته و هزار ایراد بر کتاب گرفتهاند! صفحات و پاراگرافهای متعددی از کتاب باید سانسور شود! کسی تیغ به دست در هر جای متن قدری از گوشت تن داستان بُریده است.
کتابی که جامعۀ عربستان را به تندی و بیپروا نقد میکند در عربستان منتشر میشود و جایزه میگیرد اما در ایران سانسور میشود. اول که قصد کردم این سطرها را بنویسم خشمگین بودم، اما بعد سرد وکرخت شدم،درمانده و درخودفروریخته. این سطرها هم فغانی از سر بیچارگی بود. اصلاً برای جامعهای که غم نان دارد رمان کیلویی چند؟
راستی چه بر سر جامعۀ مدنی ما آمده؟ جامعۀ مدنی ما به دائمالخمری میماند که غمهایش را در پیاله حل میکند و فقط فکر خماری فردا شب است.
پینوشت:
تعمداً نه از نویسنده نام بردم، نه از عنوان کتاب، نه از مترجم و نه از ناشر.!!
با سلام به شما و مدیران محترم سایت فاش نیوز بابت یاری ایثارگران عزیز میهن مان ایران و بزرگداشت یاد و مقام شهیدان معظم راه خدا و ..
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند
و آنان که محبت ها و دوستی ها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند
بابت همه مقالات و یادداشت های خوب شما ممنون
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند
و آنان که محبت ها و دوستی ها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند
بابت همه مقالات و یادداشت های خوب شما ممنون
انسان سه گونه میمیرد:
مرگ روح
مرگ وجدان
مرگ جسم...
⭐ مرگ روح یعنی شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری
⭐مرگ وجدان یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی
⭐ مرگ جسم یعنی ایستادن نفس و تپش قلب
☄دردناکترین مرگ ها، مرگ روحست.
مرگ روح
مرگ وجدان
مرگ جسم...
⭐ مرگ روح یعنی شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری
⭐مرگ وجدان یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی
⭐ مرگ جسم یعنی ایستادن نفس و تپش قلب
☄دردناکترین مرگ ها، مرگ روحست.
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
روایتی از نماز خونآلود یک رزمنده امدادگر
عبدالحسین قاهری
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
معرفی کتاب
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزي كه فرزندان آدم,
صدر پيغام آوران حضرت باري تعالي
زهر تلخ دشمني در خونشان جوشي...
در كويري سوت و كور
در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانيت است.
فریدون مشیری