جمعه 09 خرداد 1399 , 08:53
فاصله هنر از پتانسیل های دفاع مقدس
میزان- هشتمین روز از خرداد ماه ۹۹ با اخبار و حاشیههای فراوانی در عرصه فرهنگ و هنر روبرو بود که از جمله مهمترین آنها میتوان به حاشیههای ادامه دار بازگشایی سینماها اشاره کرد.
مرتضی شایسته در گفتوگو با خبرگزاری میزان، پیرامون زمان بازگشایی سینماهای شهر تهران گفت: خوشبختانه فعالیت سینماهایی که در شهرهای وضعیت سفید هستند بلامانع اعلام شده است ولی در قبال شهرهایی همچون تهران ما همچنان منتظر ابلاغیه ستاد ملی مبارزه با کرونا هستیم.
وی در همین راستا ادامه داد: علناً بازگشایی سینماها تنها با تایید و دستور ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت بهداشت رخ میدهد، به همین دلیل شورای صنفی نمایش نمیتواند نظری قطعی و محتمل نسبت به زمان رسمی بازگشایی سینماهای شهر تهران و سایر شهرهای پرخطر اعلام کند.
دبیر شورای صنفی نمایش درباره برگزاری جلسه این شورا اظهار کرد: در حال حاضر شورای صنفی نمایش کاملا بلاتکلیف است، زیرا ماهیت این شورا و جلساتش در زمانی معنا می یابد که سینماها باز باشند، فعلا برگزاری جلسه شورای صنفی نمایش تماما به ابلاغیه ستاد ملی مبارزه با کرونا مبنی بر آغاز بازگشایی سینماها وابسته است و در غیر این صورت این شورا تا اطلاع ثانوی جلسه ای نخواهد داشت.
وی درباره امکان رعایت پروتکلهای بهداشتی مبارزه با کرونا در زمان بازگشایی سینماها اظهار کرد: این پروتکلها تماما توسط وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با کرونا تهیه میشود اما این نهادها باید برای تنظیم این شیوه نامه با نهادهای سینمایی همچون شورای صنفی نمایش مشورت کنند.
هنر امروز از پتانسیلهای ادبیات انقلابی و دفاع مقدس فاصله گرفته است
نویسنده کتاب «انقلاب روبه جلو» گفت: جامعه ادبی امروز موظف است تا از ارزشهای انقلاب اسلامی الگوبرداری کرده و در زندگی و فرهنگ امروز جاری و ساری کند، رسالت یک نویسنده انقلابی انتقال اطلاعات و تجربیات به نسل آینده است.
جواد کامور بخشایش در گفتوگو با خبرگزاری میزان از وجود مشکلات و چالشهای موجود در حوزه تبلیغات کتاب گلایه کرد و گفت: متاسفانه ناهماهنگی بین کتاب و فضای تبلیغاتی بسیار زیاد است، همین فاصله در ادبیات و هنر نیز به چشم میخورد به عبارت دیگر هنر از پتانسیلهای ادبیات انقلابی و دفاع مقدس فاصله گرفته است.
وی در همین راستا ادامه داد: کتابهای ارزشی این پتانسیل را برای هنرمندان فراهم میکنند که سوژه های مناسب با شخصیتهای حقیقی را به تصویر بکشند. در این شرایط قطعاً الگوهایی به جامعه معرفی میشوند که بسیار ارزشمند و برای جوانان و نسل آینده مفید و موثر هستند اما جامعه ادبی ما از این پتانسیل غافل مانده است.
نویسنده کتاب «انقلاب روبه جلو» با اشاره به رسالت نویسندگان و ثبت هویت ادبیات ارزشی اظهار کرد: جامعه ادبی امروز موظف است تا از ارزشهای انقلاب اسلامی الگوبرداری کرده و در زندگی و فرهنگ امروز جاری و ساری کند. رسالت یک نویسنده انقلابی انتقال اطلاعات و تجربیات به نسل آینده است تا هویت و ارزش های واقعی نظام اسلامی بدین وسیله انتقال پیدا کند.
بخشایش با اشاره به اعتقاد راسخ نویسندگان کتب ارزشی ابراز کرد: نویسندگان کتب ارزشی در این دوره تلاش کردند تا رسالت خود را تداوم دهند و مسیر مناسب را همچنان در پیش بگیرند اما عدم تبلیغات سبب شده رسالت نگارش کتاب در همان مرحله اول ابتر باقی بماند و در معرفی کتابهای ارزشی و دفاع مقدس ناتوان شویم.
وی در خصوص کاهش تولید محتوا در حوزه کتابهای ارزشی ابراز کرد: مشکلات خاص فرهنگی گریبانگیر نویسندگان نیز شده و از سوی دیگر بودجه نهادهای سفارش دهنده نیز کاهش یافته و تعداد پروژههای نهادهای مختلف که همکاری تنگاتنگی را با نویسندگان داشتند کاهش یافته، این امر تأثیر بسیاری بر کاهش تولید محتوای نویسندگان گذاشته است.
******************
«دخترها بابایی اند»؛ روایت زندگی شهید مدافع حرم جواد محمدی
کتاب دخترها بابایی اند روایتی است پر احساس از زندگی شهید مدافع حرم جواد محمدی که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
شهید مدافع حرم جواد محمدی چهارمین شهید مدافع حرم شهر دُرچه از توابع اصفهان است که پنج شنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۶ به سوریه رفت و سه شنبه ۱۶ خرداد ماه ۹۶ با اصابت گلوله به پا و پهلویش همزمان با ۱۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از گذشت ۲۵ روز چشم انتظاری، پیدا و به وطن بازگشت.
شهید جواد محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه بود. وی از همان دوره نوجوانی به فعالیتهای انقلابی پایگاههای بسیج جذب شد و همین علاقمندی پایش را به سپاه پاسداران باز کرد.
کتاب دخترها بابایی اند شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش، روایتی جذاب از شهیدی که از همان دوره نوجوانی و جوانی نسبت به وقایع اطرافیانش بی تفاوت نبود و تلاش میکرد در هر جمعی از اجتماعات خانوادگی قرار میگیرد آنجا را پر از شور و هیجان کند. جوانی که بی قرار بود و نمیتوانست یکجا بند شود. او هرجا و هر زمان که لازم بود برای کسی کاری انجام بدهد خودش را به آنجا میرساند و دست محبت دراز میکرد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «مهمانی که میگیریم، کسی نمیداند باید چهکار کند و چه حرفی بزند. اصلاً حرفی بزند یا نه! از خاطراتش بگوید، یا سکوت کند تا هرکسی برای خودش جواد را به یاد بیاورد. فکر کند به خندهها و قهقهههایش که آهنگ مهمانیهایمان بود.
مهمانیمان با این آهنگ جلو میرفت و چقدر همه دوستش داشتند! حالا توی مهمانی، صدایش را که نمیشنوم، با چشمهایم دنبالش میگردم. خانمها برای خودشان، دخترها هم گوشهای دیگر کِز کردهاند و من از جمع مردها، به دورهمی پسرهایمان نگاه میکنم که دلم میخواهد جواد در جمعشان باشد... نیست...»