چهارشنبه 22 مرداد 1399 , 11:40
بر سر مزار دل انگیز حاج قاسم سلیمانی
تا او رفتیم، کاش با او می رفتیم!
او در این سالهای اخیر که سنگین ترین فشارها از سوی دشمنان به کشور و انقلاب وارد شد، فراتر از یک مسئول کشوری، بار اصلی را در ابعاد مختلف داخلی و منطقهای و بینالمللی بر دوش میکشید و با همان آرامش درونی و ظاهر آرامی که داشت، به جنگ بحرانها و چالشها میرفت و گل وجودش را در آتش شعلهورترین جنگها...
فاش نیوز - چندی پیش توفیق شد بر سر مزار سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی حاضر شدیم که حال و هوایی داشت!
ان شاالله قسمت بشود؛ برای خودش بهشتی است؛ منطقه ای سرسبز که در دامنهی رشته کوهی واقع شده که وقتی واردش می شوی، هرچه بالاتر که می روی، با رسیدن به مزار شهدای گلگون کفن و یاران خاکی و افلاکی حاج قاسم، سرسبزتر و خرم ترهم میشود.
بعد در ابتدای محفل شهدایی، سیدالشهدای مقاوت را میبینی که در حلقه یاران باوفایش، پشت در پشت کوههای بلند، که گویی کوهها به او تکیه کردهاند، بر کنگرهی افتخار تکیه زده و در میان جمع اختران آسمانی، چون خورشید میدرخشد.
اما این چیزیست که ما می بینیم و با اینهمه، حاجی همچون سربازی ساده و خاکی در میان همرزمان دوران دفاع مقدسش چنان آرام گرفته که انگار این او نبوده است که از بدو تولد در دامان سخت و زمخت فقر و مشکلات زندگی و آغوش مهربان مادر، زادهشده، درد کشیده و از همان لحظه، جهاد و نبرد با مشکلات را آغاز کرده است.
انگار اویی نیست که با قیام حسینی خمینی، از ابتدا همراهی کرده و در جوانی، به جهاد با دشمنان انقلاب پرداخته و سپس لباس خاکی و مقدس بسیجی و پاسداری را برتن کرده، در جبهههای نبرد با یزیدیان، در رکاب حسین زمان، به سادگی یک سربازجنگیده، بارها و بارها زخمهای سنگین برداشته و بدنش چون سرور و مولایش حسین علیهالسلام زخمهای بی شمار برداشته، و از آن اول تا دم شهادت، یک لحظه آرام و قرار نداشته است!
او در این سالهای اخیر که سنگین ترین فشارها از سوی دشمنان به کشور و انقلاب وارد شد، فراتر از یک مسئول کشوری، بار اصلی را در ابعاد مختلف داخلی و منطقهای و بینالمللی بر دوش میکشید و با همان آرامش درونی و ظاهر آرامی که داشت، به جنگ بحرانها و چالشها میرفت و گل وجودش را در آتش شعلهورترین جنگها میانداخت و آتش فتنهها را با لطافت وجودش خاموش، و محیط پیرامونش را برای خلق خدا و مردم کشور و کشورهای منطقه گلستان میکرد.
روح و روحیهی متناقضنمای این سرباز خمینی و خامنهای، در کورهی حوادث سالیان سخت، چنان ساخته و پرداخته شد که در عین شجاعت و جنگاوری، قلبی مهربان و دلی نازک داشت؛ چنان که یادآوری نام همرزمان شهیدش هم بارانی از اشک را بر چهرهی زیبایش جاری میساخت. این پیرو راستین حسین(ع) ابوالفضل وفاداری بود و در طی سالیان دراز بعد از دفاع مقدس، لحظهای یاران و همرزمان قدیمی و یادگاران آنان را فراموش نکرد و مونس دلهای همهی یادگاران و یادگاران یادگاران دفاع مقدس و مدافعان حرم و... بود. توفیق یارمان شد ما تا او رفتیم؛ کاش با او می رفتیم!
بهروز ساقی