شناسه خبر : 75417
چهارشنبه 28 خرداد 1399 , 13:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

یادداشتی بر بحث خودکشی در ایثارگران

به بهانه از دست دادن یک جانباز!

توجه به جامعه ای که بیشتر دست به خودکشی زده اند، موضوع مشکلات شدید معیشتی جانبازان درصد پایین را مشخص کرده و تذکر می دهد.

فاش نیوز - اسم خودکشی وقتی به میان می آید، انسان را به یاد بی انگیزگی و افسردگی می اندازد... به یاد شرایط احتمالا" سختی که فرد را به پوچی رسانده به طوری که بخواهد بدون رعایت هیچ قاعده و چهارچوبی به زندگی خود خاتمه دهد.

 از نظر علم روانشناسی، فکر کردن به خودکشی و اقدام به خودکشی بیش از همه در افراد دچار اختلال افسردگی رخ می دهد. در نوجوانان ممکن است به دلیل بحران هویت و بلوغ رخ بدهد اما در افراد بزرگسال سابقه مشکلات روحی به ویژه افسردگی، عوامل استرس زا، فشارهای عاطفی شدید، ورشکستگی و فشارهای فکری و یا مالی بسیار شدید از جمله عوامل اقدام به خودکشی است.

 دلایل فکر به خودکشی در علم روانشناسی، ایجاد حس ناامیدی در فرد، بی انگیزگی مفرط و نداشتن هدف در زندگی و رسیدن به بن بست است. افراد دچار اختلال استرس پس از سانحه نیز جزء افرادی هستند که زمینه این موضوع را در صورت اضافه شدن فشارها و استرس ها و اختلال های دیگر را دارند.

ویژگی‌های خودکشی

"اشنایدمن" (1998) در تعریفی عمومی از خودکشی می گوید خودکشی عمدتاً یک درام ذهنی است!!!! (1)

او ده مورد از ویژگی‌های خودکشی را به شرح زیر بیان کرده است:

1-  شایع‌ترین انگیزه‌ی خودکشی جست‌وجوی راه حل است. ممکن است فرد باور داشته باشد خودکشی می‌تواند راه حلی برای یک مشکل غیرقابل حل باشد.
2-
 هدف معمول خودکشی وقفه و قطع هشیاری است، منظور از هشیاری آگاه بودن به درد روانی پایداری است که فرد در حال تجربه‌ی آن است و به نظر او خودکشی راهی برای پایان بخشیدن به افکار و احساسات هوشیارانه‌ی دردناک و مخرب است.
3-  رایج‌ ترین محرک در خودکشی، درد روان‌شناختی غیرقابل تحمل است. افسردگی، نومیدی، احساس گناه، شرم و دیگر هیجانات منفی معمولاً از عوامل اصلی برانگیزاننده‌ی خودکشی به شمار می‌روند.
4-
اساسی‌ ترین عامل فشارزا در خودکشی نیازهای روانی ناکام شده است. ناتوانی فرد در رسیدن به معیارها یا انتظارات بالا، ممکن است منجر به احساس ناکامی، شکست و بی‌ارزشی شود. هنگامی که پیشروی به سوی اهداف متوقف می‌شود، برخی افراد نسبت به خودکشی آسیب‌پذیر می‌شوند.
5- عمده ‌ترین هیجان در خودکشی ناامیدی – درماندگی است. بدبینی نسبت به آینده و این باور که هیچ چیزی نمی‌تواند موقعیت زندگی شخص را بهبود بخشد، ممکن است شخص را به سوی خودکشی سوق دهد.
6-
 عمده ‌ترین حالت شناختی در خودکشی، دوسوگرایی است، هرچند ممکن است شخص برای پایان بخشیدن به زندگی‌اش قویاً برانگیخته شود، اما معمولاً میل به زندگی نیز (با درجه‌های متفاوت) وجود دارد.
7-
 شایع ‌ترین حالت درک در خودکشی احساس بن‌بست است که مشخصه‌ی آن دید بسته و محدود است. به نظر می‌رسد افرادی که قصد خودکشی دارند، ناتوان از در نظر گرفتن سایر گزینه‌ها یا انتخاب‌ها هستند و کل‌نگری را از دست می‌دهند، بنابراین مرگ در دید آن‌ها یگانه راه فرار است.
8-
 شایع ‌ترین عمل در خودکشی خروج از مخمصه است. خودکشی به قصد گریز یا خروج از یک موقعیت غیرقابل تحمل انجام می‌گیرد.
9-
 عمل مرسوم در خودکشی، بیان و ابراز (کلامی یا غیر کلامی) قصد خودکشی است. حداقل در 80 درصد از خودکشی‌ها اشخاص به وسیله‌ی نشانه‌های کلامی یا غیرکلامی قصدشان را بیان می‌کنند.

*********

 در تمام دنیا و در تمام جوامع خودکشی هر از چند گاهی در میان افراد اتفاق می افتد و انسانی به زندگی خود خاتمه می دهد!  با توجه به آمارها، خودکشی در جوامعی که روابط سردتر هست، مشکلات روانی و روحی در جامعه بیشتر رایج است و معنا و معنویت در زندگی کمرنگ تر شده است، بیشتر رایج می باشد. در جوامع امریکایی آمار خودکشی به همین دلایل و احساس بی معنایی و پوچی در زندگی بسیار بالاست.

 به همین ترتیب در کشور ما ایران به دلیل وجود روابط عاطفی و اجتماعی و میان فردی بالا و داشتن آب و هوای متنوع و خوب، و وجود معنویت و اعتقادات دینی و مذهبی به دلیل دین رسمی کشور که ثابت شده از عوامل جلوگیری کننده خودکشی ست، آمار خودکشی خیلی بالا نیست.

اما با این وجود دلایل دیگری وجود دارد که بعضا" باعث شده گاها" در خبرهایمان، اخبار تلخ خودکشی را بخوانیم و بشنویم. و این موضوع تلخ تر می شود، زمانی که این خبر مربوط به قشر متفاوت کشورمان، یعنی جانبازان و ایثارگران گرانقدری باشد که همگی ما آرامش و امنیتمان را مدیون آنها هستیم.

خبر خودسوزی یا خودکشی کردن جانباز یا فرزند شهید یا هر ایثارگری میتواند خبر تکان دهنده ای باشد و البته مثل چراغی هشداردهنده! چراغی که چشمک می زند و از وجود یک بحران در درون یک خانواده خبر می دهد.

آماری ضمنی از میزان خودکشی یا خودسوزی جانبازان و خانواده ایثارگران که از سال 87 تا 99 جمع آوری شده است، به شرح ذیل است:

اسفند 87 جانباز 20% مازندران، مرداد 88 جانباز اعصاب در قم، اسفند 91 جانباز 25% شیمیایی در گرگان خودکشی، مرداد 95جانباز 25% در تهران، اسفند 95 همسرجانباز 25% در تهران، دی 97 جانباز تهران، شهریور 98 جانباز در قم، شهریور 98 فرزند شهید در تهران، مهر 98 جانباز در قم، آبان 98 جانباز اعصاب 45% در قم و خرداد 99 جانباز 15% در کرمانشاه، آخرین مورد گزارش شده در پایگاه های خبری بوده است.

در شرح وقایع و در اکثریت خبرها علت مراجعه و منجر شدن به واکنش ایثارگر، یا درخواست تسهیلات و کمک بوده و یا در موارد کمتر، برخورد تند صورت گرفته با وی. حال اینکه این درخواست ها چقدر قانونی یا خارج از توان مسئولین یا بنیاد متولی بوده است، که چنین برخوردهایی صورت گرفته، قابل قضاوت نیست!

مورد قابل توجه در موارد رخ داده، جامعه ای ست که متشکل از جانبازان درصد پایین است و در موارد کمتر، غیر از جانباز درصد پایین. توجه به جامعه ای که بیشتر دست به خودکشی زده اند، موضوع مشکلات شدید معیشتی جانبازان درصد پایین را مشخص کرده و تذکر می دهد. و همچنین نکته مورد توجه این آمار، تعداد خودسوزی بیشتر در طی سال 98 می باشد که باز هم توجه مسئولین را باید به مشکلات مربوط به آن سال جلب کند.

 با وجود اینکه هیچ منبع علمی و دینی و اجتماعی ای برگزیدن چنین راهی را توصیه نمی کند و خودکشی به هیچ وجه راه حل موثری برای حل مشکلات و معضلات زندگی فرد نیست، اما با این وجود خوب است بیندیشیم که چرا یک فرد در جایگاه یک جانباز و ایثارگر با وجود اعتقادات مذهبی و دینی که در آن گرفتن جان خود، به شدت تقبیح شده، به چنین کاری دست می زند؟!

با اشاره به خبر تلخی که طی چند روز اخیر مبنی بر خودسوزی یک جانباز در کرمانشاه منتشر شده است، بررسی موضوع علل خودکشی در ایثارگران حائز اهمیت می باشد. در این باب نیز مطالعه مقاله پژوهشی ای در باب خودکشی در جانبازان خالی از لطف نیست.

http://militarymedj.ir/article-1-211-fa.html

 واقعیت این است که خودکشی و از بین بردن خود و حذف خود از این دنیا به تمام دلایل گفته شده به دلیل فشار بینهایت بر فرد و رسیدن به بن بست و یا شاید رها شدن از مخمصه زندگی ای ست که فرد در آن گرفتار شده است. که اگر بخواهیم تحلیلی بر زندگی جانبازان و ایثارگرانمان داشته باشیم، متوجه می شویم که رزمندگان و ایثارگرانمان به ویژه با درصدهای پایین متاسفانه دارای دردها و بیماری های ناشی از جنگ هستند اما دارای تسهیلات و امکانات خاصی نیستند! ... و همین باعث می شود که فرد در فشار های مضاعفی که قرار می گیرد، بعضا" به چنین تصمیم نامناسب و غیرموثر اما با عوارض بسیار شدیدی برای خانواده خود دست بزند!

 درحالی که مسئولین را به عنوان سردمداران رسیدگی به این خانواده ها مسئول می دانیم اما باید از افرادی که به هر دلیلی اقدام به خودکشی و خودسوزی می کنند، پرسید آیا زمانی که فردی به زندگی خود پایان می دهد، به عوارض وحشتناک و شدیدی که برای خانواده وی پیش می آید، فکر می کند؟! آیا خانواده، همسر، فرزندان، والدین و اطرافیان با نبودن آن فرد، غیر از دچار شدن به انواع بیماری ها و اختلالات، خالی شدن بیشتر پشتشان و تنهاتر شدن و در مضیقه بیشتری قرار گرفتن، چه دستاوردی به دست می آورند؟!

 اما نکته ای که باید مسئولین را به آن متوجه کرد این است که عموما" فرد زمانی به چنین کاری دست می زند که مدت ها به آن فکر کرده باشد و عموما" در یک تصمیم آنی، اقدام به خودکشی نمی کند! پیش تر و کم کم از نظر روانی برای این موضوع فکر کرده، تصمیم می گیرد، درباره اش صحبت می کند، به نحوه اش فکر می کند! و .... همه این اقدامات در کسی رخ می دهد که یا اختلال افسردگی، یا ptsd گریبانش را گرفته و او را از حال خوب عادی روانی درآورده باشد و چندین فشار دیگر مزید بر علت شود تا فرد احساس کند با پایان دادن به زندگی خود، از مشکلات خود رها می شود!

پس واضح و نیک و شایسته است که مسئولین به ویژه بنیاد شهید، بیشتر به مشکلات و معضلات خانواده های ایثارگران به ویژه درصدهای پایین و معسرین و رزمندگان بدون تسهیلات و امکانات باشند، مشکلات معیشتی و اقتصادی و مالی خانواده ها را جدی بگیرند، برای رفع بیکاری این قشر اقدامات موثرتری باتوجه انجام بدهند.

 اگر مروری بر خودسوزی های جانبازان در شهرستان ها یا در شهر تهران داشته باشیم، متوجه می شویم که سناریوی نیمه تکراری ای برای همه آن افراد اتفاق افتاده است. فرد معمولا" با مشکلات شدید معیشتی، اقتصادی، درخواست وام یا کمک یا حقوق یا مشکل درمانی مراجعه کرده است و یکی از مهم ترین نکات این رخدادها برخورد نادرست و نامناسب با این افراد است که به فشار روحی آنها دامن می زند. و اینکه اغلب این افراد جانبازان اعصاب و روان هستند که از سلامت روحی برخوردار نیستند و طبق صحبت های پیشین، عوامل بسیاری را در این زمینه دارا هستند بنابراین گروه در معرض خطر خودکشی محسوب می شوند.

امام هادی (ع) در حدیثی می فرماید: شما که نمی توانید تمامی حاجت ها و مشکلات مردم را برطرف کنید. پس از محبت و مهر ورزیدن به دیگران، کم نگذارید و آن را هر چقدر می توانید به مردم ببخشید و حال آنها را حتی اگر از نظر مالی نمی توانید خوب کنید، حداقل با محبت حال خوب را به آنها ببخشید.

متاسفانه یکی از مشکلات کهنه و واضح مسئولین و به ویژه کارکنان خادم بنیاد، همین نحوه ارتباط کلامی و انتقال احساس ارادت و محبت است که بعضا" ناشایست بوده و به حال بد این افراد تحت انواع فشارها دامن می زند و می تواند منجر به چنین اقداماتی بشود!

شاید در گفت و گو با بسیاری از جانبازان این جمله را شنیده ایم که" حداقل اگر امکانات نمی دهند، زبان خوش و رفتار خوب هم ندارند"! یعنی متاسفانه گاها" ما حتی روی خوش را هم از ایثارگران عزیزمان دریغ می کنیم بر زخم دل آنها نمک می پاشیم!... و انتظار داریم که از این اتفاقات پیشگیری هم بتوانیم بکنیم!

برای جلوگیری از چنین وقایع تلخ و تکان دهنده ای که یقینا" برای شان کشور و جانبازان و حتی خادمان این عزیزان نیز خوب نیست، شایسته است که اقدامات موثرتری انجام شود.

  • بد نیست که واحد مشاوره و روانشناسی بنیاد شهید در تمام ساختمان ها به صورت فعال و موثرتری مستقر بوده و هنگامی که مراجعه ها به بنیاد صورت می گیرد، در هنگام مشاهده افرادی که ریسک بالای اقدامات تند را دارند، از سوی کارکنان با رفتاری مناسب به این واحد ارجاع داده شوند. مورد صحبت و مشاوره قرار بگیرند، با احترام و ادب مورد اطمینان قرار بگیرند که مشکلشان حداقل پیگیری می شود.
     
  • کارمندان بنیاد و سازمان ها باید موظف باشند که با این قشر آسیب دیده و ارزشمند بدون بی احترامی و توهین و در کمال آرامش و توجه و درک صحبت کنند. و حداقل کاری که انجام می دهند، عمل به توصیه امام هادی (ع) است.
     
  • در هنگام مراجعه جانبازان و ایثارگران به ویژه اعصاب و روان، در صورت وجود درخواست غیرممکن یا حتی خارج از توانایی سازمان یا بنیاد، تمهیداتی اندیشیده شود که حداقل برخورد تند یا تنش ایجاد شود و حداکثر احساس توجه به فرد داده شود و حقیقتا" کارمندان به جای انتقال احساس "از سر باز کردن" !!! احساس همدلی و درک مشکلات شدید وی را داشته باشند، تا حداقل آنها در ایجاد احساس بی فایدگی، بی انگیزگی، دلتنگی و بی معنایی وی تاثیر نگذاشته باشند. تا به حال شنیده نشده که در بنیاد برای استخدام و به کار گیری نیروهایش، دوره آموزشی خاص مشاوره ای برای گذاشته باشند. که اگر کوچک ترین تاثیری در تصمیمات غلط و تند واکنشی ایشان داشته باشند، دین ایشان بر گردن آن کارمند است.
     
  • وقتی مراجعه می کنید که از کسی پول قرض بگیرید، دو برخورد با شما می شود. یقینا اگر فرد به شما پول ندهد، اما با زبان تند به شما این را بگوید، خیلی حال بدتری دارد تا پول ندهد اما این را با زبان نرم تری به شما بگوید.
     پس خوب است توجه کنیم که نوع برخورد ما با فرزند شهیدی که جز درد بی پدری و بی پشتوانگی، از مشکلات دیگری هم رنج می برد و یا جانباز اعصاب و روانی که حال متعادلی هم ندارد و مشکلات معیشتی بسیاری هم دارد و یا جانباز و رزمنده درصد پایینی که در مضیقه مالی یا درمانی شدیدی ست و یا برای فرزندانش ازنظر شغلی یا مالی یا ازدواج نمیتواند کار موثری بکند... و از این دست مشکلات که کم هم نیست!، بسیار در واکنش آنها موثر است.

     
  • اینکه کارمندان و مردم واقعا خود را مدیون آنها بدانند و این حس را به فرد منتقل کنند که با تمام وجود هر کاری از دستشان بربیاید برایشان انجام می دهند. اینکه نمی خواهند آنها را از سر خود باز کنند، آنها را فراموش نکرده اند و قدرنشناس نیستند، اینکه فقط نمی خواهند ساعت کاریشان را پر کنند و با خیال راحت به زندگی خود برسند و رفع مشکل یک ایثارگر برایشان مهم نباشد!... همه و همه در اینکه فرد چه برخوردی بکند، موثر است!
     
  • خوب می دانیم که رزمندگان و جانبازان با درصد پایین به ویژه، از مشکلات معیشتی بسیاری رنج می برند و امکانات خاصی هم ندارند! و از طرفی هم عوارض جنگ در خودشان و خانواده هایشان وجود دارد! اما تسهیلاتی به آنها تعلق نمی گیرد! پس میتوان نتیجه گرفت که شرایط این افراد از افراد عادی جامعه به مراتب بدتر و سخت تر است درحالیکه یک تفاوت مهم با بقیه دارند و آن اینکه قشر ارزشمند جامعه ما هستند که باید خودمان را مدیونشان بدانیم و حق گردن ما دارند و نباید انقدر متحمل درد و رنج بشوند.

 

بنابراین جمع بندی تمام این صحبت ها و توصیه ها و تحلیل ها به اینجا می رسد که مسئولین از نظر رسیدگی، درک مشکلات شدید خانواده های ایثارگر به ویژه بی درصدها و درد پایین ها، از نظر برخورد و احساس متعهد و مدیون بودن، و حتی ایجاد حتی احساس همدلی عمیق با مشکلات این خانواده ها... دچار کم کاری شدیدی هستند و اگر می خواهند شاهد اتفاقاتی نظیر خودکشی این قشر ارزشمند نباشند، باید احساس انجام وظیفه و دین خود را به این افراد در عمل و حتی در کلام و حتی نوع صحبت کردن بیشتر نشان بدهند و از درون متعهد به خدمت رسانی باشند.

************

 سخنی کوتاه هم با قشر معزز ایثارگران هست که ممکن است برخی به دلیل فشار مشکلات و احساس شدید کم توجهی با چنین حرکتی حتی قصد جلب توجه داشته باشد! تا شاید آن بی توجهی ای که حس می کند به وی صورت گرفته را پاسخ بدهد اما خوب است که به عنوان مسلمان و اتفاقا" اسطوره های اعتقادی این مملکت، به چنین اقدامی به هیچ وجه نیندیشند و این راه غیر موثر را به عنوان رها شدن از شرایط سخت خاص خود انتخاب نکنند!  چون واضح است که حتی اگر بعد از چنین اقدام وحشتناکی که در دین ما حرام است، می اندیشد که به خانواده وی امکاناتی هم داده می شود، سخت در اشتباه است! چون آن خانواده با وجود خودکشی همسر، پدر یا پسر خود، به هیچ وجه سامان نخواهند یافت! دچار بیماری های شدید روانی خواهند شد و زندگی نخواهند کرد! حتی اگر ایثارگر با وجود داشتن روحیه ایثارگرانه به خانواده اش تصور می کند با این کار درحال فدا کردن خود به پای خانواده اش است، سخت در اشتباه است که اگر برای تامین معیشت خانواده به هر کار سطح پایینی حتی برای کسب درآمد دست بزند، از این فعل حرام اندر حرام بهتر است!

جانبازان و ایثارگران گرانقدر که تاج سر همه مردم ایران هستند و همه ما خاک پای آنها هستیم:

- تلاش کنند از راه های قانونی پیگیر رفع مشکلات خود باشند.

- سعی کنند از امکاناتی که هرچند کم به آنها تعلق می گیرد، بهترین استفاده را ببرند.

- فرزندان خود را تقویت کنند که با تلاش و کوشش و انگیزه مثبت و حتی بدون اندیشیدن به گرفتن تسهیلاتی خاص، خودشان توانمند و تحصیلکرده بشوند و بتوانند روی پای خود قوی بایستند و راه موفقیت خود را پیدا کنند و به مراتب بالاتر دست پیدا کنند.

- به راه هایی که بعضا" به سوء استفاده دشمنان داخلی و خارجی منجر می شود مثل حرکت های تند در ملا عام یا حرکت هایی مثل خودکشی که ضرر دنیا و آخرت را با خود دارد و ثمری برای بهبود وضع خانواده شان ندارند، و در شان بالای ایشان نیست، دست نزنند!

- فراموش نکنند که الگوی همه ما هستند در عمل و ایمان و اعتقاد و صبر. و الگوی فرزندان و خانواده خود و جامعه. خدای نکرده دست زدن به چنین اقداماتی تاثیر بسیار جبران نشدنی بر همه می گذارد.

- فراموش نکنند که اگر انسان ها به رسم بی وفایی دنیا، خدمت بزرگ آنها را گاها" از یاد برده اند، خداوند هرگز عملی از آنها را ضایع نکرده و برکت جهادشان در راه خدا را به خودشان و زندگیشان خواهد بخشید.

- با مراجعه پیگیر و مکرر و مستمر به دیوان عدالت اداری، بخش درمان بنیاد، بخش تسهیلات، یا هر بخشی که به مشکلاتشان مربوط است، مشکل خود را پیگیری کنند و سعی کنند که وضعیت زندگی خود را بهبود ببخشند.

- و بدانند که راه حل های غیرموثر، تاثیری در بهبود وضع زندگیشان ندارد و خدای نکرده با اقدام یا تصمیمی اشتباه، به بحران خانواده خود اضافه نکنند! پیدا کردن هر راه حل کوچک اما موثر و قانونی و ممکنی به تناسب زندگیشان، بهتر از کاری نکردن یا انتخاب راه غلط است!

- ایثارگران عزیز توجه نمایند که با توجه به وضعیت کشور و تحریم ها و فشارهای زیادی که وجود دارد و نابسامانی نسبی ای که در وضع اقتصادی وجود دارد، این شرایط سخت برای تمام اقشار و عموم مردم هست و ان شالله به فضل الهی خداوند پشتیبان و کمک همه ما خواهد بود.

 

سخن آخر با مسئولین متولی امور ایثارگران

اگر رسیدگی و توجه، همدلی و درک، پیگیری و دلسوزی کافی، توجه به تسهیلات و مشکلات رزمندگان و معسرین وجود داشته باشد

آیا شاهد چنین وقایع تلخی خواهیم بود؟!

 

سعیده نام آور (کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی)

(1) ادوین اشنایدمن، مهرداد فیروزبخت (مترجم) . روان شناسی خودکشی: ذهن خودکشی گرا

اینستاگرام
بنیاد نماد ظلم و زورگویی به جانبازان هست مسئولین بنیاد هیچ وقت مسئولیت اشتباهاتشون رو نپذیرفتن و همیشه خودشون رو از اتهامات مبرا کردند و ریشه مشکلات رو به خود جانباز و خانواده اش برگردوندن
سلام حضراتی که برمناصبی تکیه زده ایدنخست اینکه لایق این پست ومقام نبوده ،درد ورنج آور باعث تاسف وتاثردرمملکت امام زمان مملکتی که خودرا ام القرای اسلام میدانیم آیا جای سوُال نیست چرادرمملکت امام زمان زمام داران امور به دست گرفته چنان عرصه را بر مدافعین وطنمان همانها که در همایشها گرهمائیها وسخنرانی هایتان چشم وچراغ ملت یعنی خانواده شهداءی گرانقدرمان که شک نکنیدنظاره گراعمال ورفتارخصوصا تویی که برمنصبی تکیه زده ای که پایه ایش برروی خون رشیدترین بافواترین ومردترین قرارگرفته ومیز جلویت که تنها سنگینی خودکاری روامضاءمیکنی که برروی دست وپاهای بجامانده درطول8سال دفاع مقدس دفاعی جانانه که بیش از3دهه ازش گذشته وشما روُسا چنان عرصه روبر جامعه هدف خصوصا جانبازان تنگ کرده این که درکمال ناباوری وبُهت جدای ازاهردین ومذهب وآئینی جواب انسانیت اینست که شمابیائیدبرای ما که خود دردیم خورنجیم خودآتیشیم اونوقت ازمنظرروانشناسی به قضیه نگاه کنیدای لعنت برتان بادل اگرفرزندان خودتان هم بوداین چنین نگاشته وپرداخته بله برادر عزیزی که عرصه روتنگ دیده برگردم شرمنده خانواده برنگردم آوارا کوی وبرزن پس همان بهترهرچنددردین محمدی آمده است که خودکشی گناه کبیره است آیا شماحضراتی که برمناصب به ناحق تکیه زده ایدقصوری نداشته که صدالبته قصورتان بی نهایت که آدمی راچنان با قوانین نابجا وگاه نانوشته وگاها بدون عمل باعث اینچنین فجایعی شده این منکه همرزمش بودم منکه همدردش بدوم میفهمم ولی شماها که مرکب زین کرده سوار چی می فهمید اصلا فکری هم دارید که بهواهیدفکرکنیدکه اگرمیداشتیدماها حال پس از گذشت بیش از3دهه ازپایان دفاع مقدس بایستی ازمشگلات دم میزدیم اصلا مگرماهابایستی مشگل می داشتیم امیدوارم درآتیش تنوری که خودروشن کرده این بسوزین میدانیم وشماحضرات بهترمیدانیدکه اگرترسی از مولایمان حضرت آقا نداشتین احتیاج به خودکشی نهنگی نبود دسته جمعی در دریا ریخته تا کوسه ها دلی ازعزا دربیارن به امیدریشی کنی هرچه زودترشما دزدان اختلاس گران بی وجدانان بی شرم وحیا فقط خداکندکه خداوندتبارک وتعالی حضرت آقامونو برامون نگهش داره درصحت وسلامتی همیشگی آمین
حر ف دل همیه جانبازان را گفتی علی جان متشکر
چرا جانباز خود سوزی میکند اولا که فرق بین جانبازان گذاشتن عامل اصلی این خود سوزی می باشد وقتی که جانبازی زیر 25درصد وارد بنیاد می شود به او می‌گویند چند درصد ی اگر گفت زیر 25درصد آن مسؤولین می‌گویند هیچ چیز شامل شما نمی شود برودرصدت بکن بالای 25درصد بیا تا جوابت بدهیم من خودم جانباز زیر 25درصد هستم ودر این 33بعد از جنگ چند بار به کمیسیون پزشکی مراجعه کردم که هر بار همان 20درصد برایم زدن شما بگوید ما جانبازان زیر 25درصد دراین مدت سن با لا نرفته مریض نشدیم از کار افتاده نشدیم همین بی عدالتی با عث خود سوزی یک جانباز شیمیایی ترکیشی اعصاب روان می شود








سلام خواهش میکنیم ازاین بیشتر با روح وروان ما بازی نکنین ازشماخیری تا حالا ندیدم سعی نکنین با بازی با کلمات باعث ازار وشکنجه ما شوید فقط خدا وندعذاب شما را بدهد امین
سلام/ احسنت به شما که با متن بالا درد و دل جانباز رو مو شکافی کردید..این مقاله نشان از این میده اکثریت جامعه به مشکلات جانبازان واقفند ولی چون دستی در آستین ندارند...فقط تمام سعی و تلاششان را میکنند که از طریق کلام مفهومی مسئولین را آگاه کنند..گاها بعضی از مسئولین به درک جامعی از مشکلات اجتماع ماجانبازان نرسیده اند که بخواهند یا بتوانند آن را بنوعی حل کنند..اینقدر دست دست میکنند تا جرقه ای در گوشه ای جان جانباز عزیزی را بگیرد و در آنزمان هست که مقطعی به یاد رسیدگی و دلجوئی میافتند..وقتی حق یک جانباز در قانون مشخص شده که پایه حقوق یک کارمند...و آنرا حضرات تبدیل میکنند به پایه حقوق یک کارگر..باید عمیق تر اندیشیده شود شاید کسی یا کسانی بطور کل فکر جیب دوختن هستند تا رفع مشکلات جانبازان..امیدوارم با تغییر مدیریت هر چه سریعتر چاره ای برای مشکلات این دسته از جانبازان اندیشیده شود تا مجدد خدای ناکرده شاهد این بی عزتیها بر این قشر محترم نباشیم...زمانی که همه آسوده در خواب بودند اینان بودند که جان بر کف در جبهه ها میجنگیدن//قاعتا هیچ فرقی نباید بین جانباز باشه..هدف یکی بوده...عشق یکی..رهبر یکی...حالا یکی 80 درصد زخم جبهه برداشته یکی کمتر..ایمان داشته باشید که همه انها فرزندان پاک این کشور بوده و هستند...عمری از باقی مانده های این عزیزان گذشته..و چه بسا زیاد زمانی در بین ما نباشند...چرا اینقدر بی مهری به آنها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا؟
سلام//خیالم راحته ..خیال رئیس جمهور محترم هم راحته که هر وزیری استیضاح بشه وزیر کار و امور اشتباهی استیضاح نخواهد شد..میگید نه از نمایندگان محترم دولت سئوال کنید...چرا؟....چونکه همین وزیر محترم کلی ب بودجه کشور کمک کرد...چطوری؟ ...با بازی کردن با اعداد برای حقوق کارگران...و در نهایت با زحمت نمایندگان کارگری توانستند نان بچه کارگر را ببرند سر سفره دولت...میگید نه...از جدول حقوقی جدید کارگران سئوال کنید که معمولا همان هم اجرا نمیشه..وای بحال رنگ زرد زن و بچه کارگر زحمت کش...حق مستضعف در دولت تدبیر و امید...خسته نباشد اهالی دولت
چرا باید کار رو بجایی بکشونن که یه جانباز صبرش طاق بشه چهار لیتر بنزین بریزه رو خودش تا از شر این جماعت کلید پرست بلوفی راحت بشه .
بنیاد باید بدونه خون این جانباز و همه اونایی که به نوعی در رابطه با معیشت و شخصیت از دست رفتشون فوت کردند به گردنشه . ممکنه بگن ما مقصر نیستیم مقصر امریکاست ...
ولی روحانی و دار و دستش مدیون خون پاک شهدا و این جانبازا هستن .
باشه زمین گرده ،،، شب درازه و قلندر بیدار ،،،
اصل ونسب ما ایراینیست ، ما فرزند مادرمان ایرانیم ، ما درونمایه خورشید داریم ، ما آرامش خلیج فارس داریم ، ما لاله های دامنه سفید پوش البرزیم ... منتظر عقوبت ما باشید .
ابن جانباز رفیقی نداشت تا لواسان را بنامش کنند !
رفیقی نداشت تا کارخانه بنامش کنند ! رفیقی نداشت که 800 میلیارد به او بدهند . رفیقی نداشت تا 500هزار یورو رشوه بگیرد و به آلمان برود ... او فقط غیرتی داشت که با بی حرمتی مسئولین شکست و او چاره ایی بجز سوزندان غیرت و حرمت شکسته اش نداشت .
سالها پیش وعده دادند و وعده دادند و وعده دادند ...
بهشت ارزانی خودتان .... حوریان نازک بدن ارزانی خودتان ...
نشستن بر لب جوی شراب انگبین ارزانی خودتان ...
ایران ما را بخودمان پس دهید . کلاسان کذاب .
بنده جانباز زیر 25 درصد معسر می باشم که در بهمن 1398 به علت عدم مسئولیت قبول کردن بنیاد شهید به ساتا مراجعه و بعد از کلی استعلامات ، معسر بودنم اثبات و تحت پوشش ساتا رفتم. ماهانه 750 هزا رتومان. ولی بنیاد به فاصله 2 ماه بعدش جانبازانی که از عهده شرایط سخت ساتا مانند نداشتن خانه و بیمه و مستمری و ...برنیامدند را تحت پوشش قرار داد و ماهانه 1 میلیون و 790 هزار تومان واریز نمود. متاسفانه بنیاد علیرغم علم بر این موضوع و عدم اجرای قانون دال بر تحت پوشش دادن تمامی جانبازان ، جانبازان ساتا را تحت پوشش خود قرار نمی دهد . در حالیکه دولت باید حقوق تمامی جانبازان معسر زیر 25 درصد را مانند هم پرداخت کند.لذا برای ثبت نام فرزندم هم در مدرسه شاهد 550 هزار تومان خواسته اند که با این حقوق ساتا درمانده شدم و از چند نفر درخواست کمک کرده ام.این فشارها گاها بخاطر همین موارد است که دولت 2 نوع حقوق به جانبازان پرداخت میکند و علیرغم مصوبه مجلس دال بر رایگان بودن مترو این هم انجام نمیگیرد. جا دارد نمایندگان دوره یازدهم دولت را اجبار به اجرای برنامه ششم توسعه کشور به طور کامل در موضوع ایثارگران کنند.یا علی
من تصویر این جانباز رودیدم خیلی خیلی درناک بود جانبازان درصد پایین ورزمندگان واقعان فراموش شدن حیف که مسئولی که به فکر این قشر باشد نیست من وقعان به عنوان یک رزمنده از مسئولین خواهش میکنم این قشر به فراموشی سپرده نشود
باسلام دوستان بقول دوستمان ما ایثارگران اگه از دست شما مسئولان ایثارگران دست جمعی مثل کوسه ها خودکشی کنیم باز کم است چون منشا گرفتاری های امروزمان همه توسط شما انجام شده و عوام ناآگاه هم بی خبر گاه نمک برزخم ما میریزند فکر میکنند ارث پدرشان را به ما داده اند و در ناز ونعمت داریم زندگی میکنیم افسوس وصد افسوس. حرف اگر حرف من و قصه اگر قصه توست * آن صدایی که به جایی نرسد فریاد است . این بنیاد قم چه خبر است چرا درآمار خودکشی واعتراض ایثارگران همیشه نمره اش بالاست
سلام ، خودکشی در هر جامعه ای یک مساله اجتماعی است و حل نسبی آن نیاز به بررسی علمی و تحقیقات اجتماعی خاص خوددارد. جامعه اسلامی ما و خودکشی جانبازان ، انسانهایی که پیش ازاین هم ایثار دگرخواهانه داشتند ، پدیده خودکشی در جانبازان موردی نیست و ضعف درنداشتن آماراست.
تکرار میکنم محل نسبی آن نیاز به بررسی علمی و تحقیقات اجتماعی خاص خوددارد.
کاشکی این نوشته زیبا را هزاران کپی میگرفتند و بین هزاران مدیراین مملکت پخش میکردند...به زیبایی حال دل خیلیها را وصف کرده...خداشاهد هست ازبعدازجنگ تاحالا...یکبارصدایم کسی نزد..که حداقل دلم خوش شود..که ما هم کسی بودیم که حالا نیستیم...بخاطرموج انفجاروشرکت دردوعملیات مهم سالهای ابتدایی جنگ درسن پانزده سالگی...بعدازدوترم دانشگاهی دررشته کاربردی ریاضیات...بدون انصرافی گرفتن ترک دانشگاه کردم..وبه شغلهای کاذب و شغل شریف کارگری روی اوردم..بخاطرنداشتن مدرک بهم پنج درصدپارسال دادند..دوپسرم یکی فوق لیسانس نفت و دیگری برق هردوسربازی درسپاه راهم تمام واینک بیکارند..خودم هم بیکارم..تاالان بنیادمعیشتی هم نداده..ازساتا هم خداشاهده ریالی بهم درین سالهای بعدازجنگ ندادندبخاطراینکه گفتندچندسال بیمه کارگری داشته ای......واینک..ریالی درامد بحز..حقوق بیمه بیکاری که تاچندماه دبگرهم تمام میشودنداریم..بخاطرحال بد..وچندین بارموج انفجارکه همرزمهایم همه جانبازوحتی باهم درجنگ وعملیات باهم وشاهدبوده اند..به این زندگی دل خوشی ندارم..وپیش خانواده ام شرمنده ام.خدا نبخشد کسانی که حق مارانادیده گرفتند..ما جلوی سی کشورمقاومت کردیم الان دربرابرمخارج روزانه خانواده وغم بیکاری بچه هایم..دیگه تاب مقاومت نداریم..ایامردم ایران قضاوت بکنند..بمابایدحقوق بدهندیا ندهند؟ هم دانشگاهیهای من که درسم ازانهااگربهترنبودبدترهم نبودالان رییس پالایشگاه ودکترومهندس و پولدارهستند ..که نه خاکریزرادیده اند و خبرازنقطه رهایی شبهای عملیات دارند.ماگدانیستیم..مابخاطرکشورمان..مریض وبیماری داریم..اگرحرف ماراباورنمیکنید..کهنه سربازهای غربی..ورسیدگی به انها..توسط روانپزشکان خودشون راتحقیق بکنیدکه انهادرکشورشان سالارهستندومابقول دیگران..معسر... فقط بفکرخودتان هستید..درودبه روان پاک شهدا..درود به جانبازان بخصوص زیربیست درصد..درودبه شجاع ترین فرزندان ایرانی...ازطرف جانبازپنج درصد..س.م.م
سلام با تشکر از فاش نیوز عزیز بنده با ردیف هفتم موافق هستم زیرا در ابتدای مجروحیت پس از اینکه فهمیدم تمام تلاشها و زحماتم در قهرمانی ورزشی و تحصیل از بین رفته خود را و ایده آل هایی که در دسترسم بودند مرده فرض کردم بنابراین زندگی هیچگونه مفهومی نداشت اما مرگ جای زندگی را در تمام سطوح نگاهم به زندگی خود نمایی کرد و کم کم تمام وجودم را فرا گرفت آنگاه بدون توجه به عواقب و عواطف خانواده با مرگ دوستی عمیقی داشتم البته این احوال در جبهه و شبهای تاریک و ترسناک و هنگامی که همچون مردم نخستین بدون هیچونه امکانات زندگی به سیاهی شب خیره بودیم تا مبادا دشمن نفوذ کند با مرگ زندگی کردیم و دوست شدیم و همچنان در کنار یکدیگر حضور داشتم.
میگویند جانباز موجی یعنی دیوانه اما این طور نیست بلکه بسیاری از علما به وسیله ریاضت و شب زنده داری و توسل و غیره توانستند به مقامات قرب الهی نزدیک شوند در حالی که جانباز و رزمنده در عین ریاضت و همزیستی با مرگ در خلسه تفرید و تجرید به مقامات عالی رسیده لیکن به کسی نمی تواند بگوید چون دیوانه خطابش می کنند و نادانسته به مقدسات اهانت می شود. بنابراین بهتر است ابتدا از تعاریف و توصیفات و تئوری پردازی غربی برای ایرانیان استفاده نشود سپس در زجاج چشمان جانبازان موجی نور و برقی وجود دارد که نشانه دیدار نور است با آنها در این موارد بحث نشود و جانبازان موجی را در سیر ملکوت و عبور از مشکات به حال خودشان رها کنید تا آزار و اذیت نشوند.
کاش درهرمرکزی دربنیاد یک روانشناشس خبره باشه تادرد دل ماجانبازان رابدقت گوش میدادنداگر ان روز دران بنیاد لعنتی یکنفربود که بامتانت وصبوری به درد دل ان جانباز گوش فرا میداد جانباز متوفی عسگری درمیان ما بود بخدای احدواحد منم خودم باسی درصد جانبازی قصدخودکشی دربنیاد کرمانشاه را داشتم که یه کارمند بنام م با یه استکان چایی سردکه سهمییه خودشه مرا ارام میکنه وواخرش هم دست به خودکشی میزنم اخرتاکی برای یه کارکوچک مثل متهمان خواهش تمنا کنیم وبرای یه وام پنج تومانی ده هابار بیاییم وبریم واخرش هیچ ..بترسید از خشم خدا وجانبازان.. نزدیکه زمان ان شهیدی ناکارامد در بنیادواقعابسته بود وهیچ کاری عملا انجام نمیدادندصبر هم اندازه داره بالاتراز سیاهی رنگی نیست
با سلام عده ای از ما بخاطر نیت و هدف قلبی که داشتیم پیگیر جانبازی نبودیم و حال بخاطر مشکلات اقتصادی بعد از سی و دو سال با داشتن مدرک صرت صانحه پیگیر شدم و با حداقل درصد موافقت شد کسانی حتی در جبهه حضور نداشتند با مدرک جعلی درصد بالای جانبازی گرفتند آنقدر فشار مالی و شرمندگی خانواده دارم
و با حقوق مستمری ایثارگری .مستاجری قادر به ادامه زندگی نیستم حتی وام مسکن که میدهند شرایطی گذاشتند که تنها میتوانم دومتر زمین برای دفن خودم بخرم با این اوضاع پول از کجا بیارم که خانه بخرم بعد نصف دیگر پول را بنیاد پرداخت کند؟ نفرین برکسانی که بر دوش ما سوار شدند و بنام خدا و ما ریاست میکنند و هیچ ارزشی برایمان قائل نیستند مرگ با عزت بهتر از زندگی ذلت بار است در دنیایی گرفتار شدیم که بی عدالتی بیداد میکند
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi