شناسه خبر : 76442
سه شنبه 31 تير 1399 , 13:05
اشتراک گذاری در :
عکس روز

شبیخون کووید۱۹ و اقلیم حضور

از منظرِ واضع مفهومِ اسلامِ ایرانی، سرزمین پارس یا ایران، فقط یک ملت یا یک امپراتوری نیست، یک عالم معنوی است؛ کانونی است در تاریخ مذاهب؛ و این در حالی است که بسیاری از مفاهیم تفکر غربی برای بخشی از نسل نوظهور، حکم آیه‌های منزل را یافته‌اند، و بدون پرسش از ماهیت آنها و اینکه چرا در فرهنگ ایرانی اسلامی مابازائی نداشته و ندارند...

فاش نیوز - با نام و یاد خدا؛ به موازات رشد دیجیتالیسم، و تبدبل فرهنگِ مبتنی بر کلام به فرهنگ مبتنی بر تصویر، امر نامحسوس اندیشه با قابلیت پوشیدن رخت جمله و قابل فهم شدن، تفسیر تصویری شد و به سرعت نور به نسل نوظهور جامعه‌ی ایران ارائه گردید. این امر با تداوم شبیخون کووید - 19  و از رهگذر برخی بد کارکردی‌های سیاست‌پیشگان، نوعی حساسیت‌زدایی از «نگاه»به شاکله‌ی رفتارِ انسانی را تشدید کرده‌است.

اگر اندیشه را پدیده‌ای عینی و مستقل از ذهن در نظر بگیریم درمی‌یابیم که صاحبان نام‌های بزرگی چون فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ... در قالب بیانات حمکت‌آموز و زبان استعاره و شعر و تلمیح و تمثیل... بر تن اندیشه جامه‌ی محسوس پوشانده و آن را به گونه‌ای آراسته و فهم‌پذیر و راهگشا ساخته‌اند که پهلو به امور قدسی می‌زند. اساسا ادیبانه و حکیمانه سخن گفتن، در واقع نوعی ترجمه کردن است؛ از زبان ماورایی به زبان بشری.

یکی از جهان‌گردان پس از بازدید از مقبره‌ی سعدی و حافظ، با شگفتی می‌گوید: در هیچ کجای دنیا ندیده‌است که مقبره‌ی یک شاعر بزرگ زیارتگاه مردم باشد... ایرانیان تنها ملتی هستند که شاعرانشان حضوری مدام در زندگی روزمره‌ی آنها دارند. این رابطه‌ی بسیار خاص و شگفت‌آور ویژه‌ی فرهنگ و سنت ایرانی است و در جای دیگر نمی‌توان معادلی برای آن یافت. از همه‌ی اقشار اجتماعی ادیب و روشنفکر و کاسب بازاری و مردم عادی در آنجا حضور دارند و از جادوی لفظی این شاعران سرمست می‌شوند.

 پیش از این، نیکلاس نگروپونته از واقعیت‌های جهان دیجیتال سخن گفته بود. کووید – 19 با تمدید مکرر تعطیلی‌های اجباری، فرصتی طلایی در اختیار موتور‌های جستجو قرار داد تا با پرتاب بخشی از نسل نوظهور جامعه‌ی ایران به گردباد برخاسته از برخی باورها و عقایدِ توفانی، نا مأنوس، بی‌سابقه و نا سازگار با منش و روحیه‌ی ایرانی اسلامی، بخش مهمی از فرهنگ و ادب را با مخاطره‌ی انحطاط روبرو کرده‌اند.

 آنچه که نیچه «دورنما»یی از جهان می‌نامید را صاحبان طبع لطیف، با عنوان گنجینه‌ی فرهنگ و ادب فارسی و ساخت‌های عظیم سنت ایرانی اسلامی، به امروز انتقال داده‌اند. این اقیانوس بی‌کران معانی در هنگامه‌ی تداوم بحران کرونایی علاوه بر پراکندن رایحه‌ی روحبخش امید به آینده و توانایی انسان در مهار بحران، حس همدلی و هم‌رفتاری را با زبانی شیوا ترویج می‌کنند:

قضا را در آمد یکی خشکسال          که شد بدر سیمای مردم هلال

چو در مردم آرام و قوت ندید          خود آسوده دیدن مروّت ندید

چو بیند کسی  زهر در کام خلق       کی‌اش بگذرد آب نوشین به حلق؟

                                     ...

دونان چو گلیم خویش بیرون بردند     گویند چه غم گر همه مردم مردند

                                     ...

خلاف پیمبر کسی ره گزید       که هرگز به منزل نخواهد رسید

مپندار سعدی که راه صفا        توان رفت جز از پی مصطفی(ص)

شعر استوارترین پشتوانه‌ی تداوم ایران زمین و وحدت ملی است؛ مجموعه‌ای از حماسه‌ها و آداب و رسوم و مناسک...که بر گرد یک حلقه‌ی جاودانه بالا رفته و جامعه‌ی ایرانی با آن رابطه‌ی زمانیِ مستقیم دارد. این مقوله‌ی فهم، از حیث صورت‌بندی دانایی در چارچوب مفهومیِ «زمانِ حضور»  قرار داده‌شده‌است.

اکنون علی‌رغم همه‌ی ناخشنودی‌ها، خلسه‌ی حاصل ازکووید - 19 بشریت را به نوعی بازاندیشی در اوضاع و احوال خود واداشته است. در این بحران عالمگیر، به نظر می‌رسد بیش از سیاست‌پیشگان، خود مردم باید میدان‌دار باشند.

 تا آنجا که به وسایل ارتباط‌جمعی مربوط می‌شود، هرچند همه به نحوی در کنار هم قرارگرفته‌ایم و وابستگی متقابل بیش از پیش حس می‌شود، اما درعین‌حال «دیکتاتوری تصویر» از رهگذر انفجارِ کیسه‌ی فنون، با لطایف‌الحیل باعث شده تا شاخص رویکردهای رفتاری بخشی از نسل نوظهور، از فرهنگ ایرانی اسلامی فاصله‌ای معنی‌دار را نشان دهد.

با سرک کشیدن به اندیشه‌ی هانری کربن، که به تعبیر شایگان «چراغ جادو دارد» مشاهده می‌کنیم که آسمانِ لاجوردیِ زادبوم بی‌همتای  عرفا و شعرا مسیر زندگی علمی او را تغییر داده، و با تفحص عمیق در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی، آثار ارزنده‌ای جهت رهیافت جامع به اسلام شیعی برجای گذاشته‌است.

 از منظرِ واضع مفهومِ اسلامِ ایرانی، سرزمین پارس یا ایران، فقط یک ملت یا یک امپراتوری نیست، یک عالم معنوی است؛ کانونی است در تاریخ مذاهب؛ و این در حالی است که بسیاری از مفاهیم تفکر غربی برای بخشی از نسل نوظهور، حکم آیه‌های منزل را یافته‌اند، و بدون پرسش از ماهیت آنها و اینکه چرا در فرهنگ ایرانی اسلامی مابازائی نداشته و ندارند، بی‌چون‌وچرا و بدون دلیل و دید تحلیلی و تاریخی پذیرفته می‌شوند.

نتیجه گیری:

اساسا بعضی از کلمات درِ ورود به یک اندیشه‌اند، بحث از«پنج اقلیم حضور» که شایگان درباره‌ی شاعرانگی ایرانیان درانداخته است را می‌توان از این مجموعه محسوب کرد. هر تمثیل و حکایت و شعر و قصیده... یک اندیشه  را بیان می‌کند، به‌طوری که برخی اندیشه‌ورزان عنصرهای بنیادی جمله را «جلوه‌ی زبانی اندیشه» دانسته‌اند. از همین روست که جامعه‌ی خود را به دست لحنِ قهرمانیِ فردوسی و شاهنامه در احیای هویت ملی و خاطره‌ی جمعی و تأکید بر بازتاب آیین حماسیِ جوانمردی می‌سپارد.

در این روزهای کرونایی، بسیاری از مردم در دورهمی‌های اجباری، اندیشه‌ی موجود در نثرِ سرشار از حکمتِ شیخ اجل، سعدی شیرازی و شعر امیدآفرین لسان‌الغیب و اوزان پرشور و سرمستی‌آور مولوی... را بر زبان ناآشنای ابزار نور و رنگ‌پراکنی و موتورهای جستجو ترجیح می‌دهند.

به راستی که تمامی ظرافت و هنر اندیشه‌ی ایرانی از رهگذر هم‌صحبتی با این بزرگان در زندگی روزمره‌ی جامعه ساری و جاری می‌شود. ایرانیان با ظرافتِ بحث و مناظره‌ی حافظ به اندیشه‌ی در خود می‌پردازند و در کنار خیام که برخی او را یکی از آزاده‌ترین افراد تاریخ تفکر اسلامی توصیف کرده‌اند، با نگاهی افسون‌زدا، به تماشای رقص شگفت‌آور ذراتِ متلاشیِ جهان می‌نشینند.

با تأکید باید گفت که به موازات رشد دیجیتالیسم، زبان و ادبیات فارسی که قلمروهای متنوع حضور را پیش روی جامعه‌ی ایرانی می‌گشاید نیز از تأثیر به شیوه‌ای اثیری بی‌نصیب نمانده‌است. همواره در شعر شاعران و پند حکیمان، بیان عواطفی والا از قبیل دینداری، میهن دوستی،  بخشندگی و کرامت، ایثار و گذشت و فداکاری، حیا، آبرو و شرف و... ارتقای سطح فرهنگ را نمایان کرده‌اند. پژو هش‌ها نشان می‌دهد که دیجیتالیسم همه‌ی این زنجیره‌ی هم‌ارزی را به‌صورتی دل‌بخواهانه معنا و تفسیر تصویری می‌کند.

البته از یاد نباید برد که ویژگی منحصر‌بفرد شاعرانگی به ضرب‌‌آهنگ تفکر و جهان بینی ایرانی نیز هویتی خلل‌ناپذیر بخشیده و در هنگامه‌ی تنگ شدن عرصه بر مردم از دو جبهه‌ی کرونا و کژکارکردیِ برخی سیاست‌پیشگان، همین مؤلفه نیروی محرکه‌ی بی‌نظیری را برای اندیشه و انگیزه‌ی همرفتاری همدلانه و زنده نگه‌داشتن نورِ امید مهیا می‌کند:

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سرّ غیب       باشد اندر پرده بازی‌های پنهان، غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند           چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

حتی اکنون که شبیخون کووید – 19 کشتی علم را که تلاش می‌کرد جای خدا را بگیرد، به صخره‌ی واقعیت کوبیده، هنوز با تصاویر خودکامه‌ای سروکار داریم که جهان را شبیه‌سازی می‌کنند. بدیهی است که جنبه‌ی پزشکی بحران امری جهانی است؛ اما از حیث پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی... آن درمورد جامعه‌ی ایران اسلامی با اطمینان می‌توان گفت که سرآمد پارادایم قدرت که خود «سیاحتگر معانی» است، با قدرت کشور را از این بحران نیز بیرون خواهد آورد. یقینا برای فهم و دریافت منطق درونی و منطق نظریِ این گذار، از میان اندیشه ورزان نامدار جهان، جهت بازدید از ایران پساکرونایی، این‌بار از چارلز تیلور که متفکری دین‌دار است دعوت به عمل خواهدآمد؛ تا از کسی که به اقرار خود لاادری و منکر حضرت باری است.

دکتر سید مهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi