روایت فعالیت منافقین در سایه مرگ رجوی

مرتضی قنبری وفا -  قابل توجه آن دسته از جوانانی که اوایل پیروزی انقلاب و دوران فعالیت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را شاهد نبودند. تقاضا دارم فیلم "ماجرای نیمروز" که در دو قسمت تهیه و به کارگردانی (محمد حسین مهدویان) ساخته شده را تماشا کنند.
گذشته از آب و تاب‌هایی که در فیلم‌های تاریخی اینچنینی رایج است و مطلع هستیم، این دو فیلم بسیار مستندگونه ساخته شده که حتی می‌توان به داستان‌های فیلم استناد کرد که در واقع، اتفاق آفتاده است.

جالب است که بدانید (محمد حسین مهدویان) کارگردان این دو فیلم، خود متولد سال 1360 در بابل بوده و شخصا" این حوادث فیلم را تجربه نکرده است، اما با دقت بی‌نظیر، روایت این دوران تاریخی بسیار ملتهب پس از انقلاب را با وفاداری محض به واقعیت‌های موجود به تصویر کشیده است.

  در قسمت اول فیلم، روایت به سال‌های اول پیروزی انقلاب مربوط است که این گروه علنا" در جامعه حضور داشته و حتی نشریه سازمانی خود را به نام (نشریه مجاهد) را منتشر و در معرض دید عموم عرضه می کردند و علاوه بر این گروه، چند گروه دیگر نیز علیه برقراری نظام جمهوری اسلامی فعالیت می کردند.
 با شروع به کار رسمی فعالیت دستگاهای امنیتی کشور مانند سپاه و وزارت اطلاعات و اشراف این دستگاه ها در برخوردها با این گروه ها، انسجام سازمان یافته تری بین نیروهای امنیتی برقرار شد که منجر به انحلال بسیاری از گروه ها شد.
پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، سازمان مجاهدین خلق وارد فاز برخورد مسلحانه شده و (ملیشیا) واحد شبهه نظامی خود را فعال و وارد صحنه اجتماعی آن دوره نمود.
 پس از خروج مسعود رجوی و بنی‌صدر از کشور با کمک عوامل نفوذی خود به خصوص "عباس زریباف"، اعضای باقی‌مانده‌ی این گروه در کشور به فعالیت‌های زیر زمینی و عملیات تروریستی مخفیانه ادامه دادند.
انجام ترورهای کور و قربانی کردن مردم بی‌گناه از بارزترین فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است که در کارنامه‌ی سیاه و ننگین ضد خلق آنان در تاریخ کشور ما به ثبت رسیده و ماندگار است.
در فیلم ماجرای (نیمروز1)  شاهد این صحنه‌های عملیات تروریستی اوایل انقلاب در کشور هستیم.

در قسمت دوم فیلم ماجرای نیمروز 2 با عنوان (رد خون) شاهد ادامه‌ی فعالیت سربازان گمنام دستگاه اطلاعاتی کشور که در قسمت اول حضور داشتند هستیم که همچنان به دنبال دستگیری فرماندهان رده بالای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هستند.

  پس از آغاز جنگ تحمیلی و آزاد سازی خرمشهر که موازنه‌ی صحنه جنگ تحمیلی دگرگون شد، صدام یک پایگاه بنام (پادگان اشرف) را در اختیار منافقین قرار داد و نیروهای این سازمان به همراه فرماندهان ارشد منافقین، از کشورهای دیگر در این پادگان مستقر شدند تا به صورت سازمان‌یافته به مبارزه با ایران بپردازند و در چند عملیات، به‌همراه ارتش بعث عراق شرکت کردند.

  منافقین در چند مرحله با حمایت تسلیحاتی و لجستیک رژیم بعث عراق، دست به چند عملیات علیه رزمندگان کشورمان زدند؛ مانند «عملیات آفتاب» در فکه، عملیات «چلچراغ» در مهران و عملیات فروغ جاویدان در مرزهای غربی کشور و پیشروی تا حوالی کرمانشاه.
در قسمت دوم ماجرای نیمروز، بنام (رد خون) به حضور منافقین در پادگان اشرف و تحرکات نظامی این گروه می‌پردازد.
در این قسمت نقاب از صورت "عباس زریباف" برداشته و جنایت منافقین در اواخر جنگ  و عملیات آنان را نشان می‌دهد.
اما عباس زریباف کیست؟

عباس زریباف شخصی بوده که از هنگام تسخیر سفارت آمریکا در ایران به عنوان یک انقلابی پرشور ظاهر شده و با ریا و تزویر به عنوان مسئول شنود محرمانه‌ی سپاه پاسداران منصوب می‌گردد.
 وی با نفوذ در سیستم و چتر امنیتی کشور، موجبات فرار بنی‌صدر و رجوی را فراهم کرده و در خدمتی دیگر، مسعود رجوی را که در آستانه‌ی دستگیری‌ از سوی دستگاه‌های امنیتی کشور قرار داشته، نجات می‌دهد.
او پس از لو رفتن هویت واقعی‌اش و احراز همدستی او با مقامات ارشد منافقین، از کشور گریخته و به مسعود رجوی در فرانسه می‌پیوندد.
پس از عملیات فروغ جاویدان توسط منافقین، رزمندگان کشورمان در عملیات بزرگ و تاریخ‌ساز (مرصاد) منافقین را شکست داده و عباس زریباف را به هلاکت می‌رسانند.
 در مجموع از مردم و جوانان که علاقه به دانستن این برهه از تاریخ کشورمان و فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و جزئیات رفتاری و ایدئولوژیک نیروهایش در پادگان اشرف هستند دعوت می‌کنم این دو قسمت فیلم را مشاهده کنند تا به‌صورت داستانی به واقعیت‌های تاریخی دست پیدا کنند.

 شایان ذکر است در فیلم رد خون به چند اشتباه عملیاتی و ایرادات سربازان گمنام دستگاه اطلاعاتی کشور هم اشاره می‌شود که بیان‌کننده‌ی واقعیت‌های تاریخی کشور می‌باشد که در زمان جنگ تحمیلی اجتناب‌ناپذیر بوده است ولی به هر حال این فیلم‌ها قصد بیان واقعیت‌ها را دارند.

  در خاتمه بدانید پس از سقوط حزب بعث عراق، به فرماندهی صدام، دولت‌های پس از دوران صدام، سازمان مجاهدین خلق را ملزم به تخلیه‌ی پادگان اشرف کرد و پس از اینکه هیچ کشوری حاضر به پذیرش این گروه نشد، کشور آلبانی با میانجیگری باراک اوباما، رئیس جمهور وقت ایالات متحده‌ی آمریکا، مانده نیروهای وامانده و سرخورده‌ی منافقین را در کشور خود پناه داد و اینک آنان هزاران کیلومتر دورتر از کشور خود، به سزای خیانتی که به مردم و کشور خود نمودند رسیده و هیچ آینده‌ای برای آنان متصور نیست.

والسلام