پنجشنبه 23 مرداد 1399 , 10:20
محرم و صفر و اندیشهی ماشینی نوین
همواره پیوند میان اندیشهی سیاسی و دینی با واقعیتها و علائق اجتماعی، منجر به شکوفایی اندیشه و اجتماع میشود...
فاش نیوز - اگر با ایستادن بر دوش هایدگر و از دریچهی پدیدار شناسی به دو ماه عظیم محرم و صفر و امام حسین(ع) و هفتاد و دو سیاحتگر معنی که دورش میگردند نگاه کنیم، دیرپایی و حیات پایدار، محوریت و تجمعآفرینی و هماهنگی درونی... اولین چیزهایی هستند که به چشم میآیند.
موضوع بررسی در اندیشهی سیاسیِ شناختمحور، کلیّت است. از اینرو در فرایند بازنمایی پدیدهها، در جستجوی رابطهی انداموار است. به همین دلیل، با کنکاش پدیدهی عظیم و چندوجهی محرم و صفر، «... همچون طبیعت، هرچه بیشتر در آن فرو رویم و هر برش تازهای که به آن بدهیم، چیزی تازه مییابیم.»
در این چشمانداز وسیع، مسافرانِ جهانِ معنوی دیده میشوند که همگی بسانِ روزبهِ ایرانی؛ مهاجرِ جهان هستند و در دنیای اخلاق و سیاست زیست میکنند. هفتاد و دو سیاحتگر معنی که با وقف زندگی خود برای نظر و عمل (عقیده و جهاد)، دور یک خورشید تجمع کرده و امضایِ روح بلند و ملکوتیشان در پای سندِ امتدادِ روز واقعه تا روز رستاخیز نقش بسته است.
این تعداد اندکشمار به جهانیان ثابت کردند که طبیعتی الهی دارند؛ و بهلحاظ کیفی، جهانِ هستی و دلیل اسرارآمیز و قانونمند کلیهی استفادههای آن را بهخوبی درک کرده، و در «ملکوت آسمانها، از زمین نامورتراند.» چرا که «با قابلیتشان برای کردار نامیرا، و تواناییشان برای بهجا نهادن ردّ trace)) و نشانههایی محو ناشدنی، نوعی نامیرندگی بهدست آوردهاند که خاص خودشان است.»
تاریخ گواه است که اندیشهها هرگز نمیمیرند. هر کسی که به حوزهی مطالعات اندیشهی اسلامی علاقهمند باشد، و فراتر از علائق سیاسی و مذهبی «بیتاب است که همهی گوشه و کنار وجدان تاریخی مسلمانان» را واکاوی کند، نمیتواند از «عمل مسؤلانه به رهبری امام حسین (ع) و مسئلهای که در بطن آن نهفته است» بیتفاوت بگذرد.
در این نوشتار بر دیدگاه دو نویسندهی بزرگ اهل سنت، با خوانش حمید عنایت در اندیشهی سیاسیِ اسلام معاصر، به اختصار اشارهای داریم:
الف - ابراهیم عبدالقادر مازنی مصری؛ او که برای نخستین بار در منزل یک ایرانی به روضهخوانی گوش داده، به فکر افتاده که در مورد اهداف امام حسین(ع) تأمل و تفحص کند... امام حسین(ع) از آنجا که حکومت بنی امیه را بی اخلاق و فاسد می دانست، چون انقلابی شریفی بود، دریافت که باید آنچه دارد در طبق اخلاص بگذارد... هر قطرهی خون او، هر حرف نام او، و هر جلوه از خاطرهی او تبدیل به «مین» شد؛ و بنیاد حکومت بنی امیه را برکند و بر باد داد.
ب - محمود العقاد که نویسندهای غیر دینی است در کتاب ابوالشهداء، حسین ابن علی(ع) با تأکید بر روحیه و شخصیت امام حسین(ع) و برحذر داشتن از «نظرگاه ماجراهای کاسبکارانه»، به بررسی امام حسین (ع) از دو زاویه، یعنی هم از نظر انگیزهها و هم از نظر نتایج میپردازد؛ در هردو مورد حکم او مثبت است...
العقاد حتی در مورد تصمیم امام حسین(ع) نسبت به همراه بردن خانواده، یادآور میشود که این رسمی بود که از دیرباز، از روزگاران پیش از اسلام، در جامعهی عرب معمول بود، و جنگاوران زاد و ذریهی خود را به عنوان شاهدی بر عزم دلیرانهشان در تحمل همهی شدائد و عواقب عملشان، با خود به صحنهی نبرد میبردند.
همواره پیوند میان اندیشهی سیاسی و دینی با واقعیتها و علائق اجتماعی، منجر به شکوفایی اندیشه و اجتماع میشود. اندیشهی سیاسی اصولا جنبهای هنجاری دارد؛ یعنی با چگونگی سازمان دادن به زندگی سیاسی، بر حسب اصول نظری یا اخلاقی سرو کار داشته و اخلاقا دلنگران وضعیت بشری است.
دیری است که دیجیتالیسم از درهی سلیکون، یعنی همان جایی که از هرگونه عمق فرهنگی تهی است، میکوشد بر اندیشهی سیاسی اسلامی تأثیر بگذارد و از رهگذر تَلهی مدرنیزاسیون، برخی سوداگران بازار اندیشه را نیز که بهنظر میرسد البته به دلایل قابل بحث، «فطرت را از دست دادهاند، بیآنکه بتوانند شعور را جانشین آن کنند»، به اسارت خود درآورده است.
از همان وقتهای که انتقال و دریافت فوری اندیشهها از رهگذر ماهواره و موتورهای جستجو امکانپذیر شد و در امتداد نظریهای که با انکار نقش ذات اقدس الهی در نظام هستی، کامروایی فردی را غایتِ عمل اجتماعی و هدف اصلی زندگی میدانست، برخی کاسبانِ میدانِ پندار، با بدسگالی و بهصورتی دلبخواهانه، "روز واقعه" را یک حرکت محکوم به شکست ارزیابی کرده و بخشی از نسل نوظهور جامعهی ایران را بهمثابه جامعهی هدف انتخاب کردند.
این نظریه که ریشه در الحاد و انکار خدا با خوانش مکتب اپیکوری دارد، حداقل به دو طریق:
- «ماشینی کردن اندیشه» و «سپردنِ ابزارِ اندیشه از مغز و عقل آدمی به ماشین»؛
- تکیه بر اصل بیدردی یا آسایشی که بر اثر پرهیز از اندیشیدن بدست میدهد؛
منافع فردی را بنیان زندگی اجتماعی، و صرفا لذّتطلبی و تأمین مسرّت از هر راهی را تنها معنای سعادت بشر میداند.
آموزههای این نگرش، از رهگذر دیجیتالیسم و مدرنیزاسیون و رسانههای نوپدید، در حالی که چراغ نور و رنگپراکنی را به دست گرفته، بیسرو صدا و با سرعت، و بیآنکه حتی یک گلوله شلیک شود، در حال ربودن بخش عظیمی از اندیشهی نسل نوظهور یعنی مهمترین سرمایهی جامعهی ایران، و یا تبدیل آن به اندیشهی ماشینی نوین است.
نتیجه گیری:
بنا بر استدلال بنیادین هابز، از یک گذرگاه که در یک طرف آن افردی که خواهان آزادی بسیارند قراردارند و طرف دیگر را افرادی احاطه کردهاند که خواهان قدرت بسیارند، بهسختی میتوان به سلامت گذشت.
اکنون مبتکران فراسیاسی، با انحصارِ مالکیتِ ماشینیسم، و ترکیب کامپیوتر با حافظهی الکترونیک، در فرایند تأثیر تدریجی امر دیجیتال بر ذهنیتِ بخشی از نسل نوظهور، به بیان سعدی در باب چهارم از کتاب گلستان، سگها را رهانیده و سنگ را بستهاند:
شاعری پیش امیرِ دزدان رفت، ثنایی گفت... فرمود جامه از او برکنند و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی رفت، سگان در قفای وی فتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. در زمین یخ گرفته بود... گفت این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشادهاند و سنگ را بسته...
البته با تأکید باید گفت علیرغم برخی کژکارکردیهای متولیان امور فرهنگی و سیاستپیشگان، ذخیرهی عظیم محرم و صفر و فقه سیاسی شیعه در ساماندهی به اندیشه و اجتماع در جهان مدرن، و آگاهی متولیان امور از واقعیتهای مربوط به مقتضیات زمان و مکان و امور مستحدثه rerum novarum))، بهقول برینتون، به هیچ روی اندک، و ازنظر کیفی، تنُکمایه نیست.
از حیت تأثیر اثیری انقلاب فناورانه در تولید و ارتباطات بر اندیشه نیز برخی تأملاتِ تا حد امکان دقیقتر و عمیقتر، پژوهشهایی از قبیل «جامعه شناسی تکنولوژی» و «تکنولوژی و معمای باز تولید»، و پرتو افکنی بر ماهیت دیجیتالیسم و سایر حوزههای مطالعاتی علوم انسانی و اجتماعی...، چشمانداز روشنی از آیندهی قابل پیشبینی را ترسیم میکنند.
دکتر سید مهدی حسینی