شنبه 01 شهريور 1399 , 09:10
مشروح گفتوگوی فاشنیوز با مشاور امور جانبازان بنیاد شهید
بورس، خودرو، اشتغال و استخدام و ...
فاشنیوز - جامعه ایثارگری پس از پشت سر گذاشتن یک دوره مدیریت پر تلاطم وارد وضعیت جدیدی شده است که میتواند منشأ تحولات بسیاری در آینده باشد. مشکلات درمان، بیمه تکمیلی، ویلچر و خودروی جانبازان موضوعاتی است که در دورهی جدید مدیریت بنیاد شهید و امور ایثارگران بهنظر میرسد قابل حل باشد. در این راستا «مصطفی پرکره» مشاور امور جانبازان معتقد است که مدیریت جدید با تاسی از مدیریت جهادی شهید سلیمانی، بر بسیاری از مشکلات جامعه هدف فایق خواهد آمد. با هم این گفتوگو را میخوانیم.
فاشنیوز: لطفاً درباره اعتباراتی که بنیاد شهید بابت بورس به بانک دی پرداخت کرده است، جزئیاتی را بیان کنید.
- ما در جلسات مختلفی در بنیاد شهید و امور ایثارگران بودیم و الحمدلله سهام ایثارگران آزاد شد. باید بگویم که کلا جانبازان وایثارگران در این مدت یعنی ده دوازده سالی که سهام بانک دی شامل حالشان شده بود از نحوه و چگونگی سهام خود اطلاعی نداشتند؛ چرا که از قبل یک بودجه و پولی از سوی بانک گرفته بود که من وارد جزئیات آن نمیشوم؛ چون در جریانش نیستم. در واقع هر ایثارگر مبلغ ۳۲۰۰۰ تومان بابت سهام بدهکار بود. این ۳۲۰۰۰ تومان را آقای اوحدی که تشریف آوردند دستور دادند پرداخت شود؛ جمع آن را نمیدانم چقدر بود؛ شاید حدود ۱۶-۱۷ میلیارد تومان است، که ایشان دستور دادند بنیاد شهید این مبلغ را پرداخت کند و بابت آن معادل ده هزار تومان از حقوق ایثارگر به صورت ماهیانه کسر شود.
فاش نیوز: لطفا جزئیات بیشتری ارائه کنید؟
- بهنظر من تبدیل خیلی جالبی شد؛ معادل۱۰ هزار تومان یعنی ۳۲۰۰۰ تومان را ماهی ۱۰ هزار تومان کسر میکردند و کسی هم درنمیماند و به کسی هم برنمیخورد. اصلا طرف متوجه موضوع نمیشد. اما اکنون که این 10۰۰۰ تومان از حقوقش کم میشود سهام قابل خرید و فروش شده است.
آقای باقری که مشاورهی مالی آقای اوحدی را برعهده گرفتند، به عنوان مشاور مالی خیلی برای این موضوع زحمت کشیدند. به هر حال یک جانباز و یا ایثارگر نیاز دارد که سهامش آزاد شود و استفاده کند؛ امروز به دردش میخورد؛ ۲ روز دیگر میخواهد چکار؟ امروز من شنیدم که سهام قابل خرید و فروش شده است. امروز کسانی که می خواستند سهام خود را بفروشند توانستند آن را بفروشند.
فاش نیوز: آیا نحوهی عرضهی آن در بورس مشخص است؟
- ببینید آنهایی که کد بورسی دارند میتوانند در بورس فعالیت کنند. من خیلی آشنا نیستم ولی به من اطلاع دادهاند که در صفحهی نمایش بورسی شخص قابل مشاهده است و در این مورد خبر دقیق دارم. همچنین یکی از دوستان جانباز به من زنگ زد و گفت سهام خود را خرید و فروش کرده است. بهطور مثال سهامم شده است ۴۰۰۰ تا. یعنی دو هزار تا سهامی که از سهام ایثارگری داشت آزاد شده و در پنل سیستم بورسی نشسته است. گفت به پول نیاز داشتم و فروختم، که حدود 55000 فروخته بود.
فاش نیوز: خیلی خوب پیشرفت کرده است؛ دو هفته قبل، مبلغ چهار هزار تومان را شنیده بودیم.
- عرضم به حضورتان که ۷۵۸۳ تومان و ۴ ریال سهام امروز بوده است، دیروز که بیشتر هم بوده است. این جزئیات را این بنده خدا گفت؛ من هم گفتم که شما در جریان باشید.
فاش نیوز: به هر حال زحمت های شما بوده است که خوب پیشرفت کرده است.
- خیر؛ ما وظیفهمان را انجام دادیم. الحمدلله، طی جلساتی که خدمت آقای اوحدی بودم بیشتر روحیات ایشان را شناختم؛ خودش جانباز و از خانواده شهید (برادر شهید) است. آن زجری که یک پدر و مادر شهید در نبود فرزندشان میکشند برای ایشان ملموستر است. واقعا مرد بزرگی است. یعنی هم درد خانواده و والدین شهدا و هم درد جانباز و ایثارگر را میداند. الحق والانصاف در این مدت کوتاه جهادی عمل کردند. من خودم تعبیری دارم که برای خودم به کار میبرم، واقعاً هر دولتی با هر رویکردی از این پس سر کار بیاید باید جهادی کار کرد. طبق گفتگویی که با آقای اوحدی داشتم، ایشان گفتند: وقت کم است! من از این حیث میگویم که جانباز و ایثارگرمان را باید پشتیبانی کنیم.
نگاه ایشان این است که تا پایان دولت دوازدهم فرصت زیادی نداریم و هر دولتی با هر رویکردی که بیاید باید افتخارش خدمت به ایثارگران باشد.
خدا میداند که ایشان در عمل خوب کار میکند و مشکلات و نقاط قوت را بهخوبی تشخیص داده است؛ هم نقاط ضعف را میداند و هم نقاط قوت را. من این صحبتها را از دوستان جانباز هم شنیدهام. مثلاً ایشان دو نفر را به همراه خود به بنیاد شهید آورده است؛ آقایان گرجی زاده و باقری. من این عزیزان را از نزدیک میشناسم و کارهایشان را میبینم؛ واقعاً آدمهای بسیار دلسوز و جهادی هستند، شاید هم الان دوست نداشته باشند که من کارهایشان را اینجا بیان کنم.
فاش نیوز: انشاءالله باعث ایجاد تحول در بنیاد شهید شوند.
- حتماً تاکنون منشأ ایجاد تحول در بنیاد شدهاند؛ ببینید ما نمیخواهیم خدای ناکرده دوستان دیگر را زیر سوال ببریم؛ شاید اما شاید یکی از نقاط ضعف مدیران قبلی این بود که بهنظر من دوستان به مدیران پایین دست خود خیلی اطمینان کردند. آقای شهیدی که انشاالله خداوند به اوسلامتی دهد، در جلساتی که با هم بودیم این استرس را داشت و دغدغهاش این بود که کار ایثارگر انجام شود. اما شاید مدیرانی که بهنظر من ایشان اطمینان بیش از حد به آنها داشتند اینگونه نبودند. ولی ایشان(اوحدی) به هر جهت چون خودشان جهادگر هستند و با توجه به این که ایثارگر هستند و از خانوادهی جانباز و آزاده و ایثارگر هستند و نقاط ضعف و قدرت را می شناسند. ببینید من دوباره عرض میکنم ما نمیخواهیم زحمتهای مدیران گذشته را از بین ببریم اصلا و ابداً؛ ما به زحمتهای قبلی هیچ کاری نداریم، دستشان هم درد نکند. اما ایشان(اوحدی) نسبت به مدیران قبلی یک مقدار جوانتر هستند؛ شاید بگوییم رزمنده چون از حیث رزمندگی هم موضوع مهم است. رزمنده ای که در خط مقدم جنگیده است، به اسارت درآمده است، امروز که من با او صحبت میکنم راحتتر موضوع را میپذیرد و وقتی من بگویم بسمالله ایشان تا آخر خط را میفهمد.
فاش نیوز: مبلغی که بنیاد شهید بابت بدهی به بانک دی داده است، می دانید چقدر بوده است؟
- فکر میکنم ۱۶ میلیارد تومان است. البته مبلغ زیادی نیست، اما به هر حال تدبیر قشنگی بوده است.
فاش نیوز: پرداخت مبلغ به بانک دی بابت بدهیها بوده است؟
- عرضم به حضورتان که بابت سهم ایثارگران بوده است.
فاش نیوز: آیا بدهی 16میلیارد تومان بوده است؟
- بله حالا ممکن است این مبلغ کمی بالا و پایین شده باشد.
فاش نیوز: در مورد بورس ایثارگران هم که فرمودید آزاد شده است!
- بله امروز یکی از دوستان جانباز سهام خود را فروخته بود، به من گفت من دو هزار تا سهام داشتم و امروز که وارد صفحهی بورسی خودش شده، متوجه شده است که چهار هزار تا سهام دارد یعنی آن دو هزار سهامی که مربوط به ایثارگری بوده وارد و در قسمت پنل بورسی او نشسته است.
فاشنیوز: مطمئناً ایثارگران شما را دعا خواهند کرد.
- بعضی نمیدانند که ما اینجا چه می کنیم؛ من الان در بحث بیمه و مشکلات بیمهای در جلسهی معاونین به آقای اوحدی عرض کردم، خودشان هم موضوع را گرفتند و دستور مؤکد به آقای دکتر عباسپور دادند که باید این مشکل جمع شود و حرف ما را پذیرفتند.
فاشنیوز: منظورتان همان بیمهی تکمیلی است؟
- بله؛ کلاً مشکلات بیمهی دی را عرض میکنم؛ خب عنایت بفرمایید مشکلاتی که برای بیمهی دی وجود دارد را عرض میکنم. من این موضوع را در یک جلسه به آقای اوحدی گفتم؛ ایشان هم پذیرفتند و دستور اکید به دکتر عباسپور دادند که موضوع را پیگیری کنند؛ تا از این به بعد ایثارگران مشکلی نداشته باشند. یا بهعنوان مثال یکی از دغدغههای من پرداخت حق پرستاری است که باید یک جانباز دریافت کند. من دوست ندارم این موضوع را مطرح کنم اما حالا چون شما عنوان کردید میگویم که حداقل شما بدانید و دوستان ایثارگر خودم هم بدانند؛ البته من وظیفهام است اگر امروز اینجا نشستهام ولی خدا را گواه میگیرم که اگر یکی از دوستان جانباز ۵% بیاید و اینجا بنشیند من خودم را که یک قطع نخاعی۷۰% هستم را جلوی او جانباز نمیدانم. من خودم را در مقابل آن جانباز ۵% جانباز واقعی نمیبینم. من میگویم امروز وظیفهام است که این مسئولیتی را که بر دوشم گذاشتند را بنشینم و کارم را به نحو احسن انجام دهم؛ ولو آنکه آن جانباز ۵% مجروحیت داشته باشد. من در مقابل آن جانباز ۵% همان وظیفهای را دارم که در مقابل جانباز قطع نخاع گردنی دارم.
حرف من دربارهی حق پرستاری و یکی از پیگیریهای من این است که چرا این حق پرستاری به یک همسر جانباز بعد از ۶ سال باید داده شود. در صورتی که به یک کارمند وقتی در جایی کار میکند، بعد از ۳۰ سال، هم پاداش و هم بازنشستگی داده میشود.
فاش نیوز: بله سنوات هم میدهند.
- بله؛ جدای از سنوات هم بازنشستگی به او میدهند؛ یعنی اگر از کار هم بیکار شود حقوقش را دارد. اما چرا یک همسر جانباز که طبق قانون حق پرستاری دارد و سالها ۴ شیفت و 24 ساعته کار و از یک جانباز پرستاری میکند باید بعد از فوت و یا شهادت جانباز حق پرستاری او قطع شود؟! من این موضوع را هم پیگیری میکنم، انشالله آقای اوحدی هم موضوع را میپذیرد. به هر حال مشکلاتی وجود دارد که ممکن است پیگیری آنها به جاهایی هم برسد که نیاز به قانون و مجلس داشته باشد.
فاش نیوز: آیا فکر نمیکنید این مشکل با اصلاح آییننامهی داخلی حل می شود؟
- بله؛ ولی میخواهم بگویم که من دغدغهی این موضوع را هم دارم، دغدغه آن جانباز ۵% را هم دارم. آن جانباز چه گناهی کرده است؟ من خودم را میگویم به کسی هم برنخورد، من بهنوعی در مراحل اولیهی عملیات به کمرم تیر خورده و نخاعی و جانباز ۷۰ % شدم. آن جانبازی که 5درصد شده است و۷۰ ماه، ۶۰ ماه، ۴ سال و یا ۵ سال داوطلبانه سابقهی حضور در جبهه را دارد چه گناهی کرده است؟ شاید خدا خواسته است که این فرد صحیح و سالم بماند. بهعنوان مثال ترکش به کنار گوشش خورده است و مجروحیت او ۵% شده است و او سالم بماند و خط را نگهدارد. آن زمان که خیلی ها به جبهه نرفتهاند، رزمندهها تعداد محدودی بودند که جبهه را پشتیبانی کردند، جنگیدند و دفاع کردند. امروز آن جانباز ۵% ما هم نیاز به همه چیز دارد. من اگر نیاز به ویلچر دارم، نیاز به مسکن دارم، جانباز ۵% ما نیاز به ویلچر ندارد اما نیاز به مسکن که دارد؛ بنابر این باید او را دریابیم.
فاش نیوز: بله نیاز به اشتغال فرزند هم دارد.
- احسنت. ما یک سری نیازهای عمومی و یک سری نیازهای تخصصی داریم؛ مثلاً نیاز تخصصی من امروز ویلچر است. جانباز نابینای ما نیاز تخصصیاش عصایش است، ساعت گویایش است؛ ولی نیاز عمومی را همهی ما داریم. نیاز عمومی آن شغلی است که رزمندهای که سالها جنگیده است و به جبهه رفته است، از درسش، ازشغلش، از کارش و تحصیلش بازمانده است. امروز فرزندش چه گناهی کرده است که پدرش ۶۰ یا ۷۰ ماه سابقه جنگ دارد و او امروز نتواند از تحصیلات دانشگاهی استفاده کند. دغدغهی من این است. این مسائلی را که ما میگوییم، پیگیری هم میکنیم از این به بعد جاهایی که نیاز به قانون دارد دوستان ما در مجلس هستند. رئیس ما آقای اوحدی که خدا عمرشان بدهد پیگییر حل مشکلات هستند. امیدواریم با نیرو و وقتی که ایشان میگذارند بالاخره یک حرکت نهادینه در بنیاد شهید و امور ایثارگران اتفاق بیفتد.
فاشنیوز: چون ما این مسائل را دنبال میکنیم، کمیسیون صنایع مجلس آمادگی خود را برای همکاری در مورد خودرو جانبازان اعلام کرده است؛ فقط گفته است که بنیاد باید از ما کمک بخواهد. نظر شما چیست؟
- این هم یکی از موضوعاتی است که ما پیگیر آن هستیم، شاید حدود یک ماه پیش بود که در اولین نشستی که با آقای اوحدی داشتیم، اعلام شد که یک تفاهمنامه با آقای مدرس خیابانی منعقد شده است. من خودم هم در آن جلسه حضور داشتم. یکی از دغدغههای آقای اوحدی بحث خودرو جانبازان است که آنجا هم مطرح کردهاند. آقای اوحدی بلافاصله کارگروه تشکیل دادند؛ که به طور مثال این تعداد دوستان در موضوع بهداشت و درمان، این دوستان در بحث خودرو، چند نفر را هم مامور کرده است تا کار را انجام دهند.
فاشنیوز: آیا فکر میکنید تشکیل کارگروه کار خوبی است؟
-بله؛ این موارد را من به عینه میبینم حال ممکن است رسانهای نشود اما شما این را هم بنویسید که امروز هم شما به من زنگ زدید، من نه می توانستم بگویم و نه میتوانستم بگویم بله. به هرحال یک جاهایی من میگفتم چوب دو سر طلا شدهایم؛ واقعاً اینجوری شده بودیم. یک زمانی حرف ما را نمیخریدند ولی ما تقلایمان را میکردیم، جر و بحثهایمان را میکردیم، حرف و حدیثهایمان را هم داشتیم. به هر حال وقتی آقای اوحدی به بنیاد آمدند، در جلساتی که با هم داشتیم من واقعاً از حقوق جانباز دفاع کردم. من نسبت به آن جانباز ۵% هم مسئولیت دارم، نسبت به همسر جانباز قطع نخاعی و گردنی هم مسئولیت دارم؛ چرا که این بنده خدا نمیتواند همسر جانباز خود را جابجا کند و جانبازی که قطع نخاع شده است آن هم از گردن، نیاز به تجهیزات پزشکی دارد. بنابر این ما به تجهیزاتی مانند بالابر برای او نیاز داریم؛ چرا که برای دستشویی و حمام رفتن و بالا و پایین کردنش نیاز به تجهیزاتی داریم. متاسفأنه نه خود جانباز و نه همسرش توان این کارها را ندارند و من دغدغهی همهی اینها را من دارم و مطالبات آنها را پیگیری میکنم؛ نه اینکه چون شما زنگ زدید فقط حرف بزنم. الان که شما زنگ زدید بیست دقیقه است که ما صحبت کردیم و من هنوز در دفترم هستم؛ تازه میخواهم بروم و یکسری از کارهایم را پیگیری کنم. کار ادارهی من ساعت دو و نیم بعداز ظهر تمام شده است. شاید برای دوستان هم سوءتفاهم شود و بگویند پرکره اضافهکاری میگیرد؛ اما خدا را شاهد میگیرم که نه ریالی اضافهکار میگیرم و نه دوست دارم که آن را بگیرم.
فاشنیوز: بله درست است. دست شما درد نکند. انشاءالله مزدتان را از خداوند متعال میگیرید.
- میخواهم موضوع دیگری را بگویم؛ این موضوع را به آقای شهیدی و آقای اوحدی هم گفتهام؛ الان هم به شما عرض میکنم؛ چرا که من به این ویلچر خودم خوشبین نیستم که در آن دنیا دستم را بگیرد. شاید من خودم را مفت بفروشم. اگر شما خواستید این مطالب را جمعبندی کنید، خوب است اینهایی را هم که میگویم بنویسید. چون متاسفانه بعضی از جانبازان و ایثارگران گاهی اوقات زنگ میزنند و وقتی که با من صحبت میکنند، میگویند که دارید پولش را میگیرید!
فاشنیوز: آیا تصور برخی اینگونه است؟
- ببینید برای من برای همکاری با بنیاد شهید، بهصورت ساعتی قرارداد نوشتند. من شخصی(دلی) کار میکنم و نزدیک به۲۳- ۲۴ سال است که من کار شخصی انجام میدهم. قبلاً مغازهای داشتم که الحمدلله آن را جمع کردم و دو سه سالی است که بسته شده است. اما من عشقم به این است که اگر خدمتی از دستم برآید، برای جانبازان و دوستان انجام دهم. من اعتقادم بر این است اگر در شهرداری هم مسئولیت داشته باشم، کراوات هم زده باشم و آنجا نشسته باشم، عشقم به این است بتوانم یک نفر را جذب این نظام و انقلاب کنم؛ حتی اگر کراواتی هم باشد. وقتی در اداره، شهرداریچی یا یک بانکی کارش را خوب انجام دهد، جمهوری اسلامی و نظام ما سربلند میشود؛ حالا چه برسد به اینکه من بخواهم خدمتی به دوستان و جانبازان کنم. من خودم را جانباز نمیبینم و لایق جانبازی هم نیستم؛ اما در جانبازهای عزیز اسممان بُر خورده است وگرنه من خدمت خودم را از ویلچرم با ارزشتر میدانم.
فاشنیوز: حداقل تسکین دردش میشوید.
- بله؛ تا آنجایی که بتوانم، اموراتش را پیگیری میکنم. خدا را شکر حرفمان در این دوره یک مقدار خریدار دارد. در این دوره که مسئولیتی دارم، پیگیر امور ایثارگران هستم. من میگویم وقتی که اینجا نشستهام، یک جانباز وقتی از در بنیاد میآید و من حرفش را گوش کنم و به درد دلش برسم، این موضوع برای من ارزشمند است. بهوالله این خدمت، برایم از عسل شیرینتر است.
دغدغههای ما این مسائل است. این را عرض کردم که روزهایی بوده است که روزهای تعطیلی من بوده است. اما من برای سرکشی به بچههای جانباز به بیمارستان میرفتم و سرکشی میکردم؛ شاید ۴ تا کار را هم انجام میدادم. من همیشه هم گفتهام شاید خدا این توفیق را داده است که من به بیمارستانها بروم؛ چرا که نمیتوانستم به شهرستان سفر کنم. بنابر این وقتی یک جانباز از شهرستان به اینجا آمده است، وظیفهام بود که مشکلاتش را پیگیری کنم و درد دلش را بشنوم. خوشبختانه مشکل او را پیگیری میکردم و الحمدلله در رفع موانع در حوزهی بهداشت و درمان به نتیجه میرسیدیم. من بهصورت مستمر در روزهای تعطیل به سر کار و یا بیمارستان می رفتم؛ حتی روز پنجشنبه که ساعت کاریام نبود و اضافه کار هم نمیگرفتم، این فعالیتها را داشتم. اگر من این موضوع را میگویم به این دلیل است که وقتی اتفاقی میافتد، میگویند فلانی اضافهکار میگیرد، پول میگیرد، حق ماموریت میگیرد. حال ممکن است شاید پول بنزین و آژانسم هم نشود؛ در حالیکه با من ساعتی قرارداد بستهاند؛ اما همهی عشقم به این است که بتوانم کاری را برای یک جانباز ۵% انجام دهم. خواهش میکنم این مطالب ثبت شود. الان مظلومترین قشر ما جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی هستند؛ چون آنها آثار مشخص و ظاهری ندارند؛ اما منِ دو پا قطع و یا قطع نخاع آثار ظاهری مجروحیت را دارم.
من به دوستان خودم هم میگویم اصلاً دغدغهی جانباز ۷۰% را ندارم؛ ولی دلیل نمیشود که کارهای آنها را پیگیری نکنم. من وقتی میبینم که نمیتوانم برای یک جانباز۱۰ یا 15 درصد، یا جانبازانی که خدمات به آنها تعلق نمیگیرد کاری کنم، بشدت ناراحت میشوم؛ چرا که استدلال من این است که بندهی خدا شیمیایی و یا از جانبازان اعصاب و روان است؛ اما آن زمان هنوز این عوارض بر او غلبه نکرده بود؛ یا اینکه در آن زمان هنوز مجروحیت آثاری بر بدن او بر جای نگذاشته بود؛ یا اینکه از داخل بیمارستان فرار کرده که خودش را به مرحلهی بعدی عملیات برساند تا بتواند به خط مقدم برسد. آن زمان هم نرفته است تا برای خود مدارک و دلایل بالینی پزشکی جمع کند. اما این بنده خدا امروز به این دلیل به بنیاد آمده است؛ چون شیمیایی و اعصاب و روانش عود کرده است. اگر چه خانواده های این عزیزان بسیار زجر می کشند. بر این اساس من بارها در جلسات گفتم که موارد خانواده جانبازان اعصاب و روان باید پیگیری شود و دوستان جانباز کم درصد ما بدانند کسانی هستند که پیگیر کارشان هستند و کسی نشسته است و چنین گفتگویی میکند. جانبازی که جانباز اعصاب و روان است، همسر جانباز و یا فرزند جانباز را بیاورند یک کمیسیون برایش تشکیل دهند. متاسفأنه آنقدر فشار ناشی از مواد شیمیایی در بدن آنها زیاد است که گاهی یک جانباز شیمیایی با یک سرفهاش یک لیتر خون بالا میآورد.
این است که ما واقعاً غصهی این عزیزان و دوستانمان را میخوریم و خودمان هم از همین خانوادهی ایثارگر هستیم و دغدغهی این دوستان را درک میکنیم. در این ایام کرونایی خوب است این موارد را هم بدانید که آقای اوحدی از این شهر به آن شهر و از این استان به آن استان میرود؛ در صورتی که در هیئت دولت ار این کار منع شده است؛ ولی به عشق این میرود که مشکل مسکن جانبازان حل شود، مشکل شهریهی فرزندان شهدا و جانبازان برطرف شود، مشکل بهداشت و درمان و اشتغال حل و فصل شود.
فاشنیوز: توضیحات شما بسیار عالی و کامل است؛ انشاءالله که در این راه موفق باشید.
- من در جایی در مورد تولید داخلی ویلچر صحبت کردم و از این موضوع هم بشدت حمایت میکنم. این فرد که برای تولید به صحنه آمده است اصلاً کسی که کراوات میزند، اقلیت مذهبی است، ارمنی است، مسیحی است، اما ایرانی است و دلش برای مملکتش میسوزد. وقتی میخواهد چیزی را تولید کند باید حمایتش کنیم؛ اگر چه ارمنی یا اقلیت باشد؛ بالاخره ایرانی است؛ ما باید دستش را هم ببوسیم و کمکش کنیم تا بتواند کارش را خوب انجام دهد.
در جایی بحث تولید مطرح بود، من آمدم از یکی از دوستان که از بچههای متخصص دانشگاه صنعتی شریف، مذهبیِ، هیئتیِ، انقلابیِ و جهادی بود حمایت کنم؛ دیدم که حرفمان خریداری ندارد، پرسیدم آیا اینها ایرانی هستند، شما مسائل مذهبی و هیئتی و انقلابی را بگذار کنار؛ فکر کنید اینها ارمنی هستند، اما دلشان برای انقلاب و کشور میسوزد. آیا نباید به آنها کمک کرد؟ وقتی من این حرف را زدم سکوت کردند، در واقع خجالت کشیدند.
فاش نیوز: صحبت های شما روشنگرانه بود؛ لطفا اگر مواردی بود به ما اطلاع دهید. وظیفه ما هم این است که این موارد را انتقال دهیم.
- الحمدلله کارها خیلی بهتر از گذشته پیش میرود. البته این را هم گفتم که ما منکر زحمتهای گذشته نمیشویم ولی آقای اوحدی حتماً ضعفها را شناختهاند. چون خودش جانباز است، آزاده است، برادر شهید است و درد پدر و مادر شهید را میداند و این امتیازات بسیار موثر است. یا جانباز گشته است، یا خانوادهی آزاده گشته است، اردو گاه بوده و شلاق خورده است. از سوی دیگر با هیچ مدیری هم رودربایستی ندارد. من در جلسهی معاونین این موضوع را دیدم که با هیچکس تعارف ندارد. روز اول که آقای جهانگیری برای معارفهی ایشان به بنیاد شهید آمده بود، آقای جهانگیری گفتند دولت بدهی و مطالبات بنیاد و ایثارگران را داده است. آقای اوحدی بلافاصله با توجه به صحبت آقای جهانگیری گفتند آقای دکتر شما کمک کنید حداقل این ۷ هزار میلیارد تومان بدهی دولت به بنیاد پرداخت و مشکلش حل شود. بنابراین ما بدهکاریم، یا گزارش اشتباه دادند و یا به عنوان مثال شما حواستان نبوده است.
از طرفی با وجود اینکه از طرف هیئت دولت منع شده است، اما برای پیگیری و حل و فصل مسائل جامعه ایثارگری از شهری به شهر دیگر می رود. قبلاً من را بهعنوان مشاور جانبازان نمیدیدند. الان آقای اوحدی دستور دادند و با خود من تلفنی صحبت کردند و گفتند با کسی کاری نداشته باشید. باید هم به جلسهی معاونین بیایی و هم از من برای این کار به صورت کتبی دعوت میشود. من در جلسهی معاونین دیدهام که ایشان با هیچکس تعارف ندارد؛ نه با آقای ایکس، نه با معاون فرهنگی و نه با معاون بهداشت و درمان.
یک مثال خیلی خوبی که در یکی از جلساتشان زدند این بود که گفتند ما گفتگویی با حاج قاسم سلیمانی داشتیم که حاج قاسم به ما یاد دادند «مدیریت بیلی» داشته باشیم. این مثال را ایشان در آن جلسه عنوان کردند؛ البته تعبیر حاج قاسم بود. گفتند حاجقاسم به ما یاد دادند که مدیریت بیلی یعنی اگر شما در یک روستا هستید و دریچه را برداشتید تا آب وارد زمینهایتان شود، باید با بیل دنبال این آب بروید و هوشیار باشید که آب هدر نرود. یک شخصی به این روند میگوید مدیریت بیلی، وقتی بتوانی از آب بهخوبی استفاده کنی و با بیل بیفتی به دنبال آب، میبینی که تمام زمین هم پر از آب میشود؛ اما شخص دیگری دریچه را برمیدارد و بعد میرود میخوابد و میگوید خیالم راحت است که آب زمین را سیراب میکند؛ اما وقتی بیدار میشود میبیند که این آب نه تنها در زمین فرو نرفته است بلکه محصولات دیگر را هم خراب کرده است. این نوع تعبیر برای مدیریت جهادی بسیار تعبیر قشنگی است.
شاید بگویند فلانی برای خودشیرینی این حرفها را زده است اما اینطور نیست. میخواهم بگویم خدا میداند من گاهی اوقات تا ساعت هفت شب در بنیاد هستم در حالی که اداره ساعت دو و نیم تعطیل است. میآیم اینجا دو تا دستور میگیرم، دو تا کار را انجام میدهم، با آقایان مسئول جلسه میگذاریم و به آنها میگویم مثلا این مشکل در اینجا وجود دارد. بهطور مثال مشکل حق پرستاری همسران جانبازان چرا لاینحل مانده است، چرا جانباز شهید میشود اما حق پرستاری برای همسرش قطع میشود. همهی اینها را درباره ویلچر گفتم، دربارهی حق پرستاری گفتم، دربارهی مسائل فرهنگی گفتم، دغدغه جانبازان را گفتم.
چرا جانبازان از دست می روند؟ در جلسهای که هفتهی گذشته بودف چون بحث فرهنگی بود، همهی این موارد را گفتم. من با آقای اسدالله رئیسی از طریق شما آشنا شدم. روحشان شاد. ببینید ایشان چه بینشی داشتند. میبینند حالشان خوب نیست، شاید خودشان هم میدانستند ولی مدام از خدا و پیغمبر و دین و رضایت خدا حرف میزدند. من این مطلب را در اینستاگرامم هم گذاشتم. چرا ما نباید یک دوربین داشته باشیم که بتوانیم از لحظهی آخر اینها یک تکه فیلم بگیریم. من این موضوع را در جلسهای گفته ام. همه معاونین بنیاد و آقای اوحدی هم بودند. من یک تکه فیلم داشتم از شهید احمد لزر قدیری که مربوط به هشت سال پیش و هنگامی که در بیمارستان به ملاقات ایشان رفتم بود. متاسفانه نمیتوانست صحبت کند. من فیلم گرفتم و وقتی فیلم را به آقای نوری همدانی نشان دادم، گفتند این دو دقیقه صحبت این جانباز از دو ساعت سخنرانی ارزشش بیشتر است. همین دو هفته پیش گفتم چرا نباید در بیمارستان هایمان دوربین داشته باشیم. این در مورد آقای رئیسی و آقای لرزقدیری و یا دوستان دیگر صدق میکند؛ چرا که همه از جانبازان هستند. وقتی میگویند از این انقلاب دفاع کنید و ولایت را تنها نگذارید، معنایش این است که این انقلاب به راحتی به دست نیامده است. من اصلاً صدای آقای لزر قدیری را نمیشنیدم و خدا شاهد است که خانمش برای من لب خوانی میکرد. میگفت مرگ بر آمریکا یادتان نرود، مرگ بر اسرائیل یادتان نرود، هوای آقا را داشته باشید. متاسفانه چون گوشیام را از دست دادم این فیلم هم از دستم رفت.
اسم آقای رئیسی را هم در جلسه آوردم؛ گفتم جانبازی که شاگرد حاج قاسم بوده است ببینید چه میگوید. یک کلمه درباره خودش و درمانش بر زبان نیاورد. این را کلیپ کنید و در فضای مجازی نشان دهید و ببینید چه تحولی در جامعه بهوجود میآید.
این نگاه من است. آقای اوحدی از من جلوتر و درست مانند زمان جنگ است و من ایشان را اینگونه میبینم که در حال جلو رفتن است و برخی از دوستان را هم میکشاند. اینها را بهعینه دیدهام. آقای اوحدی وقتی وارد جلسه میشود و با عصبانیت به منِ میگوید آقای... مگر نگفتم اینگونه پیگیری نکن، یا اگر بنشینید در خانه جوابتان را نمیدهند، بنابر این با تو بمیری و من بمیرم کار درست نمیشود؛ معنایش این است که باید بروید پاشنه در فلان وزارتخانه را درآورید.
فاشنیوز: طبق قانون باید 25 درصد از سهمیهی استخدامها به ایثارگران و فرزندان آنان اختصاص داشته باشد؛ ولی این قانون رعایت نمیشود؛ چرا؟
- در خصوص اشتغال فرزندان ایثارگران، بنیاد شهید با آقای مدرس خیابانی ۲هفته پیش تفاهم نامهای به امضا رساند که در این جلسه از من هم دعوت کرده بودند. این جلسه در مورد بحث خودرو بود اما بحث مفصل جلسه موضوع اشتغال بود.
فاش نیوز: آیا بحث خودرو به نتیجه رسید؟
- بله؛ کارگروهی تشکیل شده است. اما آقای اوحدی معتقد است اینکه شما صرفاً یک نامه بزنید، کفایت نمیکند. به تعبیر ایشان باید پاشنهی کفشتان را وربکشید، باید بودجه بگیرید، سهمیه بگیرید، حتی باید مشکل دانشگاه آزاد را حل کنید، بحث اشتغال فرزندان را مرتفع کنید، بیمه را پیگیری کنید که بچهها مشکلی نداشته باشند. الحق والانصاف آقای اوحدی رو به جلو حرکت میکند و آنهایی هم که یک مقدار تاتی تاتی می کنند، دستشان را گرفته و بهدنبال خود می کشاند.
فاش نیوز: این موضوع باعث میشود آنهایی که ناتوانند ندارند مشخص شوند.
- بله یک تکانی خوردند و تازه به خودشان آمدند؛ منِ به اصطلاح ایثارگر به خودم آمدم. من قبلاً اصلاً انگیزه نداشتم؛ تنها کاری که از دست من برمیآمد این بود که به بیمارستان بروم و به جانبازان سرکشی کنم و یا بیایم اینجا و مشکل ویلچر را حل کنم. ولی الان الحمدلله من باید اینجا بنشینم به کارهای خودم در دفتر برسم، به حاج آقا هم گفتم آقای دکتر عباسپور بارها من را دعوا کرده است که چرا تو میآیی سرکار، چرا میآیی در جلسات شرکت میکنی و سلامتیت را به خطر میاندازی با وجود بیماری کرونا؛ اما من میگویم اگر یک جانباز گرفتار مشکلی باشد، حداقل در یک اتاق باز است و میتواند مشکلش را به من بگوید.
فاش نیوز: به هر حال شما هم باید مراقب خودتان باشید.
- خدا کمکمان میکند، شما هم برای ما دعا کنید.
پایان
گفت و گو از محمد معرفی
چرا برا جانباز صوذت جلسه میگذرنددرفضای مجازی میگذارند حتی رییس بنیاد معاون ومسیول بازنشسته توانبخشی ان را امضا میکنند چز حرف حق جه گفته از ویلچر پرتش میکننددو ونیم سالست ایا ابروی نخاعی که با همین رییسی شهید مراوده داشت باید ابرویش را در گروهی ریخت وشما مشاور بنیاد مطلعید من شما را از سال 62 در اسایشگاه امام میشناسم عمل به تقوی وهشیاری در امور لازمه مشاورت است موفق باشید در مشکلات رزمندگان مصدوم چنگ
لطفا حکمت کارت جانبازان که اسفند دادند , هم مانند ارتش ماهانه شارز ریالی به تعداد خانوار اقدام نمایید .
تشکر .
دعا میکنم رئیس بنیاد شهید بشود
بسیار مرد بزرگ و شریفیست
ایکاش قدرت اجرایی هم داشت
اینجانم جانباز 25 در صد دایم بعلت اینکه در کارهای سخت زیان اور شرکت خصوصی 35 سال حق بیمه به تامین اجتماعی پرداخت کردم واکنون حقوق
بگیر تامین اجتماعی شدم متاسفانه بنیاد یا ارتش تاکنون ریالی به این حقیر بابت حق حقوق یا فوق العاده ایثار گری یا حق پرستاری ویا هرچیزی دیگری پرداخت نکرده است وهروخت از بنیاد می پرسیم گفته می شود شما حقوق بگیر هستید خوب اگر حقوق بگیر هستم چراپاداش پایان خدمت وحق سنوات پرداخت نمی کنند
لطفا اگر امکان دارد راهنمایی کنید چه کار کنیم با تشکر
پایدار باشید دلاوران .