جمعه 21 شهريور 1399 , 11:50
محرم و صفر؛ آینهی محبت و رفتار مهرورزانه
محبتِ امام حسین(ع) «با شیر اندرون شد و با جان بدر رود». چرایی و چگونگی نهادینه شدگی خصال حاصل از این محبتِ ناب، درتمام جنبههای زندگی روزمرهی جامعهی ایرانی که همواره عشق به خوبیها را با افتخار پذیرفتهاند...
بانام و یاد خدا؛ «بر سر در سرای محبت نوشتهاند: با سر کسی به محضر دلبر نمیرسد...»
یک حقیقت مسلم در هر تجمع مذهبی این است که هر گونه تلاش برای شکوه بیشتر، با برقراری ارتباط خوب بین مشارکت کنندهها نسبت مستقیم دارد. این حقیقت در خصوص برگزاری مناسک و مراسم محرم و صفر، از ابتدا تا امروز بهطور بیوقفه؛ هر ساله در منظر جهانیان قرار میگیرد.
پیشفرض مقالهی کوتاه:
تبلور خلوص رفتاری در برگزاری مناسک و مراسم عظیم محرم و صفر واقعیتی غیرقابلانکار است. مهمترین ویژگیِ خیلِ عظیمِ جمعیت از اقشار مختلف که هرساله زیر این سایبان قدسی جمع میشوند، مؤلفهی همگرایی و محبت است؛ یعنی فرایندی که طی آن هرگونه تمایزیافتگی(حتی دینی و مذهبی، سیاسی و ملی...) را بیرون از این سایبان گذاشته و یکصدا فریاد لبیک یا حسین(ع) سر میدهند.
مدل همگرایی و راهبردِ «توازنسازی مثبت» که ناظر به رویهای برای اتحاد و ائتلافسازی است، نقشهی راه برونرفت از برخی بنبستها را ترسیم میکند. باید در نظر داشت که به حداقلرساندن اختلافنظرهای بزرگ و توانکاه، شرط اصلی پیشرفت جامعه است.
هدف، اساساً پرتوافکنی تاحد امکان دقیقتر بر ویژگی همگرایی و همرفتاری همدلانهی مبتنی بر مناسبتهای مندرج در گاهشمار قدسی است...
به نظر میرسد اندکی تأمل در مفهوم محبت و مهروزری، راهگشا باشد. هایدگر که حقیت و مسئله هستی را از چشماندازی تازه مطرح کرده، محبت را پدیدهی اساسی سازندهی هستی انسان میداند. از این منظر، همرفتاری همدلانه شاخص رابطهی مهرورزانه است.
بهراستی کدام سطح تحلیل قادر است چرایی جمع شدن همگان حول محور محبت به امام حسین(ع) و هفتادو دو مهاجر جهان که عاشقانه دور امام(ع) میگردند را بیان کند؟ یا در سرتاسر کرهی زمین، کدام یک از عناصر تاریخی بشریت را میتوان شناخت که بسان عناصر سازندهی رویداد عاشورا اینچنین زنده و اثربخش باشد؟
درک محتوای این مطلب، کاوش و پژوهش بسیار میطلبد. امرِ انسانورزی که به ورای زمان و مکان و فرهنگ و آموزه و اندیشه ... راه مییابد در آینهی محرم و صفر، حداقل سه نکتهی ذیل را منعکس میکند:
الف: محبت پدیدهی اساسی و سازندهی هستی انسان است و در صورت درک کامل ساختار آن، آدمیزاد، انسان میشود.
ب: در این عالم دیگران هم هستند. عالم همیشه عالمی است که ما با دیگران شریک هستیم. عالمِ آدمی یک «عالم با دیگران» است.
ج: صرفاً بر اساس« بودن - با» است که همدلی یعنی تکیهگاه و جلوهی عمل اخلاقی ممکن میشود.
هایدگر حکایتی اسطورهای و قابل تأمل از محبت دارد:
روزی محبت، از گِل رس کنار رودخانه یک چیزی ساخت؛ ژوپیتر هم آمد و در آن روح دمید... این دو هرکدام دوست داشتند نام خودشان را روی آن بگذارند؛ زمین نیز که این موجود از او ساخته شده، مدعی بود. جرو بحث شد ... از ساتورن - خدای زمان - خواستند حکمیت کند. تصمیم سارتون عادلانه بود:
ژوپیتر، به او روح بخشیده، روحش را هنگام مرگ دریافت کند؛
زمین، به او جسم بخشیده، جسمش به او برسد؛
اما از آنجا که محبت پیش از همه به او شکل داده، تا زمانی که این مخلوق زنده است، به محبت تعلق خواهد داشت...
و اما در مورد جدال بر سر نام، اجازه دهید او را انسان homo بنامیم؛ چرا که او از زمین humus ساخته شده...
داوری ساتورن نکتهای بسیار پراهمیت دارد:
با اینکه انسان به افتخار زمین، homo نامیده شده، ولی به واسطهی منشهای انسانی حاصل از محبت شکل پذیرفته است.
در این حکایت، این محبت است که بار انسان را در طول اقامت موقتاش در این دنیا، بر دوش میکشد.
این مسئله درک از زمانِ گذشته، آینده و اکنون را آسانتر میسازد:
زمین مالک گذشتهی انسان است؛
ژوپیتر مالک آیندهی او ست؛
ولی از آنجا که محبت پیش از همه به او شکل داده، تا زمانی که این مخلوق زنده است، به محبت تعلق خواهد داشت؛ یعنی محبت مالک اکنون اوست.
بنابر این با بیانی بیتکلف باید گفت که محبتِ امام حسین(ع) «با شیر اندرون شد و با جان بدر رود». چرایی و چگونگی نهادینه شدگی خصال حاصل از این محبتِ ناب، درتمام جنبههای زندگی روزمرهی جامعهی ایرانی که همواره عشق به خوبیها را با افتخار پذیرفتهاند، نیاز به پژوهش مستقل دارد.
اساساً در عصر دیجیتال که اندیشه و اجتماع تحت تأثیر اثیریِ تکانههای الکترونیک قرار دارند، رجوع به مناسک و مراسم آئینی، و نکوداشت بزرگان و رویدادهای قدسی از ضرورت و دقت نظر و حساسیتی بیش از پیش بر خوردارشده است.
نگارنده بر این باور است که اکنون، جامعه به چیزی بیشتر از کلمه و کتاب و سمینار و سخنرانی... نیاز دارد. یعنی به یک الگو. ظرفیت همگرایی و توازنسازی محرم و صفر، در صورت مطالعهی دقیقتر و رویکرد بازاندیشانه، توانایی حل بسیاری از مشکلات پیچیدهی اقتصادی و فرهنگی در جامعهی ایران را دارد؛ مهمترین مسئله، اقدام زودهنگام ا ست.
بهعنوان مثال، از آنجا که نبض زندگی روزمره درجامعهی ایران با رویدادهای قدسی تنظیم میشود، میتوان با ایجاد رابطه بینِ راهبردِ پویای توازنسازی مثبت، با جنبههای پرنفوذ و استثنائی این رویدادها، راه برونرفت از برخی مشکلات اقتصادی را نشان داد. اساتید برجسته در مراکز دانشگاهی علوم انسانی و اجتماعی و اندیشکدهها، طرحهای کاربردی و بسیار راهگشا دارند...
اساسا میراث عظیم فرهنگ دینی، علاوه بر ایفای نقش در زمینهی رفتار و کردار و تعیین جهت زندگی روزمره، از رهگذر تدبیر مناسب و اقدام سنجیده، قادر است نقش بسزایی در زدودن پریشانحالی عمومیِ انسان جدید، در جهان مدرن ایفا کند...
چشمانداز مدلی از همگرایی و راهبرد توازنسازی مثبت با محوریت محرم و صفر، حداقل در دو مقطع سرنوشتساز یعنی فرایند پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین دوران هشت سال دفاع مقدس، در بالاترین حد قابل تصور، در منظر جهانیان قرار گرفت. در اندیشه و اجتماع ایرانی، زوایای پنهانتر این چشمانداز؛ امروز بیش از پیش پدیدار میشود.
نتیجه گیری:
آینهی برگزاری مناسک و مراسمی درخور شأن آن ذبح عظیم که محشری کبری به پا کرده، مسئلهی بسیار مهمی را بازتاب میدهد:
«محبت در پژواک فریادِ لبیک یاحسین(ع) تجلی مییابد؛ طنین روح افزای این ندا از سر چشمهای زلال و اندیشهای بیبدیل یعنی مناسک حج ابراهیمی(ع) و قالبِ مفهومی لبیک اللهم لبیک... برخاسته است.»
یکی شدن زبان، در خیمهی امام حسین(ع) و صحبت به این زبان مشترک، و در یک صف قرار گرفتن علیرغم اختلاف نظر و سلیقه و...، و بر سر یک سفره نشستن...، بهترین بخش چنین برنامهای در ایران است و جوهرهی جامعهای باکیفیت و رشدیافته را در موضوعی یگانه و بسیار پراهمیت به تصویر میکشد.
البته در جهان دیجیتال شده، از نقش موتورهای جستوجو نباید غفلت کرد. حفظِ منشهای انسانیِ حاصل از «لبیک یاامامی؛ لبیک یا حسین(ع)» در زندگی روزمره یک هنر است؛ حداقل به دو دلیل:
یکم: چنانکه «نیل پستمن» خاطرنشان ساخته، زندگی به گونهای است که مسیر حرکت ما را در گذر عمر گلریزان نکردهاند! مسیر محبت، سرشار از مخاطرات پرپیامد است. نسل جوان ممکن است به وضعیت خارج از انتخاب و کنترل پرتاب شود و با عقاید دیگر پیوند بخورد....
دوم: زندگی یعنی سرنوشت زمانه را مثل یک مرد تاب آوردن، و قامت افراشتن و راست ایستادن و سر سختی، و تسلیم نشدن به مکر جدید قدرت؛ که گاه بسی نیرومندتر از هر ارادهای جلوه میکند، و با زبان دیجیتالیسم حرف میزند؛ و بهصورتی دلبخواهانه معناها و دلالتها را میسازد...
امروزه و در هنگامهی رشد لجامگسیختهی قیمتها و افزایش غم معاش یعنی اوضاع حاصل از برخی سهلانگاریها، که زندگی را روز بهروز بیرحمانهتر میسازد، رجوع بر جنبههای راهگشای فرهنگی و ظرفیت استثنایی امور قدسی در ساماندهی«تدبیر منزل و اقتصاد اسلامی» بیشتر احساس میشود.
سخن آخر اینکه، نباید به رویدادهای مندرج در گاهشمار قدسی، صرفاً نگاهی تاریخی داشت؛ چرا که قائل بودن به اینهمانی، بهقول اهل منطق، قیاس معالفارق و نادیده گرفتن قواعد بوجود آورنده و تنظیم کنندهی رابطهی حاکم بر رفتارهاست.
دکتر سید مهدی حسینی