شناسه خبر : 77990
جمعه 18 مهر 1399 , 01:40
اشتراک گذاری در :
عکس روز

محرم و صفر؛

پرتو افکنی بر دو مفهوم قرنطینه و جانباز

بی‌تردید تداوم اشتباه در برداشت از معنی و مفهوم عظیم جانباز، هزینه‌های محاسبه‌نشدنی را به فرهنگ و سیاست، در تاریخ فردای جامعه‌ی ایران تحمیل خواهد کرد...

با نام و یاد خدا؛ از حیث مطالعات تاریخ و تمدن جهانی و در میان بنیانگذاران تمدن در جنوب غربی آسیا، ایرانیان تنها ملتی هستند که با موفقیت تمام،  هویتِ مشخصِ فرهنگی و ملیتِ مستقل خود را حفظ کرده‌اند. و برای تداوم آن همچنان جان‌فشانی می‌کنند.

بدیهی است که حفظ این هویت مشخص فرهنگی و ملیت مستقل که با شأن و شرف محرم و صفر نیز امتزاج آلیاژگونه یافته است، همواره بالاترین هزینه‌های مادی و معنوی را به خود اختصاص می‌دهد. واژه‌ی جانباز ما را به تمامی تاریخ گذشته می‌پیوندد ودر عین حال، تمامیت زمان حال را آینه‌وار می‌نمایاند.

اکنون یکی از گرانقدرترین هزینه‌های حفظ هویت فرهنگی، دینی و ایرانی، جانبازان انقلاب اسلامی هستند. با فرود آوردن سر تعظیم در برابر سایر جانبازان اعم از بصیر و اعصاب و روان و شیمیایی...، موضوع این مقاله‌ی کوتاه، تکیه‌زنندگان بر صندلی‌های چرخ‌دار و تماشاگران بازی بزرگان! است.

مفروض این جستار عبارت است از:

آدمی در مقام انسان به روشن‌نگری نیاز دارد. همانند نیازهای پنج‌گانه با خوانش ویلیام گلاسر یعنی

- نیاز به عشق و احساس تعلق

- نیاز به بقا و زنده ماندن

- نیاز به قدرت و پیشرفت

- نیاز به آزادی

- نیاز به تفریح و گردش و سرگرمی

نیاز به روشن‌نگری نیز با سرشت انسان درهم آمیخته است. به نظر می‌رسد در نگرش نسبت به مفهوم جانباز تا دوران پیشاکرونایی، جنبه‌ی عاطفی احساسی بر سایر جنبه‌ها غلبه داشته است.

زبان یک ملت، بهترین نشانه‌ی فرهیختگی آن‌هاست؛ و بر چگونگی نگرش آنها به جهان اثر می‌گذارد. آن‌طور که از متون کلاسیک در حوزه‌ی اندیشه‌ی سیاسی برمی‌آید، اساساً هر کسی که در نبردی سهمگین برای حفظ منافع ملی جراحت بر می‌دارد، با عنوان «رنج‌کش خصوصی مصائب عمومی جنگ» به صاحبان اندیشه معرفی می‌شود... بی‌تردید دلیل این رنج دائمی آثارحضور مستقیم در رزمگاه، بر بخش ناخود آگاه ذهن می‌باشد ...

در زبان فارسی و فرهنگ ایرانی اسلامی در دهه‌های اخیر، رنج‌کش خصوصی مصائب عمومی جنگ را با مفهوم جانباز می‌شناسند که ریشه‌ی معنایی آن در فرهنگ عظیم محرم و صفر قراردارد ...

بنا بر این:

اولا: به نظر می‌رسد، بحران کرونا که هم‌اکنون به دل آن پرتاب شده‌ایم تبدیل به یک پرانتز شده که تاریخ جهان را به دو مرحله‌ی پساکرونایی و پیشاکرونایی تقسیم خواهد کرد.

ثانیا: بارها باید تأکیدکرد که از آنچه عظیم است یا باید هیچ نگفت، یا با عظمت سخن گفت؛ و با عظمت سخن گفتن یعنی به دور از آرایش و آلایش. از این منظر قهرمان زنده را عشق است! هر جانباز در واقع  به‌مثابه یک مؤسسه‌ی فرهنگی سیار، و در مواری بیش ازچهل سال؛ به‌طور بی‌وقفه در حال نشر فرهنگ ایثار و شهادت و مقاومت است ...

ثالثا: بی‌تردید تداوم اشتباه در برداشت از معنی و مفهوم عظیم جانباز، هزینه‌های محاسبه‌نشدنی را به فرهنگ و سیاست، در تاریخ فردای جامعه‌ی ایران تحمیل خواهد کرد.

  در ادبیات سیاسی، سیاست‌مداری که با اشتباهات و کج‌روی‌های پیاپی، خسارت‌های جبران‌ناپذیری را بر فرهنگ، اندیشه و اجتماع تحمیل می‌کند، با مفهوم پاندورا توصیف می‌شود. پاندورا برگرفته از افسانه‌ی یونانی است و حکایت از جعبه‌ای دارد که هرگاه درِ آن باز می‌شد، انواع رنج را نصیب باز کننده‌ی خود می‌کرد ...

با اندکی تأمل، نوعی شباهت خاص! بین زندگی روزمره در هنگامه‌ی تداوم شبیخون کرونا، و هرلحظه از زندگی جانبازان تکیه‌زده بر صندلی چرخ‌دار، یا درازکشیده بر آینه‌ای آسمان‌نما به‌نام تخت و تشک موّاج ...!  دیده می‌شود.

  تقریبا هفت ‌ماه از ظهور مهمترین پدیده‌ی اپیدمیولوژیک قرن اخیر می‌گذرد؛ پاندمی   «pandemic» و اپیدمی epidemic»» را ناخوشی همه‌جاگیر، همه‌گیر، سرتاسر جهانی، جهان‌گیر، مسری ...  دانسته‌اند و یک واژه‌ی البته کم‌کاربردتر یعنی اندمی  «endemic» نیز بیماری همه‌گیر بومی، مخصوص آب و هوای یک شهر یا یک کشور را نشان می‌دهد... تمایز، در گستره‌ی محدودتر شیوع در اپیدمیک و اندمیک است.

واژه‌ی  قرنطینه به معنای دوره‌ی جدایی از دیگران است؛ این جدایی تا زمانی که اطمینان حاصل شود که خطر شیوع بیماری کاملاً بر طرف شده، ادامه دارد.

 به‌لحاظ نظری، برای مدت‌زمان ماندن و یا خارج شدن از سیستم تنظیم مقررات خاص قرنطینه‌ای، دوره‌ی یک‌هفته‌ای و دوره‌ی چهل‌روزه تعیین می‌کنند.

صرف‌نظر از این‌که خاستگاه کووید- 19 چراغ جادوی چینی باشد یا جعبه‌ی پاندورای غربی، به هر حال در حکمی گریزناپذیر خطاب به جامعه‌ی جهانی ابلاغ کرده که حفظ بقای حیات بشر، منوط به گذراندن  دوره‌ی  قرنطینه است.

اگر طول دوره‌ی قرنطینه مشخص باشد، تکلیف زندگی روزمره هم معلوم است. اما مشکل هنگامی به‌وجود می‌آید که تمدید دوره‌ی قرنطینه نیز تمام شود؛ اما بحران باقی بماند ...

شبیخون کووید ۱۹ با همه‌ی هیاهوی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در این چند ماه به‌پا کرده و گردوخاکی که به راه انداخته، اما واقعیتی است که حداقل دو وجه مهم دارد:

یکم: به هیچ‌رو نمی‌توان آن را انکار کرد ...

دوم: امکان تعیین زمان فرونشستن غبار آن وجود ندارد ...

 در حاشیه‌ی همه‌ی قیل و قال‌ها و صد البته بحث‌های پزشکی و درمانی، که در تمام دنیا به راه افتاده، و جهان مجبور به بازاندیشی و سازمان‌یابی مجدد شده، این امر که کووید-19 قصر اشراف و درِ خانه‌ی فقرا را دق‌الباب کرده، و هرچه عادلانه‌تر سهام بیماری را می‌رساند ... نیز جالب توجه است.

نتیجه‌گیری:

چنان‌که «ارهارد یار» در کتاب «روشن‌نگری چیست» خاطر‌نشان کرده، نمایش ظاهر فرهنگ، جلوه و شکوه نامیده می‌شود؛ و خوشا ملتی که  جلال و عظمت آن از روشن‌نگری و فرهنگ مایه بگیرد و درخشش و صیقل‌یافتگی بیرونی‌اش بر پایه‌ی اصالت درونی ناب استوار باشد.

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های بیرونی فرهنگ ایرانی اسلامی در هشت سال دفاع مقدس جلوه نمود: « به‌دنبال سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران و خدشه وارد شدن بر دکترین ژاندارمی منطقه، کوشش‌های فراوانی از سوی دولت‌های منطقه خلیج فارس برای پر کردن خلاء ناشی از سقوط رژیم شاه به‌عمل آمد که یکی از نمودهای آن، تهاجم نیروهای عراقی به خاک ایران بود» و آوازه ی رزم جوانان ایرانی به گوش جهانیان رسید ...

عملکرد سیاست‌پیشگانی که در تعطیلات تاریخ بسر می‌برند و دچار عارضه‌ی مزمن فراموشی شده‌اند، نشان می‌دهد که شأن و جایگاه جانباز را به‌درستی درنیافته‌اند:

  هنوز صدای شلیک گلوله در سراسر جهان شنیده می‌شود،  و احساس نیاز به نسلی که فدای دیگران بشود پررنگ است ... از آنجا که خطر کردن در راه بزرگی و سالاری، کار مردم با فضیلت است... دقیقا به همین دلیل، عقلانیت سیاسی بر نکوداشت فضیلت در حوزه‌ی اندیشه و اندیشه‌ورزی حکم می‌کند!

برخی از نتایج بدکارکردی‌های سیاست‌پیشگان، و عدم بلوغ‌سیاسی در فهم موانع اجتماعی و فرهنگی و اینکه نظام سیاسی  باید در حل کدام مسائل بکوشد، باعث شده که تا حدودی شاهد تغییر جهت عقربه‌ی افکار عمومی باشیم...

از میان اندیشه ورزان غربی، «مایک الیور» ظاهرا اولین نظریه‌پردازی است که به نحوه‌ی شکل‌گیری موانع اجتماعی و فرهنگی در مقابل رنج‌کشان اختصاصی پرداخته است...

 در هنگامه‌ای که دیجیتالیزم از رهگذر فضای مجازی تصمیم به زایل‌کردن تدریجی همه‌ی ارزش‌ها  گرفته است. بر داشتن موانع سیاسی و اجتماعی از سر راه رنج‌کشان خصوصی مصائب عمومی جنگ، ازحیث فرهنگی اهمیت ویژه‌ای دارد ...

در همین راستا می‌توان مثلا به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد کرد تا بر روی سازوکار اهداء دکتری افتخاری آن‌گونه که در حوزه‌ی اندیشه‌ی سیاسی مطرح است، به اسطوره‌های صبر و مقاومت، و ارزش افزوده‌ی فرهنگی این امر، مطالعه کند... هرکس قدرت اسطوره و نقش آن را در فرهنگ‌سازی و تداوم ارزش‌ها بداند، از هیچ سرمایه‌ی فکری و فرهنگی‌ای به‌آسانی نمی‌گذرد ...

به هر حال شبیخون کووید 19 یکی از مهم‌ترین اثرات ماندگاری که بر جامعه‌ی ما خواهدگذاشت تغییر چشم‌انداز به مفاهیم و موضوعات بنیادین، از جمله ارزش‌ها، به‌مثابه مهم‌ترین عامل همبستگی اجتماعی در دوره‌ی پساکرونایی خواهد بود.

تحولات و تغییرات حاصل از برخی بی‌تدبیری‌ها در چهل سال گذشته باعث شده تا حداقل از دو امر سرنوشت‌ساز، مراقبت شایسته‌ای به عمل نیاید:

الف: دست‌آوردهای عظیم هشت سال دفاع مقدس

ب: منطق درونی و منطق نظری مفاهیم ایثار و گذشت و فداکار ی و نیاز جامعه‌ی بشری به آن

در همین راستا به‌راستی که کلام دوراندیشانه‌ی فخرالدین‌اسعد گرگانی تأمل برانگیز است:

نبینی باغبان چون گل بکارد      چه مایه غم خورد تا گل برآرد

به روز و شب بود بی‌صبر و بی‌خواب    گهی پیراید او را گه دهد آب

گهی از بهر او خوابش رمیده         گهی خارش به دست او خلیده

به امید آن همه تیمار بیند       که تا روزی برو گل بار بیند

سخن آخر این‌که بعضی از سوداگران بازار اندیشه چشم به پایان دهه‌ی اول از قرن پیشِ‌رو دوخته‌اند و به زعم باطل خود در انتظار خشک شدن ریشه‌ی درخت انقلاب اسلامی روزشماری می‌کنند ...

|دکتر سید مهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi