پنجشنبه 10 مهر 1399 , 10:39
سهمیه بی سهمیه
اسم سهمیه خستهمان کرد!
آنهایی که گفتید ایثارگران و فرزندانشان سهمیه دارند... کاملاً درست فهمیدهاید!... همه چیز مال اینهاست!
شهید گمنام - برخی انقدر قدرناشناسی کردند که خستهشان کردند!...
راه رفتند و گفتند: اینها سهمیه دارند... همه چیز مال اینهاست!...
اما آنهایی که راه رفتید و گفتید ایثارگران و فرزندانشان سهمیه دارند... کاملاً درست فهمیدهاید!... همه چیز مال اینهاست!
دردهای شبانه روز پنهان و پیدا مال اینهاست!
دیدن رنج کشیدنهای پدر... دویدن به دنبال دارو... مال اینهاست
رنج بیپدری حتی بعضاً با حضور و وجود پدر مال اینهاست
نگاه های طعنهدار و زخم زبانها مال اینهاست
چه چیزها که مسئولین به اینها ندادهاند!
بیتوجهی و بیمهری... بیدارویی و بیامکاناتی!...
خوب ببینند آنهایی که گله دارند از سهمیه های فرزندان ایثارگران!...
آنها که نه فلسفه و معیار سهمیهها را میدانند و نه میدانند که سهمیه ایثارگران چیزی از سهم آنها کم نمیکند و فقط دهان به گله و شکایت باز میکنند... چه بویی از معرفت به رنجهایی بردهاند که در زندگی این رنج کشیدگان عاشق موج میزند؟!...
انقدر زخم زبان زدند که ... " با سهمیه آمده! " یا اینکه " سهمیهای ست "....
انقدر گفتند که فرزندان اسطوره های شجاعت و مردانگی این سرزمین را خسته کردند!
و ببینند و تماشا کنند که سهمیه هست اما بهره ای از سهمیه در بسیاری نیست!
و بسیاری از این فرزندان ایثارگر، دلتنگ و دل شکسته از نامردمیها و قدرنشناسیها نسبت به پدر رنج دیده و مجروحشان و از طرفی بیمعرفت به پدر قهرمانشان... از سهمیه خود دست کشیدهاند و عطای آن را به لقایش بخشیدهاند!
در حالیکه هر تفسیر روانشناسی و زندگی و خانواده و جامعهای میتواند استدلال قانع کنندهای برای حق این عزیزان از سهمیه خود داشته باشد اما...
سخن با آنهاییست که گله کردند و گله دارند و عوامل دیگر قبول نشدن خود را به پای این عزیزان مینویسند...
عواملی همچون پارتیبازیهای بیاندازه، جا کردن برخی مسئولزادگان به جای شما در دانشگاه، انتقالها و جابجاییهای خاص برای برخی، آنهایی که ورود را با پول میخرند یا حتی آنهایی که به دانشگاه بدون هیچ کنکوری و با پول دادن وارد میشوند و رسما" انگار جایگاه را خریداری میکنند، یا شرایطی که در زندگیشان وجود دارد که اجازه نداده خوب درس بخوانند و ...
و یک سوال
آیا آنهایی که گله دارند اندیشیدهاند که سهمیه فقط به ورود بچه ها کمک میکند؟
اما درس خواندن و فارغالتحصیلی آنها را که تضمین نکرده است!
هر کس هرچند راحت تر وارد رشتهای شد، خودش باید درس بخواند، نمره قبولی بگیرد و در تحصیلش موفق شود.
پس اساسا" سهمیه کمک کوچکیست فقط برای سهولت دسترسی بیشتر فرزندان ایثارگر به تحصیلات اما بقیهاش تلاش خودشان است پس بحثهای تبعیض در درس خواندن و بیسواد مدرک گرفتن هیچ معنایی ندارد!
که باز هم این میان گلهای به وجود میآید
اینکه بسیاری از مردم عادی و پول و پارتی دارها وارد دانشگاه میشوند و تمام نمرات را با سکه و اسکناس از استاد میخرند.
شما از اینها شکایت ندارید؟... که بیسواد از دانشگاه خارج میشوند؟
گلهمندان! بدانند که سهمیه برای بسیاری از فرزندان ایثارگران فقط یک اسم است و آنها نخواستند که این نشان دلتنگی را بر سینه خود بزنند.
و یا برخی با دلتنگیای به عمق اقیانوسها درباره آن میگویند... به همه نشان میدهیم که بدون سهمیه آمدهایم!... سهمیه بی سهمیه!!!...
تازه کدام سهمیه؟!.... برای قشر اندکی از ایثارگران! نه همه!...
اما سوال جگرسوز اینجاست!
که آیا این جواب دل تنگ و رنج بینهایت فرزندان ایثارگر است؟!
آنها اینگونه به ایثار و فداکاری پدر خود دلگرم باشند؟!
اینگونه حقشان را کف دستشان گذاشتید که بگویید جان دادی که دادی! ... پا و دست و چشم دادی که دادی! ... برای خدا رفتی که رفتی، خودت خواستی!
آیا این مرام مسلمانی و انسانی ماست در برابر کسی که به خاطر ما رفته، زندگی داده و سختی کشیده؟!
آیا درست است کاری کنیم کسی که چهل سال بعد از جنگ با عوارض بینهایت آن زندگی میکند، حس کند هیچ ارج و قربی نزد دیگران ندارد؟!
آنهایی که هیچ سهمی برای عشق که هیچ! برای رنج رزمندگان و ایثارگران قائل نیستند و درک نمیکنند که چرا باید با درنظر گرفتن اندکی کمک بهنام سهمیه، شرایط سخت زندگی فرزندان ایثارگر را درک کرد...
آنهایی که درک و همدلی با رنج ایشان را، تعبیر به داشتن یک امکانات فوق العاده میکنند...
نه تنها خوب است که به کلاسی برای تحصیل معرفت بروند
بلکه نیک است خوب بنگرند که پاسخ خوبی، قدرنشناسی نیست!
و جملاتی چون " میخواستی نروی" ... " خودت خواستی" ..." به ما چه مربوط؟ " شایسته قهرمانان ایثارگر ما نیست!
و پاسخ به یک سوال برای عزیزان گلهمند کافیست
اگر خودتان هم به جای یک فرزند ایثارگر بودید با هزاران رنج و مشکل، همین حرفها را میزدید؟!...
و وقتی میشنیدید درباره پدر، برادر یا همسر شما چنین رفتار میشود، چه حسی به شما دست میداد؟!
اجرتان با خود خدا! عزیزانی که تاج سر کشور و شهر و دانشگاههای ما هستید ولی غریب ماندهاید و بعضا" حتی با شرم، رزمندگی پدر خود را پنهان میکنید!... که به شما نگویند " سهمیهای" !
درحالیکه شاید اصلاً از سهمیهتان هم بهرهای نبردهاید و میگویید: به همه نشان میدهم خودم چقدر توانایی و علم دارم!
آنها که بیمعرفت و بیمهابا شما را قضاوت میکنند، خبر از حال و دل شما ندارند!
فقط شاید با چشمهای ظاهربینشان، امکانات کم و اندکی را میبینند که لازمهی زندگی شماست و تازه به همه ایثارگران هم داده نمیشود!
از خود بپرسیم، برای ایثارگرانمان چه کردیم؟!
فقط دلشان را سوزاندیم...
اما عزیزم من جانباز را به دلایل واهی بعد از چهل محرم از توانبخشی بیرون کردند و رییس بنیاد اصلا از این مسایل یا بیخبر ویا بی اعتناست برای دیابت 300 دوتا اانسولین چند تا داروخانه باید بروم آب درمانی فیزیوترپی کجاست به روان درمانی واعصاب بی اعتنایند همش بودجه نیست وظیفه ما این امور نیست من هم منتظر مرگم وراضی به رضای الهی
باید نظارت کنند به افراد منزوی دردمند در خانه ها سرکشی کنند کو معین کو مددکاری بیلان کار بگیرید نگذارید پیشکسوتان شهادت مشکلی در درمان داشته باشند تا این حقوق ولو ناچیز حلال باشد یاحق
اگر قرار است کسی سهمیه نگیرد، چرا فقط انگشت اشاره به سمت خانواده ایثارگران میرود؟
مگر کسان دیگری که در وزارتخانها و ارگانهی دولتی کار میکنند سهمیه ندارند؟!
مثلا در شرکت نفت هر کس که بازنشست میشد حق داشت که فرزند خود را جایگزین خود کند، همینطور در بانکها و بعضی جاهای دیگر.
بانکیها در طول خدمت انواع و اقسام وامها را با سود بسیار ناچیز دریافت میکنند.
شرکتهای خودرو ساز هر چند سال یکبار به کارکنانش یک خودرو قسطی میدهد.
انواع و اقسام وزارتخانهها و ارگانهای دولتی زمین و مسکن به کارکنانشان میدهند.
فرزندان اساتید به راحتی برای ورود به دانشگاه و جابجائی از دانشگاهی به دانشگاه دیگر امتیاز دارند.
و خلاصه . . . انواع و اقسام امتیازاتی که به بقیه میدهند، هیچ سر و صدائی ندارد ، فقط و فقط امتیازات ایثار گران است که پیراهن عثمان میشود.
از قدیم ضربالمثلی هست که میگوید:
دو چیز صدا ندارد؛ یکی مرگ فقیران و یکی هم گَند بزرگان.
جنگ تمام شد و نام سهمیه ها تمام نشد ، چگونه بگوئیم فرزندان ما شرم دارند در جامعه مردم ، از نام ایثارگران حرف بزنند.
فرزند بنده در دوران دانشجوئی هر وقت با خودرو میرفت دانشگاه ، آرم جانبازی را که بصورت پرس کرده به شیشه می چسباندم ، در می آورد و در داشبورد پنهان میکرد.
فقط می پرسم پدر فرزندم ، چه جنایتی کرده بود که فرزندش آن را پنهان می کرد؟
ما کجا اشتباه رفتیم؟ امثال بنده که تکلیفش جنگ و دفاع از کشورش بود ، حالا تاوان چه گناهی را می پردازد؟
مگر جانبازان و ایثارگران ، مانند امثال شهرام جزایری ، زنجانی یا خاوری ها ، اموال بیت المال را یکشبه بالا کشیدند که فرزندانشان از احراز هویت پدرشان احساس سرخوردگی دارند؟
آخر باید یکنفر پاسخگو باشد ، بیائید حقیقت زندگی جانبازان و ایثارگران را بی پرده با مردم در میان بگذارید و آن را (تابو) نکنید.
والله ما گناهی نکردیم ، گناه ما صداقت ما بود ، که سر خاکمان ، دین و ناموس کشورمان حاضر به معامله به غیر خدا و حضرت امام (ره) نشدیم.
اصلا" بیائید فیش حقوقی یک جانباز نخاعی را با یک مدیرکل یا نمایده مجلس را در رسانه ها منتشر کنید ، بخدا ما استقبال می کنیم.
با مردم صادق باشید تا خود مردم ، قضاوت بکنند .
خانواده های ایثارگران از این موضوع (سهمیه ها) بشدت نا راضی اند و از اینکه در جامعه چنین قضاوت بشوند اصلا" رضایت خاطر ندارند وآشکارا گلایه دارند.
صدای جانبازان و ایثارگران به جائی نمیرسد ، چون تریبونی ندارند و امثال سایت فاش نیوز بسیار محدود است و رسانه های دیگر نیز تمایلی ندارند به خاطر عده ای (بی دست ، بی چشم و قطع نخاعی) خود را با دولت درگیر کنند چون چیزی به جیبشان نرفته که هیچ ، شاید در خصومت با دولت کمی از (رانت های) دولت به رسانه ها را هم از دست بدهند.
آیا دولت و بنیاد هم به همین رویه ، رضایت دارند؟
بله دارند ، چرا که نه ؟ از هم اکنون برنامه های دولت در ( قوانین حمایت از ایثارگران در برنامه دوره هفتم توسعه کشور) را رسانه ای کرده درحالیکه برنامه های حمایتی در دوره ششم توسعه کشور ، تا حدی ناقص و نا بجا اجرائی کرده و برخی از این لوایح هنوز دست به دست می شود و دریغ از حمایت از ایثارگران.
برای مثال (لایحه جامعه خدمات رسانی به ایثارگران) که سالهاست پروسه مصیبت بار اجرائی شدن و ابلاغ آن به دستگاه های متولی را پشت سر گذاشته ، هنوز به سرانجام نهائی نرسیده و عوایدی آن برای ایثارگران کاملا" محرز نشده .
گویا دولت فقط به انتشار این قوانین به رسانه ها راضی به نظر میرسد و هیچ تمایلی برای نظارت بر مکانیزم اجرائی شدن آن ندارد.
شما را بخدا ما را رها کنید ، 32 سال پس از پایان جنگ را تحمل کرده ایم ، اما تحمل نگاه سنگین مردم جامعه بر زرق و برق این قوانین به (اصطلاح حمایتی) را نداریم.
همین امشب (سهمیه ها) را بردارید ، فکر می کنید چه می شود؟ ما فنا خواهیم شد؟
در جوابتان می گوئیم ، خیر.
آنگاه خواهید دید شب را ، چه راحت تر ازشب های این همه سال خستگی را ، با آرامش به مراتب بیشتر، به خواب خواهیم رفت ، شک نکنید. والسلام