شناسه خبر : 78232
یکشنبه 27 مهر 1399 , 10:35
اشتراک گذاری در :
عکس روز

به یاد سردار شهید "محمود جشن مریم"

فاش نیوز - سردار شهید «محمود جشن مریم» در سال 1341 از پدر و مادر ایرانی در یک خانواده مذهبی در کشور عراق به دنیا امد. بدلیل اختلافاتی که بین ایران و عراق صورت گرفت بسیاری از خانواده های ایرانی از کشور عراق رانده شدند وبه کشور عزیزمان ایران برگشتند.

محمود جشن مریم در سال 1350 به همراه خانواده پس از بازگشت در شهر اهواز ساکن شدند. با شروع جنگ تحمیلی ودر سن 17 سالگی در همان روزهای اول جنگ به جمع نیروهای جنگ های نامنظم شهید چمران ملحق شد.

مدتی بعد از حظور فعال و مستمردر جبهه های سوسنگرد و با رشادتها وشجاعتی که از خود نشان دادخیلی زود به سمت فرمانده گردان انتخاب شد.در مدت حضورش در جنگهای نامنظم بیشتر به ماموریت های شناسایی از مواضع بعثی مشغول بود.در اکثر شناسایی ها با پوشیدن لباس های جیش الشعبی ارتش عراق وبا توجه به تسلط به زبان ولهجه عراقی کارش را انجام میداد.

محمود بعضی وقتها این کارها را یا به تنهایی یا در مواردی تعدادی از بچه های رزمنده را به همراه خود می برد شهید محمد رجبی مسئول محوردهلاویه تعریف میکرد با جشن مریم به شناسایی رفته و در فاصله 20 متری خاکریز عراقی ها زیر تیربار دوشکای دشمن داخل چاله خمپاره ای خوابیده بود .محمود جشن مریم از کنار ما دور شدواز محلی دیگر داخل خاکریز عراقی ها واز پشت تیر بارچی عراقی بالا امد .

سر صحبت را با تیربارچی عراقی باز کرد.بعد از مدتی به پشت خاکریز رفته و از محل دیگری به سمت نیروهای خودمان برگشت. باشهادت دکتر چمران همچنان در جبهه های سوسنگرد به همراه یکی از برادر هایش )محسن( باقی ماند. در این مدت دو بار مجروح شد. بعد از شهادت دکتر چمران در جبهه سوسنگرد 3 گردان از نیروهای چمران باقی مانده بودند)گردان ماهینی-جشن مریم –مصلح( با تشکیل تیپ کربلا به فرماندهی سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی شیر مرد جبهه های جنوب این سه گردان در تیپ کربلا که اکثرا بچه های اصفهان بودند ادغام شدند. با شروع عملیات طریق القدس محمود جشن مریم علاوه بر سمتش مسئول گروهان غواصی وکارهای شناسایی در آب را نیز بعهده داشت.

طبق روایت فرمانده اش سردار قربانی در اکثر موارد جشن مریم و نیروهایش را گردان نفوذی وقبل از گردان های خط شکن قرار میداد تا راه را برای گردان های خط شکن هموار کنند. گردانهای عمل کننده در عملیات طریق القدس در یکی از محورهای لشکر 25 کربلا برعهده )ماهینی – محمود جشن مریم-اسحاق عساکره وقاسم سلیمانی(بود.

در روز جمعه اول مرداد سال 61 مرحله چهارم عملیات رمضان گردان ها به فرماندهی جشن مریم – اصغری خواه-مصلح وعاصی زاده دو باره نیروها وتجهیزات دشمن را بشدت منهدم کردند وبرگشتند در این مرحله محمود جشن مریم به شهادت رسید.شهادت او من راخیلی ناراحت کردچون تمام وجودش حماسه وشجاعت بودواز فرمانده هان خوب لشکرمان بود.

قسمتی از روایت سرتیپ مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا. کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس جلد اول در مسیر پیروزی.

از افتخارات خانواده این شهید والا مقام نشان فتح است که فرمانده لشکر 25 کربلا برادر پاسدار سرتیپ مرتضی قربانی از طرف مقام معظم رهبری به ایشان اهدا نمود.

سال 60 رزمندگان جنگ های نامنظم. شهید محمود جشن مریم.

دهلاویه- شهید محمود جشن مریم

محل دفن این شهید بزرگوار گلزار شهدای اهواز

اینستاگرام
یاد همه شهدای عزیزمان گرامی باد
محمود جان حالت خوب
کمک می خوام ازت
دعا کن برام
تا بازم از کراماتت بگم
من به داشتن همچین عمویی افتخار میکنم
سلام بنده در طول دفاع مقدس خصوصا زمانی که در مورخه تیر ماه 1360در دهلاویه بودم .هیچگاه رشادت‌های بینظیر سردار محمود جشن مریم و حافظ الذین لطیفی و محمدعلی ملک شاهکویی را فراموش نمیکنم ودرحال حاضر درحال نوشتن خاطراتم هستم
اگه کسی عکسی خاطره چیزی از عموم داره لطفا بهم زنگ بزنه
خیلی دوستش داشتم دلم براش تنگ شده بود توی گوگل سرچ کردم تا ببینم چی میاره تا سردار شهید .. رو دیدم دلم پر غصه شد قصد داشتم برم اهواز "خوش به سعادتش " واقعا یک رزمنده نترس و واقعی بود
همانطور که مطلعید عراقی ها برخلاف ما در گلوله باران خط مشکلی بابت تعداد خمپاره نداشتند وقتی تصمیم میگرفتند آتش بریزند حسابی میریختند یادم هست یکی از این گلوله ها خورد به انبار مهمات پشت جاده مقابل سنگر ما ، گلوله آرپی جی و انواع مواد منفجره دیگر میرفت به هوا و به سمت سنگرها پرت میشد ، سنگرهای نزدیک در امان نبودند ،درهمان لحظه هم یک تویوتا پر از مهمات از مسیر انبار مهمات رد میشد که یک تکه ترکش یا گلوله خورد به شیشه تویوتا و شیشه را شکست و به راننده هم خورد و راننده زخمی شد و تویوتا با بار مهمات کنار انبار مهمات بدون راننده ماند از بس که گلوله های منفجر شده آر پی جی و دیگر ترکشها به این طرف و ان طرف می رفت کسی جرعت نزدیک شدن به تویوتا رو نداشت من باچشم خودم یه لحظه عزیزدلم محمود (جشن مریم)رو د یدم بدون معطلی سوار تویوتا شد و تویوتا رو خارج کرد واز انفحار خودرو و مهمات جلوگیری کرد . وحدت 1 کد بی سیم گردان ( به فرماندهی شهید محمد رجبی )ما بود نوشتم شاید کسی یادش بیاد
یادم میاد با ترکش خمپاره60 از ناحیه سینه زخمی شدم وسیله نبود از خط مقدم منو به جایی برسونه سوار موتور پرشی شد منم پشتش نشستم یادم نیست فکر کنم منو بستند به محمود ، مسیر طوری بود که دید داشت و عراقی ها با خمپاره و.. میزدند تا سوسنگرد منو با موتور برد چندین بار تو چاله های قدیمی خمپاره افتادیم خلاصه منو رساندبه بیمارستان سوسنگرد و ..... بعد مداوا کردند و برگشتیم یادش بخیر
مهدی عزیز : من به داشتن همچین عمویی افتخار میکنم
اگه کسی عکسی خاطره چیزی از عموم داره لطفا بهم زنگ بزنه

سلام چشم به جمیل من پیام و شماره بده تا بهت زنگ بزنم
من جیمیل شما رو ندارم ۰۹۱۵۸۹۱۲۵۹۵
بابت اصلاحیه بسیار ممنون و سپاسگزارم
این نازنین برادرزاده محمود گفته خاطره بگیم دوست دارم هرچی از محمود جان یادم میاد بگم ولی میشه 6 ماه کنارهم باشی چیزی ازم نداشته باشی و زود تموم بشه
خاطره 3 : همانطور که میدانید "محمود " مسلط به زبان عربی بود چندین بار بین عراقی ها رفته بود و برگشته بود منم که مسلط به بی سیم ها بودم یک بی سیم ...داشتم که مخصوص اذیت کردن عراقی ها بود یک روز رفتم روی خط عراقی ها و آنها مشغول مکالمه باهم بودن که از ورود من خیلی ناراحت شدن و شروع کردن به زبان عربی حرف زدن که در همین لحظه گوشی بی سیم رو دادم به محمود و این عزیزدلم چند دقیقه که مهلت داشتم تاشناسایی نشم شروع کرد صدام را لعنت کردن و رفت روی اعصاب آنها بطوریکه کل سیستمشونو بهم زد و مجبور شدن کانال خودشون رو ترک کنند البته هرازگاهی که سرشان شلوغ بود وارد میشدیم و یک حالی از آنها میگرفتیم.
یادم میاد آخرین باری که "محمود عزیز "رو دیدم بعداز عملیات طریق القدس (2) بود که منجر به آزاد سازی بستان شد داخل سنگر موقت عراقی ها بودم که یه مرتبه آمد پیشم همدیگر رو بغل گرفتیم بمن گفت هنوز هستی که ، نرفتی گفتم فرمانده ماهینی شهید شده هیچکس رو ندارم فعلا بچه ها از سنگر فرماندهی فقط منو میشناسن ، نگاه به بدنش کردم دیدم باند پیچیه بالاتر از فانسقه زخمی شده بود یکم نشست وصحبت کردیم و خبر دیگر بچه ها رو گرفت بعدش خداحافظی کرد و رفت و دیگه ندیدمش، همان شب عراقی بدجوری اتیش ریختند میخواستند از روی پل سابله رد بشن و بستان رو بگیرند ....... باشه بعد
سلام دو عکس دارم از محمود عزیز ، به چه طریقی برای خانواده اش بفرستم.
سلام. می تونید برای خواهر این شهید والامقام ارسال کنید
وحدت 1
به فاش بفرستید ما به خانواده ش می رسونیم
وحدت جان لطفا برام بفرست شهید جشن مریم عموی بنده هستش mehdihayat24@gmail.com
فرمانده گردان ما بود.خیلی شجاع وبی باک بود.چون زبان عربی مسلط بود بیشتر مواقع برای شناسایی تا عقبه دشمن می رفت.هرگز فراموشش نمیکنم.مردانه جنگیدوبه شهادت رسید. روحش شاد
اقای کاظمی اگه عکس دارین برام بفرستین من برادر زاده شهید محمود جشن مریم هستم
سلام من برادر زاده شهید محمود جشن مریم هستم اگه کسی عکس ازشون داره برام بفرسته
سلام هرکس عکسی داره لطف کنه به جیمیل من بفرست mehdihayat24@gmail.com
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi