شناسه خبر : 78689
یکشنبه 18 آبان 1399 , 12:59
اشتراک گذاری در :
عکس روز

یک شهید، یک خاطره

رسم مردانگی

تابستان بود. حسین قاینی و نیروهای گردانش در ارتفاعات کله‌قندی مستقر بودند. من هم یک خط عقب‌تر و در اورژانس گردان و در مهران مستقر بودم. قرار بود از سوی نیروهای ما عملیاتی صورت بگیرد که متأسفانه عملیات لو رفت و عراق شروع به پاتک کرد. دشمن دارای تجهیزات زیاد و پیشرفته بود و موفق شد وارد خاکریز شود؛ اما در آنجا با ایثارگری بچه‌های گردان آقای قاینی مواجه شد و نتوانست ارتفاعات کله‌قندی را از نیروهای ما بگیرد. در جریانِ پاتک، حسین قاینی زخمی شده و جهت پانسمان به اورژانس آورده شد. وقتی‌که حال برادر قاینی تا حدودی بهتر شد به او گفتم: «بهتر است شما رو به عقب اعزام کنیم تا ترکش رو دربیاورند.»
ایشان گفت: «نه، من نمی‌روم.»

می‌خواستیم از اورژانس بیرون بیاییم که پیکر تعدادی از شهدای گردان ایشان را آوردند تا به عقب منتقل کنند. برادر قاینی در آن لحظه تک‌تک شهداء را نگاه کرد تا اینکه به پیکر شهید مهدی صبوری رسید. نصف صورت شهید صبوری در اثر اصابت گلولة توپ از بین رفته بود. با دیدن این صحنه یک‌دفعه برگشت و رو به من گفت: «این رسم مردانگی نیست که بچه‌های گردان رو تنها بگذارم و پشت جبهه بروم تا خودم رو مداوا کنم. من باید بروم و تا دشمن رو عقب نرانم دست از مبارزه برنمی‌دارم.»
 

خاطره‌ای از شهید حسین قاینی

راوی: علی رئوفی، همرزم شهید

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi