02 بهمن 1399 / ۰۶ جمادى الثانية ۱۴۴۲
شناسه خبر : 78952
شنبه 01 آذر 1399 , 09:14
شنبه 01 آذر 1399 , 09:14


طرح تشکیل سازمان رزمندگان
علی صیاد قبادی
صداهای بلند شیطان در جامعه
جانباز رمضانعلی کاوسی
جغجغهی آرخیتاس!
سید مهدی حسینی
ذبح عدالت با شعار توسعه!
علیرضا برهانی نژاد
تا آن زمان کز پرده غیبت درآیی، هرگز ندارد فاطمیه انتهایی
داریوش احمد رضا بهمنیار
پدیدار شناسیِ علمِ فرمانش و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
در مکتب سلیمانی دشمن التماس میکند
حسین شریعتمداری
نظامیها وفاداری و کارآمدی خود را به اثبات رساندهاند
مهرداد سراندیب
پیشبینیای که کاملا به واقعیت پیوست!
دکترسیدمهدی حسینی
اهل شهادت یا اهل کریسمس؟
شهید گمنام
هزاران ایکاش در حق آلمان و مرکلیان
جانباز رضا پوریان

افتخار کشور ما
بهروز ساقی
روضهی مکشوف حاجقاسم!
سجاد قنبری
بهشت بر تو مبارک شهید میهن ما
سعید بیابانکی
گلهای پریشان در باد
شفیعی کدکنی
برای نازنینترینها
قاسم جعفری

توجه ویژه شهید ابراهیم هادی به نماز اول وقت
دوساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها بسیج تمام شد. شهید ابراهیم هادی بچهها را جمع کرد و از خاطرات کردستان تعریف میکرد.
به سراغ کتب خاطرات کمتر دیده شده شهدا و رزمندگان دفاع مقدس رفته تا با انتشار این مطالب، نام و یاد این عزیزان را زنده و معارف آنها را برای آیندگان باقی نگه دارد.
سال 1359 بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دوساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهیم بچهها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف میکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خندهدار. بچهها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچهها بعد از نماز جماعت صبح به خانههایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچهها، همان ساعت میرفتند معلوم نبود برای نماز بیدار میشدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچهها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان قضا نشود.
منبع: کتاب ابراهیم هادی جلد اول صفحه
منبع: tasnimnews خبرگزاری تسنیم
نظری بگذارید


