یکشنبه 02 آذر 1399 , 12:53
ستاره باران!
اکبر کاشانی حصاری - دهلران و فکه و اورژانس مادر. سوله های از ستون آهنی و پلیت های فلزی و خروارها خاک رملی و آمبولانس های که پشت هم میامدن. کارهای مقدماتی به روی مجروحان توسط سپیدپوشان جان برکف انجام می شود یا با آمبولانس و بدحالان توسط هلی کوپتر شونوک و یا کوچکتر به عقب بیمارستان انتقال داده میشد.
یک روز وقتی شونوک با چهل مجروح پرواز کرد. من هم امداگر داخل هلکوپتر بودم. که خلبان اعلام کد کرد چندتا هواپیما عراقی از بالای سر ما رد شدند. خلبان گفت آیه وجعلنا برای کوری دشمنان را زمزمه کن. پدافندها شلیک به سمت هواپیماها که مبادا به سمت مابیاید. نمی دانم چند تا عزیزان رزمنده با کلاش به سوی هواپیماها شلیک می کردند و خودشان را سپر ما قرار دادند. چندتا شهیدشدند.
الله اکبر. الان بعد ازسی سال وقتی یادم میاید ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری می شود. خلبان سریع به پایگاه وحدتیه رساند. فردای آن روز برای وضو پای منبع آب بودم که دیدم از آسمان ستاره. به زمین می ریزد.
من گفتم بچه ها اینها چی است از آسمان می ریزد که یکی از بچه ها داد زد بمب خوشه ای. از سنگر دور بودیم و جان پناهی نداشتم. چند قدم دویدم. و زیر هلیکوپر چسبیدم به زمین. به فاصله صدمتری قوطی هایی مثل قوطی کمپوت کمی درازتر، سرخ به زمین می خورد و منفجر میشد.
او چند دقیقه بعد ازجا برخواستم گویا داخل پوتین من پر آب شده بود. چون داغ بود نفهمیدم اما چنددقیقه بعد. درد تامغز سرم کشیده شد ترکش از پشت پاشنه پایم خورده بود لنگ لنگ خودم را رساندم به اورژانس. پوتین را پاره و با جراحی ترکش را درآوردن. گفتن باید. بروی عقب استراحت کنی. خنده ام گرفت. دکتر اصفهانی که من دستیارش بودم گفت اگر همه بروند اون نمی رود.
وقتی دوستان رزمنده که دست و پای قطع شده می آوردند، شرمم میشد به روی خودم بیاورم. خدا با این چشمان کوچک چه دنیای بزرگی ازاین عزیزان می دیدم. التماس می کردن مارا نفرستید عقب. بچه ها تنها هستند. کو آن گذشت و ایثار؟ به خدا نمی شود به تصویر کشید.
اجرشان باخدا به فکر خود نبودند.
الله اکبر حق یارتان
اینان شاگردان مکتب اقا وسرورشان سالارشهیدان حسین ابن علی ع هستند...شما پیرو کدام حیوان هستید.روباه صفتان. ..مگر روباه صفتان نمیمیرند.شما خودفروختگان انسان نمای هستید.که انسانیت وانسان بودن را به حیوان بودنتان فروختید ..شرمتان باد ای حیوانان انسان نما...عذاب خدا بدرقه راهتان...امین... مرد در میدان نبرد مردانه میجنگند...نه روباه صفت کمین درراه مردان خدا انهم در وطن وخانه..شرمتان باد ...خدا مردان حق طلب را پیشتر از ....عملکرد شما اگاه ودعوت کرده به سوی خود. ازاین عزیزان می خواهیم .شفیع ما باشنند در پیشگاه حق وخدای خلقت.امین....حق یارویاور حق طلبان باش.ان شاالله
امین...
باحضورت پایدارم کردای.....من خزان بودم ؛بهارم کرده ای
خاک پایت جانمازومهر من......درحریمت سجده دارم کرده ای.
مانده بودم درپریشانجای غم .....روبشادی رهسپارم کرده ای
تارهم دادی به گلگشت تنت .....دربرت مانند خارم کرده ای
فاش سوزاندیم دراغوش خویش ....تابه اتش سازگارم کرده ای
پرسه زن؛اواره در پسکوچه ها؛.....مضطرب؛اسیمه سارم کرده ای
من گناه عشق را نشناختم ....مست ناپرهیزگارم کرده ای
جستم ارام دلم راپیش تو...بی قرارم؛بی قرارم کردهه ای
ناامیدوخسته بودم پیش ازاین.....این زمان امیدوارم کرده ای
امدم تابا توباشم روز وشب .....چون تو عشقت را نثارم کرده ای
چشم مستت رابه قربانگاه عشق ....نذرچشمان خمارم کرده ای
....
تقدیم به عاشقان پاک خدای.
اکبر کاشانی حصاری.باز مرا ببخشید .شما بزرگواران.ازراهنمای شما پیشاپیش سپاسگذارم. حق یارتان.
بخدا بالاسر سوگند یک لحظه از ان فداکاریهارا هرگز نمیشود به تصویر کشید.انهای که خیلی ادا دارنند.مردانه یک سوزن در پوست وگوشت خود فرو برند.بعد به قضاوت بنشینند. ما بازماانگان شهدایم.وباید بدون هیچ ترسی رشادت ومردانگی این عزیزان سفرکرده رابه نسل اینده برسانیم.ما این رسالت رابردوش گرفته ایم وبه سر مقسد میرسانیم .بهر قیمتی که باشد چه بسا درطول عمرمان باچه مشکلاتی مواجع نبودیم.هرکس به نوعی تاوان رساندن این رسالت راداده ومیدهد.یکی خودمن.بخاطر عده ای مسئولین که درظاهر مسولیت طلب ..اما بی فکری وجناح بازیهایشان باعث بیکاری من وامثال من شده کار بجای کشیده شد که باعث فقروشرمنده گی من نزد خانواده واز هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده ام شد.روزی ما بدستور رهبر عزیزمان برای دفاع ازدین وشرف وناموسمان باسن وسال کم به جبهه ها رفتیم .وازکسی طلب نداریم.ما به وظیفه دینی وشرعی خودعمل کردیم .اما حالا توقع داریم.طوری رفتار کنند .که در شان ومنزلت یک انسان باشد.عده ای باحقووقهای ده وپانزده میلیونی.وعده ای حتی لقمه ای بخور ونمیر هم نداشته باشند.ویکسری هم خودشان وهم اقازاده ها بخور وببر انچنانی.قضاوت با شما .درد ازفراق همرزم رابکشیم .درد زمان جنگ را بکشیم.وبالاتر از همه دردها شرمنده گی ونداری وفقر نزد خانواده که اخرش هم از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده..ای کسانی که مسولیت برعهد شما است به خدا قسم اه وسوز ما دامن گیر کسانی میشود.که شانه از زیر بار مسولیت دیگران خالی گرده ومیکنند که نفع خودشان از بین نرود.وای برانان .ازما که گذشت ومیگذرد.خدا به فریاد فریب کار ودورویان برسد.امین.ما جز نیم نفس باقی مانده چیزی برای از دست دادن نداریم.وبجز خالق یکتا از هیچ تن وبنده ای خوف ووحشت نداریم .اگر خدای بخشنده از ما قبول کند .ان شاالله.امین.
ومجروح جنگی موج انفجار وداشتن برگهذصورت سانهه وتاییدی لشگر مربوطه وبنیاد مجروحیت وی قبول اما فاقد درصد میداند مدارک بالینی زمان مفعود شده .و۱۰ماه بسیجی داوطلب و۲۴ماه خدمت سربازی را در سپاه بوده .ومتولد ۱۳۴۴ میباشد یعنی ۵۶ سال وبعلت ارتروز شدید ورماتیس.چند سالی هم قادر به کار وفعالیت اجتمای نیست .ومعسر بگیر هم هست .بازنشستگی پیش از موعود شامل حال من میشود .شما را بخدا راهنمایم کنید .من سواد انچنانی ندارم .ووضعیت روحی روانیم .زیاد مناسب نیست .شما را بخدا سوگند راهنمایم کنید.از سر بار بودن خودم خسته شدم.خدا یار ویاورتان ای فریاد رسان.
.وبحق خودم از این بزرگوار میخواهم که راه ورود دشمن را از عمل کرد خواسته ویا ناخواسته از کمترین مسول تا بالاتری رصد کرده وازانان پاسخ بخواهد. شما وکیل این ملت وامت اسلامی هستید.وبا دستور رهبر با کوچکترین عمل زشت وناپسند برخورد کرده واین ملت پشتیبان شما وحول یک محور میچرخیم وان دین یکتا پرستی است .انشاالله .تعالی...خدایارویاورتان .