شنبه 08 آذر 1399 , 13:25
گفتوگو با جانباز نخاعی قمی؛
جانباز نخاعی که به کار خیر حریص است
مجروح که شدم مرا به بیمارستان شریعتی تهران انتقال دادند و چون اولین فرزند خانواده بودم، پدرم بسیار علاقهمند بود که هرکاری از دستش برمیآید برای مداوای من انجام بدهند و حتی اعزام به خارج...
فاش نیوز - حاج «علی اصغر مبارکی» جانباز نخاعی 8 سال دفاع مقدس استان قم و مدیر و سرپرست پروژهی بازسازی بقعهی مبارکهی امامزاده «عبدالله ابن صالح»، «شاهزاده امام موسی کاظم» و «عبدالخالق» است. مزار این سه امامزاده جلیلالقدر در یک بقعهی مبارکه واقع شده و نسبت این امامزادگان با هفت واسطه به امام کاظم(ع) میرسد.
در ایامالله هفتهی بسیج و در آستانهی میلاد حضرت امام حسن عسکری(ع) به سراغ این جانباز نخاعی فعال رفتیم و در گپ و گفتی کوتاه با این جانباز موفق، از حضور ایشان در جبهه تا جانبازی و فعالیتهای ماندگار ایشان جویا شدیم.
حاج اصغر لطفاً خودتان را برای مخاطبین بیشتر معرفی بفرمایید.
- بنده در شهر قم متولد شدم و محل سکونتمان هم همانجاست. درسال 62-63 کلاس پنجم ابتدایی بودم که به مسجد محل و بسیج آن ورود پیدا کردم و چون هنوز به سن قانونی برای اعزام به جبهه نرسیده بودم، دربسیج فعالیت داشتیم؛ درکنار آن مشغول به تحصیل بودم که بنا به شرایطی ترک تحصیل کردم و مشغول کار شدم و همین که به سن 15 سالگی رسیدم، در اولین فرصت، برای رفتن به جبهه اقدام کردم.
مجروحیتتان چگونه اتفاق افتاد؟
- در لشگر17 علی ابن ابیطالب(ع) بیست روز پس از عملیات کربلای 5 اعلام شد قرار است مجدداً عملیاتی انجام شود. ما را به منطقهای که به «انرژی اتمی» اهواز معروف بود اعزام کردند. یک روز مانده به عملیات کربلای5 سوار بر کامیون، ما را به منطقهی شلمچه و پشت دریاچهی ماهی بردند. شب اول که خبری نبود؛ چرا که دشمن احتمال حملهای از سوی ایران را نمی داد؛ اما در شب دوم، از طریق دریاچهی ماهی به آن سوی دریاچه رفتیم که در این میان 8 تن از بچههای ما شهید شدند. درگیری که شدیدتر شد، در منطقهای که در معرض دید عراقیها قرار داشت، بنده در 20 دیماه 1365 به فیض جانبازی نخاعی نائل شدم.
آیا به مجروح شدن هم فکر کرده بودید؛ چگونه با نخاعی بودنتان کنار آمدید؟
- البته قبل از اعزام به منطقه تا حدودی با تمامی مسائل آشنایی داشتیم و شب قبل از عملیات نیز فرماندهمان شهید اسکندری، همهی نیروها را در حسینیه جمع و چراغها را هم خاموش کرد و تمامی مسایل، از جانباز شدن، نخاعی شدن، مفقودالاثر شدن و حتی اسارت را برایمان بازگو کرد و اینکه هرکسی که با این مسایل نمیتواند کنار بیاید، اتوبوسی دم درب حسینیه آماده است و از همین جا میتواند برگردد. بنابراین ما هم اطلاعات کم و جزیی از نخاعی شدن داشتیم.
مجروح که شدم مرا به بیمارستان شریعتی تهران انتقال دادند و چون اولین فرزند خانواده بودم، پدرم بسیار علاقهمند بود که هرکاری از دستش برمیآید برای مداوای من انجام بدهند و حتی اعزام به خارج؛ بلکه من زودتر به وضعیت قبلیام برگردم. البته پدرم خیلی سخت و دیر با این وضعیت بنده کنار آمد؛ اما خود من از همان اول با این قضیه کنار آمدم و خدا را هم شاکر هستم که با آگاهی این راه را انتخاب کردهام.
از فعالیتهای پس از جانبازی هم قدری بیان کنید.
- پس از مجروحیت مدتی در بسیج محل فعال بودم که بحث ازدواج مطرح شد. به این صورت که بعد از ارتحال حضرت امام(ره) یک سری از جانبازان را از قم به زیارت مرقد حضرت امام میبردند. زمانی که سوار اتوبوس شدم، همه متاهل بودند و من تنها مجرد جمع بودم. در مرقد حضرت امام(ره) دست به دامان حضرت امام شدیم که همه متاهل هستند و... چند وقتی بیشتر نگذشت که از طریق یکی از آشنایان با همسرم آشنا شدم و ازدواج انجام شد. درحال حاضر هم خداوند دختری به نام «ریحانه» را به ما عطا کرد. با تشویقهای همسرم مجدداً ادامه تحصیل را از سر گرفتم و پس از گرفتن دیپلم، آن را تا مقطع کارشناسی حقوق ادامه دادم.
به نظر شما تاثیر نقش همسران جانبازان در زندگی یک جانباز چه میزان است؟
- به نظر من همسران جانبازان فرشتههایی هستند که خداوند برای امثال ما در نظر گرفته است و به نوعی ایثار همسران ما از خود ما بیشتر است. این عزیزان با چشم باز و آگاهی تمام نسبت به وضعیت ما درکنار ما قرارگرفته اند. به نظر من مقام آنان از فرشته هم بالاتر است.
برای آشنایی بیشتر مخاطبین با این سه امامزادهی جلیل القدر توضیحاتی را بیان بفرمایید و اینکه از چه سالی کار بازسازی این مکان را شروع کردید؟
- در روستای «راهجرد»، در بخش سلفچگان، در مسیر اصلی اراک به قم، سه امامزاده واقع شده است به نام امامزادگان «عبدالصالح»، «جعفر» و «عبدالخالق» که با هفت واسطه به امام موسی کاظم(ع) منصوب میشوند. درحقیقت این امامزاده تا سال 1396 به حالت نیمهمخروبه رها شده بود. دهیار این روستا فراخوانی صادر کردند مبنی بر تعیین هییت امنای امامزاده، بنده هم بنابر اعتقاد قلبی که باید اقدامی برای مرمت و بازسازی این امامزاده انجام شود، به خواست خدا برای انجام این کار انتخاب شدم.
انگیزه اصلیتان از بازسازی این امامزادهها چیست؟
- کار خیر نیاز به انگیزه ندارد؛ چرا که برای جمع کردن ثواب باید حریص بود. من حدود بیست یا سی سال بود که به این روستا رفت و آمد داشتم؛ چون همسرم اهل همین روستاست. همیشه میدیدم که این سه امامزاده چقدر مظلوم واقع شدهاند و کمترین رسیدگی به وضعیت آنها نمیشود. البته اهالی هم مخالف بودند امامزادگان زیر نظر اوقاف باشند و معتقد بودند نباید پای اوقاف به روستا باز شود؛ اما بنده همیشه به دنبال فرصتی بودم که برای این مکان کاری انجام بدهم. بنابراین با فراخوانی که دادند توفیق داشتم که عضوی از هیئت امنای آن باشم و نوکری و خدمتی انجام دهم؛ تا اینکه فراخوانی دادند و چهار نفر به همراه بنده به عنوان هیئت امنای این آستان کار را شروع کردیم.
از سختیهایی که در این راه متحمل شدهاید هم قدری بگویید.
- در سال 96 با تشکیل هیئت امنا و تعیین 6 نفر از اهالی روستا، این امامزاده تحت پوشش اوقاف قرار گرفت که البته زمانی که بنده هم به عنوان عضو هیئت امنا اعلام شدم، برخی ویلچرنشینی بنده را عنوان کرده بودند که یک نفر میخواهد خود ایشان را جابجا کند و چه کاری از دست ایشان برمیآید و... اما زمانی که کار را شروع و عملیات عمرانی آن اتفاق افتاد، میان دیگر اعضای هیئت امنا اختلاف افتاد و کنار کشیدند. حتی اختلاف شورا و دهیار هم به آن اضافه شد. من یک نفر باقی ماندم. جلوی کار ما را هم گرفتند و به بهانهی این که باید پروانهی کار بگیرید، مشکلات زیادی بهوجود آودند؛ اما شکر خدا از مشکلات گذر کردیم.
از کراماتی که احتمالاً در این مسیر مشاهده کردهاید هم درصورت تمایل برایمان بگویید.
- کرامات که بیشمار است؛ اما دوستان عزیز جانباز مطلع هستند که نشستن ما بر روی ویلچریک زمان مشخصی دارد و بیشتر از آن، بدنمان دچار زخم میشود و گرفتاریهای بیشتری را در پی دارد. اما بنده بارها و بارها شده از 7 صبح در سرما و گرما برای کارهای عمرانی این بقعهی مبارکه تا 7-8 شب یکسره روی ویلچر بودهام و بحمدالله تا الان هم مشکل زخم بستر اتفاق نیفتاده است.
هزینهی تامین اعتبارات بازسازی این مکان مقدس از کجا تامین میشود؟
- اصل هزینهی بازسازی و نوسازی امامزاده از طریق ادارهی اوقاف تامین میشود که درکنار آن خیرین و اهالی هم بسیار مددرسان هستند.
نیاز مالی برای ادامه کار هم وجود دارد؟
- بله؛ چرا که با وجود مشکلات اقتصادی که این روزها برای جامعه اتفاق افتاده، اوقاف نیز کمک چندانی نمیکند؛ بنابراین افرادی که بخواهند برای خود باقیاتالصالحات و صدقهی جاریهای باقی بگذارند، میتوانند در این کار خیر شرکت کنند.
توصیهی پایانی شما به مخاطبین ما چیست؟
- در استان قم 106 بقعه و حدود 400 امامزاده وجود دارد که به تعبیر بنده، این امامزادگان جلیلالقدر نمایندهی رسمی اهل بیت(ع) و پناهگاهی برای تمامی دلدادگان این مکتب هستند. از طرفی راهی طولانی در برزخ پیش رویمان داریم؛ بنابراین باید بکوشیم برای این راه طولانی باقیاتالصالحاتی را برای خود جمع کنیم. باید در جمع کردن ثواب حریص باشیم و این شوخیبردار هم نیست. بنده از عالم بزرگواری درپای منبر شنیدم که از اهل بیت(ع) روایت میکرد که باید خودتان برای عالم برزخ فکری به حال خودتان بکنید. ما روز قیامت شفاعت میکنیم. و اینکه در آخر امیدوارم عمری باقیمانده باشد و خداوند توفیقی بدهد که این کار خیر را به سرانجام برسانیم.
افراد خیر و نیکوکار میتوانند کمکهای مالی خود به منظور ادامهی بازسازی این بقاع متبرکه را به شمارهی حساب 6037997382880681 به نام «علی اصغر مبارکی» واریز کنند.
|به کوشش صنوبر محمدی
متاسفانه دوستان هر امتیازی که بابت ایثار گران پیشنهاد میشود ( کلمه ۸سال دفاع مقدس را میچسپانند) جانبازان وایثارگران باید یک مفهوم کلی باشد تبعیض ناروا بر خلاف اصل ۳ قانون اساسی وبر خلاف شرع است مگر فرق جانبازی که در زمان جنگ یا بعد از جنگ با منافقین یا مرزهای شرقی وغربی وسایر سرزمین این کشور با قاچاقچیان مواد مخدر مجروح وجانباز میشوند چیست قانون تصویب شده به مجروحین ۸ سال دفاع مقدس که فاقد مدارک بالینی هستند حداقل ۵درصد جانبازی اختصاص یابد با این کار باعث اختلاف وطرد جانبازان بعد از انقلاب وبی ارزش کردن روحیه ایثار وشهادت طلبی بعد از جنگ شده است رفع تبعیض ناروا که یکی از اصول قانون اساسی است استدعا داریم برای جلو گیری از تبعیض ناروا کلمه ۸سال دفاع مقدس را از تمام قوانین ایثارگران بردارید وبه جای آن رزمندگان دوران دفاع مقدس وبعد از آن در کلیه نیروهای مسلح اتلاق شود که بین جامعه ایثارگران رفع تبعیض گردد بسیاری از مجروحین بعد از زمان ۸سال دفاع مقدس در ۲۰ سال گذشته یا بیشتر بوده اند که کلمه ۸سال دفاع مقدس باعث عدم رسیدگی وتضییع حقوق آنها شده است
...
فاش نیوز با پولدارا می گردی .
...