سه شنبه 03 فروردين 1400 , 08:10
جشن تولدهای ما، تربیت معکوس!
اینگونه از رفتارهای عرفی و اجتماعی فاقد محتویِ ارزشی و آموزشی، به یک خودفریبی بزرگ و نهایتا" فشارهای مختلف بر روان یکدیگر منجر میشوند.
فاشنیوز - یکی از خصلتهای برخی از ما ایرانیان، تبدیل هرگونه مناسک و یا رفتارهای عرفی اجتماعی، چه دینی و چه ملی، به یک نوع ظاهرسازی و نمایش خود به دیگران است؛ به گونهای که از محتوای اصلی خود خارج شده و نه تنها نتیجهی معنوی و تربیتی که باعث شادمانی و رضایت درون بشود در بر ندارند، بلکه اگر اندکی بیندیشیم و تحلیل نمائیم، خواهیم دید اینگونه از رفتارهای عرفی و اجتماعی فاقد محتویِ ارزشی و آموزشی، به یک خودفریبی بزرگ و نهایتا" فشارهای مختلف بر روان یکدیگر منجر میشوند.
یکی از مهمترین عرفیات اجتماعی امروزی که همهی ما گریبانگیر آن هستیم، جشنهای تولد برای فرزندان و دوستان ( و نهایتا" حتی پدربزرگ و مادربزرگهای عزیز ..) بوده که بهجای آنکه:
منجر به نتایج مثبت تربیتی زیر شود:
۱- یادآوری به پدر و مادر، که چه ایامی را بهیاد این فرزند عزیز، پر از استرس و شوق، پشت سر گذاردند و لذا این روزها مواظب باشند که مبادا یادشان از نیازهای عاطفی او برود.
۲- یادآوری به فرزند، که پدر و مادر چه ایام سختی را به انتظار تولد او تحمل کردند تا با حضورش زندگی را شیرینتر و لذتبخش تر کند و بدینگونه حس احترام و مسئولیتپذیری را در او شکوفا کند. (و بالوالدین احسانا– بقره 83)
۳- یادآوری به همدیگر که حضور هر کدام برای گرمتر و شیرینتر کردن زندگی، آنقدر با ارزش است که هیچ جایگزین دیگری ندارد.
▪اما▪ در واقع جشن تولدهایی که ما برگزار میکنیم، به جای اثرات مفید و ارزشمند فوق؛ متاسفانه منجر به نتایج منفی و زیانبار زیر شده است:
۱- یک عادت نمایشگونه ظاهری برای عقب نیفتادن پدر و مادر از دیگران در گرفتن جشن تولد برای فرزند خود.
۲- فشارهای مختلف اقتصادی پدر و مادر به یکدیگر و نیز به دیگر اعضای خانواده و خویشاوندان برای برگزاری پر رونقتر و تجملیتر نمایش فوق.
۳- القا این نکته به فرزند که دلیل دوست داشتنت توسط والدین، و خانواده، برگزاری جشنی مشابه دیگران با هدایا و ظواهری گرانقیمت و چشمگیر است.
۴- ایجاد حسرت برای فرزندان خانوادههای کم درآمدتر فامیل و اینکه کسی ما را دوست ندارد.
۵- اختلافات محتلف خانوادگی به دلیل عدم تفاهم پدر و مادر در تامین جشنهای گرانقیمت برای فرزندان خود و یا تهیهی هدایای چشمگیر برای جشنهای فرزندان دیگر اعضای فامیل و دوستان .
۶- هر چه دورتر شدن اعضای فامیل از یکدیگر به دلیل نابرابری مالی و وضعیت سختتر اقتصادی و عدم توانایی برگزاری جشنهای آنچنانی و بالاخره عدم شرکت در جشنهای یکدیگر.. و نیز سایر مراسم اینچنینی..
۷- با متنوعتر شدن هدایای مادی، اشتهای فررندان به اهمیت مادیات در زندگی بیشتر شده و این در حالیست که کسی با خرید حتی یک کتاب، به فکر تامین نیازهای روحی و معنوی او نیست..
۸- و از همه مهمتر سرود "باز شود دیده شود، تا که پسندیده شود "، که موقع باز کردن هدایا خوانده میشود، که این شعار هم باعث خجالت آنهایی میشود که قادر به تهیهی هدیهی گرانقیمت نشدهاند و هم تحقیر " او " نزد فرزندی که جشن تولد اوست و نیز اعلانی است توسط آنهایی که به هر سختی هدیهای گران خریدهاند به خانوادهای که تولد فرزندشان است، که برای فرزند آنها نیز توقعی این چنینی وجود دارد..!!
۹- با این اوصاف، این جشن نهتنها نتیجهی مثبت تربیتی برای فرزند به همراه ندارد که ناخواسته، افراد فامیل برایش به دو دستهی متضاد تقسیم میشوند: آنها که او را "دوست داشته" و با هدایای چشمگیر در جشن او شرکت کردهاند و آنهایی که برای او اهمیتی قایل نبوده اند.
۱۰- و از اینها مهمتر، انتظار فرزند برای تکرار هر سالهی جشن تولد برای او و البته با هدایایی گرانتر و تجملیتر از قبل که برایش چشمگیرتر بوده تا در نظرش ارزش پیدا کند.
با توجه به نکات فوق، آنچه که در وجود فرزندان نهادینه میشود، "هدایای مادی" است که هر ساله نیز باید چشمگیرتر شود تا نشان از دوست داشتن او باشد و آنگاه که بزرگتر شده و ازدواج میکند، با همین رویکرد به جشنهای مختلف تولد، ازدواج، روزهای مختلف زن و مرد و مادر و پدر و دهها مناسبت دیگر مینگرد و روح همراهی و محبتگونه بین زن و شوهر و یا فرزندان را به یک وظیفه خسته کننده و آسیب زا تبدیل مینماید.
آنگونه که هر کس، برای نمایش ظاهری محبت خود، سعی در برگزاری وظیفهی نمایشگونهی خود در آن ایام خاص به هر ترتیب و وسیلهای دارد؛ بدون آنکه در دیگر روزها و مواقع سال، خود را مقید به رفتارهایی محبتآمیز از جنس همدلی و دوست داشتن واقعی و غیرتحمیلی کند.
متاسفانه با اینگونه افعال و رفتار مادی، دائما" ادعای همه گونه مهرورزی و محبت ایرانیگونه داشتهایم و داریم و مثلا" غربیها و سایر مردم دیگر جهان را متهم به بیعاطفگی میکنیم، در حالیکه اگر چشمان خود را باز کنیم، بعضی از شیوههای خانوادهی آنها در مستقل کردن فرزندان خود که بتوانند مسئولیتپذیر بار بیایند، و نیز اهدای دائمی یک شاخه گل به یکدیگر و نیز بوسههای ورود و خداحافظی و یا بوسههای شب بخیر، نشان از محبتی است که بی هیچ تحمیلی و فقط بر مبنای محبت قلبی به یکدیگر میکنند و نه خودشان زندگی کسی را قضاوت میکنند و نه زندگی خود را با شرایط دیگران مقایسه و تراز کرده و نه برنامههای شخصی خود را با آنها تنظیم و یا رقابتی میکنند.
یادآوری: اگر دقت کنیم، ردپای همین نمایشها و آسیبهای ناشی از آنها را در جشنهای مختلف سالیانهی دیگر جامعه نیز شاهد هستیم.
به آن امید که روزی بیاید که با آشنایی با روشهای والای تربیتی پیامبراکرم(ص) و اهل بیت(ع) و عمل به آنها از ظواهر آیینها و مناسبتها عبور کرده و به روح معنوی وتربیتی آنها برسیم.
یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکرون
اللهم صل علی محمد و آل محمد
| محمدرضا سابقی
ممنونم.