شناسه خبر : 80803
پنجشنبه 23 بهمن 1399 , 11:06
اشتراک گذاری در :
عکس روز

نامه تازه منتشر شده حاج‌ قاسم به فرزندش؛

چرا می‌جنگم؟

نامه‌ شهید سپهبد حاج‌ قاسم سلیمانی به فرزندشان، برای نخستین بار منتشر شد.

فاش نیوز - نامه‌ شهید سپهبد حاج‌ قاسم سلیمانی به فرزندشان، برای نخستین بار منتشر شد. آن شهید والامقام در این نامه تکان‌دهنده به مسائلی اشاره کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید.

متن نامه بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم»

آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می‌نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.

هر بار که سـفر را آغاز می‌کنم احساس می‌کنم دیگر نمی‌بینم‌تان. بارها در طول مسیر، چهره‌های پر از محبت‌تان را یکی‌یکی جلو چشمانم مجسم کرده‌ام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگ‌تان شده‌ام، به خدا ســپردم‌تان. اگرچه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم! هرگز دیده‌ای کسی جلو آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوست‌تان دارم؟ کمتر اتفاق می‌افتد اما چشمانش برایش باارزش‌ترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان، پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می‌کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی‌توانم؛ و این به دلیل علاقه‌ من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم؛ من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسؤولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.

من دیدم هر کس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می‌کند کسی دیگر زراعت می‌کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می‌بایست انتخاب کنم؟ با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولاً طول این راه چقدر است؟ انتهای آنها کجاست؟ فرصت من چقدر است؟ و اساساً مقصد من چیست؟

دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می‌مانند و می‌روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می‌رسد اما همه می‌روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق‌شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهمید و ارزشمندید به‌طوری که اگر به شما درد برسد همه وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می‌بینم. اگر شما روزی ترکم کنید، بندبند وجودم فرو می‌ریزد اما دیدم چگونه می‌توانم حلّال این خوف و نگرانی‌هایم باشم؟ دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهمّ مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت، قابل حفظ‌کردن نیست وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مردن خود جلوگیری کنند و یا ثروت و قدرتشان مانع مرض‌های صعب‌العلاج‌شان شود و از دربسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده‌ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنم؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شــوم، هرگز از مدرج‌شدن خوشم نمی‌آمد. من کلمه‌ زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی‌خاست بر هر منصبی ترجیح می‌دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می‌کند.

عزیزم! از خدا خواستم همه‌ شریان‌های وجودم را و همه‌ مویرگ‌هایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم. تو می‌دانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم‌کشتن. خود را سرباز درِ خانه هر مسلمانی می‌بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه مظلوم که ناقابل‌تر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجئی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است، می‌جنگم.

عزیزم! من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم! شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید. چه کنم برای آن دختر بی‌پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است؟
پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می‌توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام.
دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من، آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اسـت، زینب است و آن نوجوان و جوانِ درمسلخ‌خوابانده که در حال سربریده‌شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بی‌خیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم.

والسلام علیکم و رحمةالله»

اینستاگرام
خدا بر درجادت بیفزا ید سرداردلها تورا چه جای نگرانی که نتها یک ایران بلکه تمام ازاده گان نه تنها حاضرند پدر برای فرزندان شما باشند بلکه خادمی دررا شما ومکتب شما را بالاترین ارزو می دانند ای زندتر از این مرده های متحرک
سلام و درود رحمت بی نهایت خدای متعال و انبیا الهی و اهل بیت سلام الله و ملاٸکه عرش زمین و زمان و صالحان و عارفان و زاهدان و شهدا به حاج قاسم عزیز..
ای تک سوار بی بدیل اسلام ..
ای عشق کمال یافته..
ای غرق شده در حق..
عجیب غم بزرگیست که تورا نداریم .
اما گویا خدا عشق وعلاقه اش به تو بی نهایت بود ..و ....مشتاق ترازما...
.. حاج قاسم عزیز ، ای ذوب شده در خدا ..ای عبد مجاهد و مخلص . برای تک تک ما نزد خدای متعال دعا کن...
مقامت ٱنقدر بالاست که دعایی ندارم که برایت به بالا بفرستم.. باز این شما هستید که برای ما زمینیان در گل فرو رفته باید دعا کنید ..
نوشتن حتی کلمه حاج قاسم در جان من عشق افرین است ...ای عشق خالص ..مارا فراموش نکن..که بس محتاجیم..
نگاهت .اندیشه ات. قلم ات. قلبت. روحت. بدنت. چکمه ات. رزمت . حرکتت . جهادت. تمام حرکات و سکنات جسمی و روحی ات در همه مکانها و زمانها .. همه و همه خالص برای خدا بود.... و خدا هم خریدار جانت ... و. شهادت ، مسیر ملاقات و دیدار حق بود ... گویا خدا هم بی تاب دیدارت بود ای مشتاق دیدار خدااا ....
السلام علیک یاقاسم
گزیده،جامع ودریک کلمه حقیقت رابگویم.
سردار،،،توسربازخدایی*******
یاوجیهأعندالله اشفعی لناعندالله...
سلام ودرود بر روان پاک حاج قاسم شهید زنده جنگ وامنیت و حرم وحرمت شیعه . در فراقت باز دوباره یتیم تر شدیم تنها امیدمان به خیمه ولایت است عبد صالح برازنده وجود نازنینت وخوشحالیم که امروز شهید قاسم سلیمانی قدرتمندتر از خود قاسم سلیمانی است قوت قلب هر ایرانی است ولرزه بر اندام بدخواهان ایران وشیعه دارد 100 بار سلام حاج قاسم ............
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi