پنجشنبه 14 اسفند 1399 , 09:30
بیشعور نباشیم!
متأسفانه در جامعۀ امروزی بعضی از ما وقتی به جایی میرسیم و موقعیت اجتماعی پیدا میکنیم، باورمان میشود تافته جدابافتهای از بقیهی مردمیم.
فاش نیوز - چون جای پارک در حاشیهی خیابان نبود، خودرو را در یکی از کوچههای فرعی که بیشترِ خانههایش قدیمی بود، پارک کردیم. برادرم رفت تا برگردد. چشمم به خانهای بسیار قدیمی افتاد که آن را تخریب کرده بودند تا دوباره بسازند. هنوز دیوار یکی از اتاقها پابرجا بود. لانهی عنکبوتی چسبیده به زاویۀ تاقچه مرا به فکر فرو برد. از ذهنم گذشت که صاحب این خانه الآن کجاست؟ به این نتیجه رسیدم دیر یا زود ساختمان مجللی جای این ساختمان قدیمی بنا میشود، اما استخوانهای پوسیدۀ صاحبِ این عمارت دیگر قابل بازسازی نخواهد بود. مِلک پدر، به فرزندان و نوههایش به ارث رسیده است. معلوم نیست ورثه، فاتحهای نثار متوفی میکنند و آبی بر مزارش میریزند یا نه؟!
از ذهنم گذشت که چقدر پسران خوش قد و بالایی در این خانه و عمارتهای اینچنینی زندگی میکرده و توی محل برای خودشان بر و بیایی داشتهاند. آنها نیز عمرشان تمام شده و سر به تیرۀ تراب گذاشتهاند. چه دخترکان زیبایی در این خانه میزیسته و دلبربایی میکردهاند، اما امروز کسی اسم آنان را نیز به خاطر نمیآورد.
با خودم گفتم سرنوشت خانهها و زندگی همۀ ما همینگونه خواهد بود. در چشم به همزدنی، موی سپید را در آینه خواهیم دید و همچنین چروکهای صورت را. چهرهی زیبای جوانیمان به پیری خواهد گرایید و قدّ رعنایمان بهتدریج خمیده میشود. روزی فرا خواهد رسید که مأمور سجلّی ثبت احوال با پانچ، شناسنامهمان را سوراخ کرده و مُهر «فوت شد» رویش میزند.
زمان میگذرد و نمودار غرور کاذبمان به پایینترین نقطه سر فرود میآورد. کینههای بر دل مانده از دیگران، تهمتهایی که زدهایم، توهینها، دروغها و تمام صفات رذیلهای که در دل داشتهایم، تاریخ مصرفش تمام میشود. بدون استثنا، همه خواهیم رفت. دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.
اکنون که چنین سرنوشتی در انتظار ماست، بهتر نیست کبر، حسد، نخوت، دروغگویی، غرور و … را برای همیشه کنار بگذاریم؟ بهتر نیست دربارهی دیگران قضاوت نکنیم؟ بهتر نیست هیچکس را به خاطر فقر مادی و موقعیت اجتماعی پایینش تحقیر یا مسخره نکنیم؟ بهتر نیست خاکی باشیم و صفت رذیلهی خود برتربینی را زیر خاک دفن کنیم تا بوی ناب آدمیت بگیریم؟
متأسفانه در جامعۀ امروزی بعضی از ما وقتی به جایی میرسیم و موقعیت اجتماعی پیدا میکنیم، باورمان میشود تافته جدابافتهای از بقیهی مردمیم. وقتی به تریبونی رسیدیم، خدا را بنده نیستیم. با زبان نیشدار، بندگان خدا را تحقیر کرده و این حق را برای خودمان قائل میشویم که باید سیلی هم در گوش دیگران بزنیم.
یادمان باشد با بالاترین مدرک تحصیلی و پست و مقام هم، چنانچه برای دیگران ارزش قائل نباشیم، جزء «بیشعورها» حسابمان میکنند و در تلاش خواهند بود به نوعی از شرّمان خلاص شوند.
یک روان شناس می گوید: اگر تصمیم گرفتیم کسی را 30 درصد برنجانیم، اول باید 70 درصد خودمان را برنجانیم؛ اگر کسی از تو درخواست کمک کرد، بدان قبلاً از خدا درخواست کمک کرده و خداوند آدرس تو را بهش داده؛ طولانی مدت از کسی متنفر نباش. چون این تنفر، تبدیل به نقطهی ضعف تو میشود؛ اعتماد، المثنی ندارد. اگر از دست رفت، دیگر رفته و تقریباً همۀ آدمها یادشان میرود برایشان چه کار کردهای، اما یادشان میماند با آنها چه کار کردهای.
جانباز رمضانعلی کاوسی
بیشعوری فحش نیست آنچه در عوام است
نوعی بیماری حل نشده یا اختلال است
یعنی کسی که سفیح نیست اما خودش را به نفهمیدن می زند و نمیفهمد با خود و دیگران چه می کند
اتفاقا مطلب بسیار ضروری ای بود
دستمریزاد به جانباز کاوسی
چه صاف و صادق حرف دل منو نوشته
می دونی من چقدر به اب و اتیش زدم و سالها فکر کردم تا بتونم یه کمی بخاطر اسم و رسم و اعتبارت بدست بیارم بلکه این روزگار سیاه ما کمی رنگ ارامش پیدا کند ؟
آی ندید بدید !
یادت بیاد چطور سرم داد زدی ؟
من فقط ریز ریز گریه می کردم و گوله گوله اشکام می ریخت ولی سعی می کردم صدای فقو فقم بلند نشه که بیشتر از این خرد بشم !
بی جنبه ... فکر کردی دکتر شدن چی بود که به خودت اجازه دادی با من اینجور رفتار کنی ؟ حالا چپ و راست بهم نمی گی ؟
نمی گی چه خبره ؟
ببین یه جوری همه را تهدید کردم و دارم چپ و راست شون می کنم که دیگه کسی جرات نکند به اسم دین ظلم کند ... فکر نکردی آدرس تو رو خدا بهم داده بود ؟
خدا منو رو سفره شما نشاند ؟ خدا منو مقابل تو نشاند .... زیرچشمی دیدم خدا نصف وجودت برده بود پیش خودش ... این حرفها می فهمی که دارم می گم ؟
اگه حرفهای منو نمی فهمید مغزتون گیج و تاب داره اقلا ببین جانباز کاوسی چی نوشته ..
. فکر کردید تا آخر عمر می شینم شما هی به من سیلی بزنید ؟ گفتند بهت بخاطر چی به من چند بار سیلی زدن ؟
تف به هوای نفسشان ..
حالا ببین چه سیلی هایی من خواهم زد که کمر ظلم را بشکند ...؟؟؟!!
جالبه با این همه دکترررررررر و پرفسوررررر تویه این سایت هیچکس افاضه کلام نکرده . بیکار نباشین به مش محرم بگین دوباره از سفیح و قبیح و وجیهه خطابت کلام کنه .
قنبرم که هنوز با سوم شخص مفرد درگیره .
یه دو تا نظر با اسم مجعول در باب محکوم کردن من بنویسید .