تا کی بین بنیاد کرج و ورامین بدوم؟!

اکبرکاشانی حصاری - لطف کنید راهنمایم کنید.واقعا خسته شدم از این همه رفتن و آمدن. از کرج به ورامین. چرا مسئولین بنیاد یک فکر اساسی نمی کنند.انتقال یک پرونده جانبازی که به علت  عدم مسئولیت تکمیل شده را تا به حال ثبت نکردن.اما هر موقع من نامه از بنیاد جانبازان خواستم .دادن .پس بر چه مبنای نامه میدهند .جانباز موج انفجار با داشتن برگه صورت سانحه وتایید لشکر پس پرونده پزشکی من کجا مفقود شده و بر چه اساسی مجروحیت مرا یگان منطقه ولشگر تایید کرده .با هزار دوندگی از واحد ایثارگران ورامین .چند نفر از رزمندگان هم دوره را پیدا کردم وبه واحد ایثارگران ابرای تایید وپرکردن برگه کمیسیون ماده اورده ام وبرگه را به بنیاد جانبازان ورامین ارایه دادم .گفتن برای کمیسیون خبرت میکنیم.چند ماهی گذشت و خبری نشد .

مجدد مراجعه کردم گفتن پرونده را فرستادیم کمیسیون دستور خورده ..طبق دستور والعمل ارسالی مدارک زمان بستری را می خواهد.من یک کپی از آن برگه را دارم که معلوم نیست خودشان ویا شخص دیگری دست خطی نوشته ویک امضا زده نه مهر دار نه چیزی.وبا مراجعه به دفتر رییس بنیاد .گفتن شما تحت پوشش بنیاد هستید اما فاقد درصد..وبرا ی اطمینان خاطر ههفتهه بعد مراجعه کردم.ونامه برای اوردن پرونده بستری به ببیمارستان نججمیه تهران بردم .ومرا دوباره فرستادن کار گزینی لشگر .وبه من گفتن تو جابجای یکسری پرونده ها گم شده وبروید به بنیاد ورامین همان برگه صورت صانحه.خودش تاییدی است .واین پاس به ان ودیگری پاس به اون ..وحدود پانزده سال ساکن کرج هستم وپرونده  وسابقه رزمندگیم را انتقاال به کرج دادم  .وحفوق بگیر ساتا هستم.پرونده را از چه راهی باید اقدام کنم.ایثار گران امام هادی مهر شهر میگوید برو بنیاد وبنیاد میگوید چون ثبت نشده از دست ما کاری بر نمیاید.پیش خانم مسلمی .ونامه بردم بنیاد وورامین .که دستی پرونده را لاک و مهر تحویل بگیرم رییس انجا میگوید باید از ایثار گران کرج اداری اقدام شود.

کجا وپیش چه شخص واداره ای بروم .تا پپیگیر شوم .ومشکلات دیگر هم که یکی پااسخ درست به ادم بدهند .سنگ وقلاب نکنند مارا .ووقتی از درد ها ومشکلات دم میزنی هزار نفر سر ادم خراب میشوند .که چرا .وبرای تمام حرف هایم وخواسته هام سند ومدرک بدهم تا قبول کنید .یکی همین مشگل و.دومی برای افراد خانواده سهام عدالت که از طریق من ثبت نامدشده .امده بجز خودم ویکی از فرزندانم..مستااجر .ویک فرزند بیمار تالاسمی دارم .نه بیمه ونه حمایتی وبخاطر بی سر پناهی وفقر مادی حدود ده سال است کانون گرم خانواده ام از هم پا شیده شده. .یعنی به بعنوان یک هم وطن .باید همه جور عذاب بکشم .

انانی که میخواهند مرا قضاوت کنند .بیایند از نزدیگ شاهد وناظر زندگی در هم من باشند.بعد ققضاوت را به خودوخدای ان شخص واگذار میکنم..امید وارم مردی ومردانگی هنوز از میان ما ایرانیها بخاطر مادیات از بین نرفته باشد.که بر زمین خورده وگرفتاری بخندند.خدا جای حق نشسته .وهمه امیدم به اوبوده وهست.مااز درد ورنج دگر ابدیده شده ایم .ولی از شرمندگی نزد خاانواده دکر سر را بالا نمی توانم ببرم.روزی رفتیم برای دفاع از وطن .فکرش را نمی کردیم سبقت برای قدرت ومیز ریاست ونابرابریها وبرادریها...وندیدنها خانواده از هم پا شیده میشود .میشوم اواره وطن.به یاد پاکی ویکرنگی وصداقتها وبرابری وبرادری زمان جنگ باید مردانه اشک بریزیم..

یک سری اقا زادها با دزدی وکلاه برداری در راس قدرت باید انگونه لاکچری با پول بیت ولمال زندگی کنند.وعده ای هم امثال من باید شرمنده خانواده اش. شود .این را میگن فرهنگ ایثار وشهادت.وعدالت.خدای ما هم کریم بودهه وهست.من به سهم خودم از ان مسول نا لایق نخواهم گذشت.واز خدا میخواهم .بر سر خودش وخانواده اش .رنج وعذاب وشرم ساری را ناظل کند .ان شاالله.امین .حضرت حق یار و یاورمردان حق گو وحق طلب وخدا ترس باشد ودعای خیر هم نو بدرقه  راه در زندگی خود وخانواده هایشان  باشد ان شاالله.هرچند فشار های اقتصادی ومشکلات زندگی  و درد ها همه دست بدست گشته ودیگر توان ادامه راه را از من گرفته وارتروز شدید استخوانی شب وروزم را یکی کرده ولحظه لحظه هایش برام طاقت فرسا .بازم خدا را شاکرم .فقط از او میخواهم بیشتر از این شرم سارم نکند ومرگ با عزت را نصیبم کند امین
التماس دعا از یکایک عزیزان وبزرگواران را دارم وحلالیت وبخشش میطلبم .انشاالله.امین.یاحق وحقیقت.شما را بخدا قسم درد من یکی نیست درد جامعه است به گوش مسولین برسانید وبگوید گاهی میان مردم بیاید.تا عمل کرد خود را ناظر بوده وبعد قضاوت وتسمیم بگیرید.