دوشنبه 10 خرداد 1400 , 12:54
چرا نباید در انتخابات آتی به سلبریتیها اعتماد کنیم؟!
تا قبل از همهگیر شدن شبکههای اجتماعی، سلبریتیها تنها در قاب تلویزیون و سینما دیده میشدند و نمی توانستند نظرات صحیح یا غلط خود را به عنوان یک نظریهپرداز به مردم تحمیل کنند...
فاش نیوز - سلبریتی به کسانی میگویند که در زمینههای ورزشی، سینمایی، فرهنگی، هنر، سیاست، موسیقی و ... توسط قالب حداکثری از یک جامعه شناختهشده هستند.
تا قبل از همهگیر شدن شبکههای اجتماعی، سلبریتیها تنها در قاب تلویزیون و سینما دیده میشدند و نمی توانستند نظرات صحیح یا غلط خود را به عنوان یک نظریهپرداز به مردم تحمیل کنند. در گذشته وقتی یک هنرمند معروف یا یک فوتبالیست حرفهای، به یک برنامهی تلویزیونی دعوت میشد و پیرامون حرفهاش صحبت میکرد، بر آگاهی مردم میافزود، هیچ اشکالی هم نداشت. مشکل از زمانی آغاز شد کهاین اشخاص توسط شبکههای اجتماعی به خصوص اینستاگرام پا را از حیطۀ تخصصی خود درازتر کردند و در امور مختلف اجتماعی و سیاسی صاحبنظر شدند!
این افراد کهاغلب توسط رسانههای عمومی (و البته با پول بیت المال) تحت عنوان «هنرمند مردمی!» معروف شده و محبوبیت پیدا کردهاند، با استفاده از صفحههای شخصی خود آزادانه و بدون کمترین محدودیتی درباره همه موضوعات مبتلا به جامعه نظر میدهند. آنها احساسات هوادارانشان را برمی انگیزانند و تحمیل میکنند که به فلانی رأی بدهید. نگاه میکنید جوان ما به سخنان فلان سیاستمدار مردمی یا اقتصاددان دلسوز هیچ توجهی نمیکند، اما حرف نسنجیدۀ فلان سلبریتی خوش بر و رو برایش حجت میشود!
شما عقربههای زمان را به چهار سال پیش برگردانید و داستان «چوپانهای دروغگو»ی آن زمان را به یاد بیاورید. اغلب آنها با حمایت از یک کاندیدای خاص، به مردم امید کاذب تزریق کردند، رأیها را قاپیدند و اینگونه که میبینید کاسۀ چه کنم دست مردم دادند. جالب است اغلب آنها امروزه شعار «کی بود، کی بود، من نبودم» هم سر میدهند!
شاید اگر یک سلبریتی این مطالب را بخواند، بگوید من هم به عنوان یک شهروند حق اظهار نظر دارم، اما از نظر جامعه شناسان این گفتمان ناصحیح است. چون وقتی فردی بین مردم محبوبیت پیدا میکند، مردم از لحاظ احساسی به او اعتماد میکنند و نظریهاش مورد قبول واقع میشود.
همانطور که یک پزشک متخصص دربارۀ یک رشتۀ ورزشی اظهار نظر نمیکند، همانطور که یک فقیه به خودش اجازه نمیدهد در کار یک پزشک دخالت کند، همانطور که یک سیاستمدار نمیتواند در مورد نحوۀ کار یک هنرپیشه یا کارگردان سینما نظر بدهد، فردی هم که در امور هنری تخصص دارد، نباید پای خود را از گلیمش درازتر کند و در امور سیاسی، اجتماعی، ورزشی و اقتصادی نظرش را تحمیل کند.
به باور من رسانهها ضمن احترام به هنرمندان، باید فقط موقعی که موضوعات صنفی و هنری در میان است به آنان رجوع و مطالب غالباً کم ارزش و نامعتبرشان را منتشر نکنند. کسانی که پیگیر صفحات اجتماعی سلبریتیها هستند، بدانند هدف اصلی برخی از آنها جذب فالوور و لایک فراوان است تا خودشان را مردمی معرفی کنند و بتوانند در ایفای نقش در فلان فیلم، پول بیشتری از تهیهکننده طلب کند!
اگر ما آگاهی و دانش خود را در انتخاب صحیح رئیس جمهور یا عضو شورای شهر ارتقا ببخشیم، با طناب یک سلبریتی کم سواد در چاه فرو نمیرویم.
جانباز رمضانعلی کاوسی
پس از آن حضور سلیبریتی ها در انتخابات ، رنگ و لعابی دیگر گرفت و در خود ایران هم ، کاندیدهای ورود به مجلس ، با مجاب کردن سلیبریتی های ایرانی در کسب رای ، از آنان بهره گرفتند ، اما باید دید آن سلیبریتی ، چگونه مجاب شد در برابر رسانه ها ، از نامزدها طرفداری کنند ، در حالی که همگان می دانند این چهره ها ، تنها برای عکس گرفتن با یک برند ، مبالغ هنگفتی دریافت می کنند ، برای مثال دیوید بکهام ، فوتبالیست اسطوره ای انگلیسی ، مبالغی که از سوی تبلیغ یک برند ، مانند روغن کاسترول یا تیغ ژیلت ، دریافت می کرد ،از محل درآمد او در فوتبال ، بیشتر بوده است.
با توجه به نقش انگیزه منافع شخصی سلیبریتی ها و این مثال معروف : هیچ گربه ای محض رضای خدا ، موش نمی گیرد ، باید دید حمایت آن سلیبریتی ، متضمن چه منافعی است ! برای رای به کاندیدها باید ، با دید آگاه و رای به کاندیدی که صلاحش ، متضمن حمایت از تمام مردم جامعه ، بخصوص اقشار آسیب پذیر باشد ، به انتخاب فرد اصلح برای ساختمان پاستور و ریاست جمهوری آینده ، اقدام کنیم و الویت ها را مد نظر قرار بدهیم اول ، رضای خدا . دوم ، حفظ بقای نظام و لبیک به رهبری و سوم ریاست جمهوری که در مبارزه با فساد ، تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی و بسط شرایط اقتصاد سالم برای همگان ، تمامی این شرایط را داشته باشد.
والسلام