شناسه خبر : 83226
دوشنبه 17 خرداد 1400 , 15:43
اشتراک گذاری در :
عکس روز

تجربه های مصرف داروهای اعصاب یک جانباز

به آرامی از روانپزشکم فاصله گرفتم، چون خیری ندیده بودم و به اشتباهی بزرگ دست زدم، رفتم به دنبال خود درمانی...

فاش نیوز - خدمت دوستان جانباز و ایثارگری که داروهای اعصاب و روان مصرف می کنند. بنده با 27 سال سابقه مصرف داروهای اعصاب و روان، دارای سابقه می باشم. قصد دارم این تجربیات را با شما در میان بگذارم و از روزی که دچار مجروحیت شدم، استارت بزنم، اما قبل از ورود به تجاربم، نیاز به یک اشاره به کلیت موضوع مقوله داروها بپردازم که درخصوص تفاوت بین نام تجاری برند و نام ژنریک داروها بدهم که شما مشاهده می فرمائید، که چرا یک دارو با چند نام وجود دارد که به آن می پردازم.

هنگامی که یک دارو برای اولین بار، به بازار وارد می شود، شرکت سازنده اولیه بابت تهیه فرمول، پژوهش، اثر بخشی و طریقه مصرف، هزینه بسیار بالائی متحمل می شود و بابت کسب این هزینه ها، این داروها در انحصار آن شرکت باقی می ماند و این داروها صرفا" با نام برند تجاری آن شرکت عرضه می شود و پس از پایان دوران انحصاری با مجوز سازمانی که بزرگترین آن سازمان غذا و داروی آمریکاFDA می باشد، که حد متوسط این دوران انحصاری 20 سال می باشد، شرکت های دیگر می توانند با استفاده از نام ژنریک دارو، که بیانگر فرمول آن است، مبادرت به تولید این داروها با تضمین کیفیت و اثربخشی آن با قیمتی به مراتب کمتر، از قیمت برند تجاری دارو بنمایند. البته شرکت های برند تجاری تبلیغات هم داشتند، به نحوی که سالها پیش در یک جا خوانده بودم (با اسکازینا، به عرش اعلاء بروید) انگار شامپو، تبلیغ می کنند.

 در ایران پس از انقلاب، در دهه شصت، نظام داروئی کشور خود را ملزم به استفاده نام ژنریک داروها نمود که بر اساس آن در سال 68 برای تهیه داروها از برند تجاری مشابه سال 56 می بایست 13 میلیارد دلار می پرداختیم، که فقط پس از استفاده از نام ژنریک، هزینه داروئی کشور سالانه، از نیم میلیارد هم تجاوز نکرد. برای همین موضوع بعضی از داروها در تلفظ عامیانه، با نام برند تجاری خود، مورد استفاده قرار می گیرد. مانند : (آرتان، تری هگزین فنیدیل) ( زاناکس، آلپروزلام) (اسکازینا، تری فلوپرازین)  و... از این بحث خارج می شویم و بنده به تجربیات خودم، که بسیاری از آن از راه آزمون و خطا، پیش آمد می پردازم، البته در یک داروی خاص وارد نشده و در بحث کلی داروهای اعصاب و روان پیش می روم، از بیان نام بعضی داروها معذورم، چرا که بیم دارم عزیزی از آن به خود درمانی بپردازد که بنده خودم دچار این خطا شدم و هنوز تاوان آن را می دهم. برویم از ابتدای ماجرا

هنگامی که بنده در دی 63 دچار مجروحیت شدم، سرم مورد اصابت ترکش قرار گرفت، که هنوز یک کوچولو ترکش، تو سرم یادگاری جا خوش کرده، پس از اعزام به تهران، در بیمارستان هزار تختخوابی، مورد عمل جراحی سر و جمجمه قرار گرفتم و پزشک محترم مغز و اعصاب من از همان هنگام برایم قرص ضد تشنج، تجویز کردند که من به درست یا غلط، قرص را به پشت تختم پرتاپ می کردم، چون در ابتدای مصرف این دارو، اشتهایم خیلی زیاد شده بود، به نحوی که به خاطر دارم برادر شهیدم مصطفی، که یک شب بالای سرم بود، شام خودم، شام مصطفی و یک شام اضافه دیگر خوردم، دیگر شامی برای خوردن نبود، اما در آخر پرستاران به من اکسیژن وصل کردند، چون از فرط پرخوری قادر به تنفس نبودم، پس از آن دیگر دارو نمی خوردم و دور می انداختم، جالب است تا کنون، یک بار هم تشنج نکردم.

پس از مرخص شدن از بیمارستان در اواخر سال 63 و ابتدای سال 64، دیگر داروئی مصرف نکردم، صرفا" اگر قرار بود شبی را در اتوبوس، به مسافرتی بروم، چند عدد داروی آرامبخش ضعیف استفاده می کردم، تا در طی مسافرت شبانه بخوابم، همین.

سالها گذشت و در سال 70 ازدواج کردم، تنها مشکلی که داشتم، گاهی دچار بی خوابی های عصبی می شدم، ساعت های زیادی بیدار می ماندم تا خوابم ببره، اما گاهی این بیخوابی ها خیلی من را عصبی می کرد و بیخواب تر می شدم، حتی بعد از ازدواج که همسرم، بنده خدا نیز با من بیدار می ماند و بدجور معذب می شدم.

اگر در این مطلب یا مطالب قبلی ام، به خصوصیات اخلاقی همسرم اشاره داشتم، در مجموع تمام همسران جانبازان را شامل می شود، چون همیشه شاهد بودم همسران جانبازان بیش از آسایش خود، به آسایش همسر جانباز خود توجه می کنند و تمام توجه خود را معطوف به آرامش و آسایش آنان دارند، همسران تمام جانبازان، بی اغراق و صادقانه، نمونه ای از فرشتگان روی زمین هستند و همینجا از تک تک همسران جانبازان، تمجید و ستایش می کنم.

در سال 73 بعد از ده سال از مجروحیتم، به یکباره بهم ریختم و ناگهان دچار افت شدید عصبی شدم، به صورتی که دیگر حتی توان حضور در اداره را نیز نداشتم و هر روز شرایطم بغرنج تر می شد، هنگامی که از روی استیصال به بهترین روانپزشک شهرمان، که بیماران در صف نوبت ویزیت، از سر و کول هم بالا میرفتند، مراجعه کردم، بلافاصله بنده را در بیمارستان اعصاب و روان، بستری کرد.

در آن زمان بیمارستان اعصاب و روان فقط یک بخش داشت و انواع بیماران روانی را یک جا می دیدم، کمکی به حالم نمی کرد که هیچ، بدتر می شدم. در آن زمان مواردی را شاهد بودم که برایم بسیار عذاب دهنده بود، مانند زمانی که بیماری قابل کنترل نبود، عده ای از پرسنل، نه همگی، این بیماران را شدیدا" کتک می زدند و شب ها با دوز بالای داروهای آرامبخش قوی، آنان را میخواباندند، البته من تو لاک افسردگی شدید و بیخوابی رفته بودم. روانپزشک بنده داروهای آرامبخش و ضد افسردگی که به داروهای (ضد افسردگی سه حلقه ای) شهرت دارند مانند آمی تریپ تیلین، ایمی پرامین، تریمیپرامین و...تجویز نمودند که در اوایل مصرف آنان، کمی بهتر شدم، مرخصم کرد، اما پس از مدتی بیماری ام اوج گرفت و روانپزشکم دوز این داروها را بالا برد، که متاسفانه دچار عوارض جانبی بد این داروها شدم، مانند خشکی شدید دهان، که به مرور دندان هایم تخریب شد و سعی کردم تا جای ممکن، از تخریب بیشتر جلوگیری نمایم، مشکلات دیگر مانند طپش قلب، تاری دید و تضعیف سیستم تنفسی هم پیدا کردم.

متاسفانه اگر در همان زمان، روانپزشکم بنده را به یک مشاوره روانشناس بالینی و در کنار آن روان درمانی، تجویز می نمودند، نیازی به این همه مصرف این دوز بالای داروهای اعصاب و روان نبود، که اینچنین دچار عوارض جانبی داروها نمی شدم.

در همان هنگام به سراغ مطالعه پیرامون داروهای اعصاب و روان، رفتم تا مشکلم را پیدا بکنم و یافتم این مشکلات بر اثر مختل شدن بعضی از ترشحات مغزی مانند دوپامین، سروتونین و... به وجود می آید، از آنجایی که خداوند به بنده حافظه خوبی بخشیده بود، در زمان کوتاهی با تمام داروهای اعصاب و روان، عملکرد و عوارض آن آشنا شدم، به نحوی که در خانه دوستان و بستگان می رفتیم، صاحبخانه یک پلاستیک دارو می آورد و از من می خواستند این داروها را دسته بندی کنم ... بگذریم ! دیگر شرایط سابق را نداشتم و دیگر برای خوابیدن، باید حتما" دارو مصرف می کردم.

متاسفانه برای ترمیم دندان ها در ابتدا بنیاد سقفی گذاشته بود که جوابگو نبود و پس از اینکه تمام دندانهایم را از دست دادم، طی سالها مصرف دارو، برای تهیه پروتز دندان، مسئول فاش در حقم برادری کرد و با آقای دکتر عباسپور در میان گذاشت و آقای دکتر عباسپور، معاونت محترم بنیاد شهید، به بهداشت و درمان استان مازندران، دستور دادند هزینه های پروتز را پرداخت کنند، چون دندانهایم بر اثر مصرف داروها تخریب شده بود.

به آرامی از روانپزشکم فاصله گرفتم، چون خیری ندیده بودم و به اشتباهی بزرگ دست زدم، رفتم دنبال خود درمانی. در اداره کسی برای غیبت در سر کار، توجهی نداشت و هر زمانی که دوست داشتم می رفتم و یا نمی رفتم. در مصرف داروها، دچار افراط شدم و با استفاده بی رویه داروهائی مانند زاناکس (آلپروزلام)، به خودم جفا کردم و فکر می کردم همین که شب ها، می خوابم مشکلی ندارم.

سالهای زیادی گذشت و عادت کرده بودم که اول شب، حالا هر فصلی، دارو مصرف کرده و پس از ساعتی شام سنگین بخورم، بخوابم. به شرایطی رسیده بودم که مهمانی میرفتیم شام خورده، نخورده باز می گشتیم خانه و اگر مهمانی می آمد، شام خورده، نخورده می رفتند. همه با این سیستم عادت کرده بودند، من اول شب می خوابیدم، خانواده ام خودشان را مشغول می داشتند، صبحها قبل از اذان صبح بیدار می شدم، می آمدم روی کاناپه هال تا مزاحم دیگران نباشم، نه چراغی نه تلویزیونی تا روشنائی هوا غلط میزدم و دیگر برایم عادی شده بود.

از چندین سال پیش، هر چند مدتی در بیمارستانهای تهران، بستری می شدم و چکاپ می کردم، پزشکان داخلی می گفتند ما در داروهای اعصاب و روان، شما دخالتی نداریم و خودتان مصرف دارو و خوابتان را مدیریت کنید. چند سال اول به بیمارستان ساسان میرفتم، ولی پس از بستری شدن در بیمارستان خاتم، دیگر به ساسان مراجعه ای  نداشتم.

حوالی اواخرسال 95 دچار یک نوع شبه توهم بدی می شدم، به نحوی که نیمه شب از خواب برمیخواستم و یک وحشت خاصی به من دست می داد که خیلی غیر قابل تحمل شده بود و هنگامی که در خاتم بستری شده بودم، یک روانپزشک بسیار مجرب بنده را دید و داروئی برایم تجویز نمود که آبی بر آتش بود، از بیان نام دارو معذورم. این روانپزشک محترم برخلاف روانپزشکان زیادی که دیده بودم، توصیه اکید داشت تا جای ممکن دارو مصرف نکرده، دوز داروهای دیگر را کمتر و تاکید ویژه ای داشت زاناکس را به حداقل برسانم، دیگر صرفا" برای ویزیت همین روانپزشکم، به بیمارستان صدر مراجعه می کردم و ظرف این چند سال اخیر روحیه ام خیلی بهتر شد و با مصرف داروهای نسل جدید، علاوه بر کیفیت خواب و زندگی ام، عوارض جانبی داروها هم خیلی کمتر شده، برای مثال داروئی مصرف می کنم بعنوان خواب آور که در افراد عادی، خواب آور نیست اما هم کیفیت خوابم و هم تعادل رفتاری ام، بسیار ارتقاء پیدا کرد و روانشناسم با توجه به اشرافی که در امور درمانی داشتم، به من گفته بود شما در بیماری ات، به خود آگاهی رسیده ای و آن را کنترل کرده ای. بنده ابائی از بیان نام  بیماری ام ندارم چون دچار (اختلال دوقطبی) هستم، نه تنها جانبازان بلکه افراد عادی هم دچارش هستند و افراد مشهور زیادی دچار این عارضه می شوند مانند: ابراهام لینکن، وینستون چرچیل، ونسان ونگوگ، ادگار آلن پو، ارنست همینگوی، موتزارت و افراد مشهور امروزی : میل گیبسون، کاترین زتا جونز، فرانکی، کری فیشر، پتی دوک و...

بنده مدتی در حدود یک سال و نیم در شش سایت چت روم  از صبح تا شب، بعنوان روانشناس بالینی clinical psychologist مشاوره آنلاین می دادم، با توجه به رشته تحصیلی ام که چند واحد روانشناسی را گذرانده بودم و تشخیص شخصیت آدمها از نظر کرچهر و شلدون،  وارد بحث می شدم، روانشناس بالینی با روانکاو یا مشاوره خانوادگی، بسیار تفاوت دارد که در این بحث مجالی برای پرداخت به این تفاوتها نیست، فقط در دو جمله خلاصه کنم، روانشناس بالینی از روی تظاهرات بالینی افراد، به آنها کمک می کند و اینکه اجازه تجویز دارو ندارد، اما باید با طیف داروهای اعصاب و روان و عوارض آنها کاملا" آشنا باشد، افراد زیادی بودند که حتی جلوی روانشناس رویشان نمی شد حرف بزنند، اما با یک اسم مستعار می آمدند در سایت، آنلاین بصورت نوشتاری مشکلاتشان را بیان می کردند و آنقدر مشکلاتشان عمیق بود که خودم آشفته حال می شدم، بخصوص در بحث مشکلات خانواده ها، همسرم هنگامی که می دید من چقدر درگیر این مشکلات شده ام و روانم بهم ریخته بارها از من خواسته بود که از ادامه این کار منصرف شوم، اما من می گفتم اجازه بده در حد توانم بتوانم به مردم، بخصوص جوانها و دختران جوان، مشاوره بدهم و کمک بکنم، اما پس از گذشت این مدت، فرزندم گفت : پدر این کار شما تبعات قانونی دارد و اگر شخصی از شما شکایتی بکند، درگیر مشکلات حقوقی و کیفری خواهید شد، پس از آن دیگر همسرم و پسرم، بنده را از ادامه این کار بازداشتند، همسرم بیشتر بخاطر اینکه خودم را در گیر مشکلات دیگران نکنم اصرار داشت، چون شب که کارم تمام می شد، در خودم مچاله می شدم و بیاد آوری مسائل دیگران، از ذهنم خارج نمی شد و بسیار آزار دهنده بود و هنگام ترک این کار، در پروفایلم در این سایت ها نوشتم (دیگر on نمیشوم خداحافظ همگی) و بدون هشدار قبلی این سایت ها را ترک کردم و بستم. یکسری از بیماران همیشه به من مراجعه داشتند و من در یک دفترچه قطور، نامشان و خلاصه مشکلشان را بصورت سابقه، یاداشت می کردم و هنوز دفترچه را دارم، ضمن اینکه چند دانشجوی روانشناسی هم با من در ارتباط بودند، راهنمائی می گرفتند، در بحث این موضوع اشراف کامل داشتم و خدا را شکر از همین طریق مشکلشان را حل کردم و از من التماس می کردند شماره کارت بانکی بدهم، تا آنان کارم را جبران کنند، ولی هرگز این کار را نکردم و هرگز هویت واقعی ام را در این مدت فاش نکردم، اما خدا را واقعا" شکر می کنم از همین مسیر به عده زیادی کمک کردم و هر شخصی که به بنده مراجعه کرد، هرگز ابراز ندامت نکرد ! خدارا از این حیث خیلی شاکرم !

اکنون در بیان نتیجه گیری این بحث، چند پیشنهاد خدمت دوستان ایثارگرم دارم  . مهمترین موضوع، پرهیز از خود درمانی است، هنگامی که به توصیه روانپزشکم دوز مصرفی داروی زاناکس، را به حداقل رسانده بودم، تصمیم به ترک آن را گرفتم که در شب اول تا صبح نخوابیدم و در شب دوم دچار حمله عصبی شدم و دوباره آن را از سر گرفتم و سعی می کنم، مانند سابق در روز که دچار استرس و هیجان می شدم، مصرف می کردم، دیگر مصرف نکرده و صرفا" برای خواب شبانه  با دوز کم، مصرف کنم، فقط هنگام خشم زیاد، بدنم میلرزد، بالااجبار مصرف میکنم، تا زوتر آرام شوم.

از سال 98 با نزدیک شدن ازدواج فرزندم، که ما با خانواده عروسمان مراوده پیدا کردیم، آن عادت قدیمی را کنار گذاشتم و داروهایم را یک ساعت قبل از خوابیدن، پس از صرف شام، مصرف کرده و بعد از دو شب، به راحتی توانستم این عادت چندین ساله را کنار بگذارم، شبها تا هر زمان با لب تاب و هنسفری بدون مزاحمت به دیگران فیلم مشاهده کرده تا خوابم ببرد و حدود نرمال هشت ساعت خواب که مناسب است، را دارم. در حال حاضر از بابت مشکلات اعصاب و روان، بسیار ریلکس هستم، کیفیت خوابم خوب است و در تمرکز در موضوعات، بسیار متفاوت عمل می کنم. اگر عزیزی دارو مصرف می کند، اما سالیان زیادی ست نزد پزشک نرفته، به یک پزشک مجرب رجوع کند و داروهای نسل جدید، بسیار تفاوت پیدا کرده، عزیزان جانباز بی تفاوت نباشند.

 چند توصیه کاربردی در جزئیات مصرف داروها:

- در صورت مصرف داروهای آرامبخش و ضد افسردگی، باید صبور باشید، اثر ضد افسردگی داروها حداقل نیاز به دو هقته یا بیشتر زمان دارد. ضمن اینکه اگر مصرف داروها خیلی شما را خواب آلود می کند، پس از مدتی بدن نسبت به این علائم مقاومت پیدا کرده و شدت آن کمتر می شود - اگر با همین رویه مصرف دارو فکر می کنند، شرایط خوبی دارند، به همین نحو پیش بروند و دوز دارو را تغییر ندهید، به اندازه دوز داروئی روانپزشکتان مصرف کنید، نه کمتر نه بیشتر – برای داروهای خواب شبانه، شام سبک صرف کرده با اندکی تاخیر داروهای شبانه خود را یک ساعت قبل از خواب مصرف کنند - سعی کنید زمان خوابتان حدود هشت ساعت باشد، نه کمتر نه بیشتر – گروهی از قرص ها را نبلعید، بلکه در دهان بگذارند به آرامی از طریق بزاق جذب شوند، تاثیر بهتری دارند، به برشور توجه کنند - مصرف مایعات فراوان، بدون قند و گاز را فراموش نکنند، تا بدن قسمتی از داروها را که جذب بدن نمی شود، راحت تر دفع کند – صبح زود از خواب برخیزند که برای خواب شب بعدی، راحت تر باشند - در طول روز نخوابند – اکثر داروهای آرامبخش اشتها را زیاد می کند، مواظب وزنتان باشید، چون به سرعت بالا می رود اما کاهش وزن دشوار است.

چند توصیه برای مصرف کنندگان داروهای، درمان نگهدارنده: اگر قرص مصرف می کنید حتما" توصیه می شود زیر نظر پزشک متخصص، انجام بگیرد، چون باید به صورت دوره ای و مرتب آزمایش آنزیم های کبدی انجام پذیرد – تا جای ممکن از دوز کم مصرف کنند، نصف قرص را خورده، اگر مشکلی ندارند، بیشتر مصرف نکنند. – این قرص ها عوارض جدی برای قسمت های داخلی بدن بخصوص کلیه و کبد دارند – مصرف مایعات زیاد را فراموش نکنند – به هر صورتی که عادت کرده اند مصرف کنند، اما ترجیحا"  صبح ها پس از صرف صبحانه و در طول شب یا روز یک ساعت قبل از غذای اصلی یا دو ساعت پس از آن مصرف کنند – به سیستمی که خودتان عادت کرده اند، توجه داشته باشند، خیلی مهم است.

قابل توجه مصرف کنندگان شربت : از رقیق کردن مایع شربت پرهیز کنند و در غیر این صورت مقدار افزودنی آن زیاد نباشد – اگر طعم الکل برایشان سخت است، بگذارند مایع در هوای آزاد الکل خود را تبخیر کند – وجود الکل باعث می شود شربت حلال باشد، به راحتی بصورت محلول یکدست باشد و اینکه با سرعت بیشتری از دیواره روده جذب خون شود - دوز مصرفی را به حداقل برسانند.

در کل برای این دو گروه مصرف کنندگان قرص و شربت : حداقل دوز مصرفی – کم کردن استعمال دخانیات تا جای ممکن، هر چه قدر سیگار کمتر استعمال کنند، این داروها، اثر بخشی به مراتب بیشتری دارند، اگر بتوانند برای مصرف سیگار زمان بندی کنند موفق تر خواهند بود، چرا که خودم حدود 40 ساله سیگار میکشم، یعنی از 13 سالگی، حدود 20 ساله که برای سیگار کشیدن ساعت گذاشته ام و بسیار راضی ام، هم خودم هم خانواده ام. تلاش بکنید، موفق خواهید شد، خودتان تعیین بکنید که در توانتان باشد – مصرف مایعات فراوان و داشتن تحرک تا جای ممکن، چرا که خطر بروز یبوست در این افراد، بسیار بالاست و مشکل یبوست را دستکم نگیرید بخصوص در فصل گرما. تجربه نشان داده مصرف شربت، نسبت به قرص، مزیت بهتر و عوارض جانبی کمتری دارد. باز هم به تجربه شخصی و عادات افراد، توصیه دارم.

امیدوارم این بحث مورد توجه و استفاده عزیزان قرار بگیرد، اگر سئوالی مدنظر شماست، ابراز بفرمائید تا هم شما هم دیگر مخاطبان، بتوانند از آن بهره بگیرند.

والسلام.

| مرتضی قنبری وفا

اینستاگرام
تمام قد توصیه می شود از خود درمانی بپرهیزید و داروها را حتما با تجویز پزشک مصرف کنید
سلام. اسم این قرص وشربت را لطفابفرمایید. ماجانبازان آزاده ازهمان سال69که آزادشدیم تحت نظرپزشک متخصص مغزواعصاب و اعصاب وروان قرارگرفتیم و الآن 31سال است که مرتب دارومصرف میکنیم. البته نوع داروها که قرصها هستنددراین سالها متفاوت بودند،اما الآن" گاباپنتین300"، "ترانکوپین25" ، "سیتالوپرام(سیتاکسا20)"، مصرف میکنم، خواب منظم ندارم، بی اشتها هستم، بیحوصله و گوشه گیر و منزوی. دلم میخواددرجمع باشم اما ده دقیقه یک ربع بگذره حوصله ام سرمیره و میرم توی اتاقم و درتنهایی کتاب میخونم و گاهی مطالبی مینویسم و اخبارنگاه میکنم. زندگی یکنواخت خیلی تحملش سخته، بیشتردلم بحال خانواده ام میسوزه که دلشون میخوادمن درجمعشون باشم امابرام مقدورنیست. و کنج خانه درانتظارتقدیرالهی هستم. خداراشکر که به مصیبت وبیماریها دچارشدیم و به معصیت ونافرمانی خدا و ولی خدا دجارنشدیم.
ممنونم ، حق مطلب را بیان کردید . سپاس از توجه شما !
جانباز عزیز برادرم آقای مبهوت با سلام و ادب
این قرص و شربت در واحد کلینیک درد بنیاد شهید ، با توجه به توصیه روانپزشک متخصص ، برای جانبازان در نظر گرفته شده است.
بنده در مقام توصیه مصرف این داروها نمی باشم ، صرفا" باید با صلاحدید روانپزشکتان ، اقدام به مصرف آن را بکنید . داروهایی که نام بردید داروهای با کیفیتی هستند و این مشکلاتی که اکنون دارید ، حتما" با روانپزشکتان در میان بگذارید ، شاید با انجام تغییراتی در نوع و مصرف داروها ، مشکلتان مرتفع شود.
اگر قبلا" از داروهای درمان نگهدارنده استفاده نمی کردید ، بنده فقط توصیه دارم از این داروها مصرف نداشته باشید ، چون پایه و بیس این داروها از مشتقات مرفین و پتدین است ، که شدیدا" اعتیاد آور است ، سعی کنید با داروهای معمول و رجوع به روانپزشکتان رفع مشکل کنید . سپاس
جناب آقای مرتضی قنبری وفای عزیز وبزرگوار،سلام علیکم. تقریبا 12یا13سالی میشودکه درفاش نیوز مطالبتان را میخوانم و غیابا خدمتتون ارادت دارم. همین فاش نیوز و شمابرادران دلسوز هستیدکه سنگ صبورجانبازان وآزادگان شدید، درددلهارا می شنوید و منعکس می کتید تاشایدوجدانی بیدار پیداشود و دردی ازدردها را کم کند اما دریغ که مسئولین فقط بفکرحفظ و ارتقاء موقعیت و پست ومقام خودهستند و تنهاچیزی که یادشان نیست همین ایثارگران جانبازوآزاده هستند. مسئولین بخوبی واقفندکه هروقت نظام وکشور نیازبه حضورمردم درصحنه را دارد ایثارگران وخانواده های معظم ومعززشاهد بطورخودجوش دراین صحنه ها حاضرند وباتمام وجودشان ازنظام وکشورورهبری دفاع میکنند علی الخصوص درایام انتخابات که تعیین سرنوشت خودمان هست. ماازاول باشهدا پیمان بسته بودیم که همواره برای پشتیبانی ازنظام ورهبری وکشور تاآخرین توانمان برسرقرارحضوربهم رسانیم، و بیانات رهبرعظیم الشان انقلاب را نصب العین قرارداده و اجازه ندادیم و نمی دهیم تادشمنان هوس پیداکنند و خدای نکرده از خلاءحضور سوءاستفاده کنند. اما درقبال این تعهدایثارگران آیامسئولین تعهدی درقبال آنها ندارند؟ آیا مسئولین نبایدبه مصوبات قانونی توجه نموده و اجراکنند؟ چرا هنوز فرزندان شهداوجانبازان وآزادگان بیکارباشند؟، چرا مشکل مسکن داشته باشند؟ مگرصراحت قانونی ندارد؟ چرامسئولین ازسال1388تاکنون نسبت به اجرای مصوبه اعطای درصدجانبازی به آزادگان برمبنای سنوات اسارت اقدام نکردند؟، اینها حق الناس نیست؟ چرادرکمیسیونهای پزشکی تعیین درصدجانبازان و آزادگان به مستندات ومدارک پزشکی دقت نمیکنند؟.وقتی با ایثارگران دفاع مقدس اینزور رفتارشود وای بحال مردم عادی. ما مطالبه گری خودرا تعطیل نمی کنیم، آنقدرمیگوییم تاشایدوجدانی بیدار پیداشود و این حق را ادانماید. از فاش نیوز متشکریم که همواره گوش شنوا و منعکس کننده درد دردمندان ایثارگربوده و خواهندبود.
برادر بزرگوار جانباز و آزاده مبهوت عزیز ، عرض ارادت دوباره
از اظهار لطف و محبتی که به بنده داشتید بی نهایت سپاسگذارم ، به خدا اظهار محبت امثال شماست که بنده مطلبی ، کامنتی گذاشته ، شاید عزیزی چون شما دردها را بداند و درک کند.
به درستی اشاره فرمودید و ادای مطلب فرمودید از بی توجهی مسئولان متولی ، نسبت به مرتفع کردن مشکلات ایثارگران . برادر من اگر دقت بفرمائید ، زمانی که حضرت امام (ره) دستور تشکیل بنیاد شهید را صادر فرمودند ، بارها و بارها به مسئولان گوشزد کردند ، نگذارید ایثارگران دچار مشکلات و معضلات شوند ، ولی با گذشت بیش از سه دهه از پایان هشت سال دفاع مقدس (دقت کنید ما هنوز از لفظ جنگ استفاده نمی کنیم) ایثارگران در چه شرایطی قرار دارند ! آیا در شان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است ، جانباز مملکت هنوز قادر به تهیه داروی های خود را هم نیست ، چه برسد به معشیت ، شغل ، مسکن و ...چه بر سر کشور ما آمده ! ایثارگران ، ثابت کردند برای بقای نظام و کشور ، تا پای جان با همه وجود خود را به معرض بدخواهان و دشمنان ، خدا لعنتشان کند کم هم نیستند ، قرار داده اند هنوز هم در صحنه هستند.
اما مسئولان ما را چه شده ! هر که می آید ، پیاده است اما با شاسی بلند می رود ! انگار نه انگار تو این مملکت ایثارگر وجود دارد ! به والله غمی که در دل حضرت آقا است ، از همه بیشتر است ! ولی وقتی مسئولینی اینچنینی در راس کار هستند و قوانین ایثارگری را هم دور میزنند و دو دقیقه وقت هم برای گوش دادن هم خرج نمی کنند ، چه بگوئیم !
خود من به شدت از فاش نیوز شاکی ام ! دیواری درست کرده و... بماند و بگذریم !!
برادرعزیزم مبهوت ، در خصوص بحث قبلی در خصوص داروهای شما ، اگر مشکل بی خوابی شما حاده ، به روانپزشکتان فقط ، فقط پیشنهاد بدهید داروی ترانکوپین شما را با برند دیگری ، اگر مصلحت می دانند ، تعویض کنند . چون ترانکوپین نام ژنریک آن کوئیتیاپین است و برندهای دیگر ، دارای کیفیت متفاوتی هستند ، موفق باشید. با سپاس و تشکر
برادرعزیزوبررگوارم آقای قنبری وفا.ممنونم ازبذل توجهتان. مگرماهمدردان به دردهمدیگربرسیم و باکلامی مرهمی باشیم برزخمهای کهنه دلمان. بله حتمابه توصیه دلسوزانه شما عمل میکنم و درباره داروها باپزشک متخصصم صحبت خواهم کرد. امیدواریم باآمدن دولت انقلابی سیزدهم درکنارمجلس انقلابی بعدازحدود30سال به مشکلات ایثارگران توجه جدی شود. ایثارگران نجیبانه صبرکردند شایددولتهاومجلسها توجهی کنند، اماانگاراین صبوری ما بدتعبیرشد و مسئولین خیال کردندمشکلات همگی حل شده، حالا این دوسه ماه دیگرهم دندان روی جگرمیگذاریم تاببینیم دولت جدیدانقلابی چه نگاهی به ایثارگران وحقوق تضییع شده شان دارد، ایثارگران که جزقانون خواسته زیادتری نداشته وندارند، همه خواسته های ما براساس قوانینی بوده که خودمحلسهاودولتهارزطول 30واندی سال مصوب فرمودند و اجرانکردند، و حالا این ایثارگران درسنین پیری قرارگرفتند و بیماریها وصدمات جانبازی واسارت هرروزبیشترخودش رانشان میدهد. دربحث درمان که خیری ندیدیم، مصوبات رفاهی هم کامل اجرانشد، حقوق معوقه را هم امروزوفردامیکنند یا به گردن یکدیگرمی اندازند. این رفتارهایی که مسئولان درقبال ایثارگران داشتند نه خداوندمتعال می پسندد نه وجدانهای بیدار ، اما یک جیزمشخص است که ایثارگران ترازوی تعهد و تدین و انقلابیگری مسیولان هستند.
سلام آقای قنبری وفا امشب 15/دی 1401با حال خراب همسرم که جانباز اعصاب و روان وموج خورده جنگ هست برای پیدا کردن قرص آرام‌بخش در اینترنت میکشتم که با مطالب خوب شما روبرو شدم داشتم میخوندم که به همسرم گفتم شما هم گوش کن هر چه گفتی همه حال روحی شوهرم بود الان خیلی حالش خرابه قرص آسنترا یاسرترالین مصرف میکنه با پرفنازین دو البته تا پرفنازین هشت هم مصرف کرده ولی الان دو مصرف میکنه با شربت هم مصرف میکنه ولی همه یک طرف لرزش دستهاش و اعصاب خرابش خیلی اذیتش میکنه میگم بریم تهران دکتر نمیاد شما تجربه دارویی داشتید لطفا بگو یه دارو یا قرصی که بتونه حالشو خوب کنه چیه بخدا خسته شدم میگه شب ها از صدای انفجار از خواب میپرم و از ترس میمیرم بعد میبینم که تو خونه خوابیدم همین تازگی از روانپزشک هم مشاوره گرفتیم ولی گفته باید دارو رو عوض کنی لطفا اسم یه روانپزشک خوب رو بما معرفی کنید 7855
سلام من همسرجانباز اعصاب روان هستم همسرم فوقالعاده عصبی لجباز خودخواه خودرای بدبین بددل زورگوداروهم مصرف نمیکنه سرهیچ وپوچ دیوارمیسازه زودعصبی میشه چه دارویی توصیه میکنیدریلکس باشه
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi