گریه های شبانه دخترم!

محمدعلی شاکری - بنده در زمان جنگ تحمیلی ۳بار مجروح بارها بر اثر موج انفجار و دو بار هم براثر سلاح های شیمیایی دچار مشکل جدی شدم سی و اندی سال است که از مشکل اعصاب و روان و دردهای روان تنی و نخوابیدن حتی با دارو چندین شبانه روز بله بنده هم بعد از سالها درد و رنج ناچارا به خاطر خانواده ام رفتم دنبال مجروحیت متاسفانه دو مورد از صورت سانحه اولیه را که پیدا نکردم فقط چند مورد ترکش را بررسی کردن نهایت ده درصد از کار افتادگی لحاظ کردن با اینکه طول درمان سی و اندی ساله اعصاب و روان و تحت درمان بودن به خاطر صدمات ناشی از سلاح های شیمیایی را دارم در این مورد هیچی لحاظ نکردن.

 بنده نمی دانم مسئولین مربوطه در مورد ما چی فکر می کنند به والله اگر می دانستم عواقب ناشی از موج انفجار ها و سلاح های شیمیایی را هرگز ازدواج نمی کردم رنج بردن بنده مهم نیست گاهی بیشتر اوقات تا چندین شبانه روز نخوابیدن مهم نیست ولی چه رنجی از همه لحاظ خانواده ام می کشند مسئولین ذی ربط نمی دانند تمام دنیا را به بنده ببخشند معنا ندارد.

 بنده دو فرزند دختر دارم یکی از آنها دکتری پزشکی دانشگاه البرز تحصیل می کند گاهی شبها که خوابم نمی برد می روم بیرون و بر می گردم گریه پنهانی فرزند م را می بینم بسیار سخت است خدا می داند به بنده وظیفه ام بوده هیچ اصلاً مهم نیست به خانواده ام چه گذشت و چه می گذرد دیگر سالهاست که توان هیچ کاری را هم ندارم مشکل مالی فقط اندکی از مشکلات بنده هست نا شکری نمی کنم و از درد و رنج خودم نمی نالم و به آن افتخار هم می کنم ولی ای کاش مسئولین ذیربط هرچند کاری از دست آنها هم بر نمی آید ولی از نظر مالی لااقل اندکی به فکر خانواده های ما بودند.

گاهی اوقات فرزند م در خواست مالی آن هم مبلغ اندکی می کند چون واقعاً حال و روز مرا می بیند خیلی رعایت می کند ولی همان مبلغ اندک هم زمانی که ندارم می خواهم زمین باز بشه به زیر زمین بروم درد و رنج خودم بماند خجالت کشیدن زن و بچه بسیار دشوار ازجنگ است ای کاش مسعولین این حرفها را متوجه می شدند چی میگم