یکشنبه 20 تير 1400 , 07:00
گرمای هوا و جهان سرد دیجیتالیسم
اکنون مفهوم رسانههای جمعی تغییر کرده و راه و رسم اسارت انسان، از طریق تبلیغ و تطمیع و ایجاد سرگرمی به گونهای موذیانه و غیرمؤدبانه ترسیم میشود...
فاش نیوز - از مهمترین دغدغههای پژوهشگران در واکاوی تأثیر دیجیتالیسم بر زندگی روزمره، چگونگیِ مدیریتِ احساس بر اساس قواعد و مقررات و در چهارچوب به اصطلاح دموکراسی است.
این روزها کلیپی در فضای مجازی وایرال شده که در آن بانویی که احتمالا به خاطر اندکی ته لهجه! گرگانی معرفی شده بدون رعایت حریم و حیا؛ سخیفترین اهانت را به مقولهی حجاب روا میدارد...
هرچند دیری است که تحولات در زندگی روزمره، به سمتی حرکت کرده که خبر از پایان همهی ایسمها میدهد و نسبت به ایسم، بدگمانی شدید وجود دارد؛ اما بازار افکار عمومی بیوقفه برچسبهای تازه میطلبد.
امروزه دیجیتالیسم با ارائهی تفسیرهای باریک اندیشانه از نقشه یا سبکهای زندگی خاص، به صورتی بیوقفه برای نظامهای ارزش محور، چالشهای نوین میآفریند؛ اساساً خصلت آموزهای که ism به مفهوم دیجیتال میبخشد، ناظر بر اولویت معرفتی یا اعتقادی بوده و حاکی از کنش و واکنشی معنادار است.
فرضیه:
الف: اکنون مفهوم رسانههای جمعی تغییر کرده و راه و رسم اسارت انسان، از طریق تبلیغ و تطمیع و ایجاد سرگرمی به گونهای موذیانه و غیرمؤدبانه ترسیم میشود...
با پدیداری و تبدیل رسانههای عامهپسند به وجوهِ اصلیِ زندگی روزمره، این امکان فراهم شد که امور قدسی و اعتقادات و ارزشها به صورتی غیرمنصفانه مورد توهین و هجوم قرار گیرند...
در کلیپ مورد اشاره یک خانم با حضور در یکی از مراکز مهم دولتی و به بهانهی گرمای هوا و قطع برق؛ به کلیت حجاب اهانت میکند... جامعهی ایرانی پس از کشف حجاب رضاشاهی تاکنون با چنین آزمونی روبرو نشده بود...
ب: حتی از زمانی که حروف الفبا و ماشین چاپ با شکلدهی راه و رسم ادراک و اندیشه و خوی تفکر؛ مردم را در کنترل خود گرفت، تا هنگامهی وقوع انفجار اطلاعات و ارتباطات که امکان انتخاب مخاطب را کاملا از میان برداشت؛ بخش عظیمی از باورها و اعتقادات البته با پرداختن هزینههای غیرقابل محاسبه؛ جنبهی قدسی خود را حفظ کردند...
ج: بدیهی است که به تصویر کشیدن ابداعات ضدفرهنگی، هیچ سنخیتی با جهان راستین زندگی ندارد. عدم تحلیلی مناسب از منطق درونی عملکرد دیجیتالیسم در مواجهه با امور قدسی و طولانی شدن تعطیلاتِ تاریخیِ متولیانِ امور فرهنگی؛ سرنوشتی نه چندان خوشایند را برای تاریخ فردا رقم خواهد زد...
1: جنس و جنسیت
برخی صاحبنظران با توجه به تمایز واژهها، فقدان ضمایرِ مذکر و مؤنث در زبان فارسی را دلیلی بر تبرئهی این زبان از جنسیتگرایی دانستهاند؛ اما واژگان و بافت زبان فارسی این ادعا را نقض میکند...
نتایج برخی از پژوهش های کیفی حاکی از آن است که استفادهی ابزاری از جنس مؤنث برای رسیدن به اهدافی خاص، پای ثابت برنامههای ماهوارهای بوده است...
انگار در جنگِ تبلیغاتی، تراشههای الکترونیک میخواهند بر اندیشه و انگیزهی مردم القاء کنند که مقاصد خود را در امری که «اشپنگلر» دینِ نو بتِ ثانی مینامد؛ خواهند یافت.
چنان که «هانسون» اشاره کرده، در پی یک سلسله اعتراضهای دانشجویی در سال 2003 که در کانالهای ماهوارهای فارسی زبان از کالیفرنیا و لس آنجلس پخش می شد، بسیاری از ایرانیان به خرید دیشهای ماهوارهای روی آوردند...
پخش گسترده از شبکههای ماهوارهای و معلم معرفی کردن، همچنین ارائهی تحلیل نسبت به ادبیات سخیف که سنخیتی با معلم بودن ندارد؛ پراکنده گوییها به ویژه نسبت به بیت کوئین، احساس خودکم بینی و برخی دیگر از شاکلههای رفتاریِ خانمِ معترض؛ حکایت از طراحی و تمرینِ نمایش دارد...
2: غول سردِ دیجیتالیسم
اکنون رسانه، به مثابهی قوت روزانه به محیط دیداری - شنیداریای تبدیل شده که ما به گونهای بیپایان و خودکار با آن ارتباط متقابل برقرار میکنیم، تأثیر این وسایل، علاوه بر دگرگونسازی فرم و صورتِ افکارِ درحال مبادله، محتوا و ماهیت آنها را نیز تغییر میدهد.
معضل اصلی این است که صورتبندی تمامی محاورات عامه، از رهگذر رسانههای نوین انجام میگیرد. امروزه شاهدیم که نتیجهی انتقالِ فرهنگهای مسموم با ابزار مبادلهی عکس و تصویر، متلک و لطیفه... منجر به شیوع نوعی فرهنگ بیتفاو تی شده و تأثیر بنیادین بر رفتار اجتماعی گذاشته است.
نکتهی مهم اینجاست که با سیطرهی تصویر بر روایت و مهاجرت از کلام محوری به شمایل محوری، شاهد رویدادی به راستی معنادار خواهیم بود... به ویژه اینکه کوچ دانش سیاسی به درون آثار هنری مستقل، سایهی قدرت را بر هنر افکنده است...
چنان که «بودریار» نگاشته، جهانِ سردِ دیجیتالی بودن، جهان استعاره و کنایه را جذب میکند. از رهگذر غلبهی اصل شبیه سازی بر اصل واقعیت، تصاویر برای مردم این امکان را فراهم میآورند که این همانندسازیهای سطحی میتوانند جایگزین همتایان واقعی آنان شوند.
3: گرمای هوا و دو تصویر از ماهیت زندگی در لوای دیجیتالیسم
میتوان بر دوش «ماکس وبر» ایستاد، که بر دلزدگی از جهان عقلانی شده و اظهار تأسف برای زوال فضایل اخلاقی و بر تنگتر شدن بندهای عقلانیت تآکید داشت... به راستی چگونه میتوان پدیدهی گرمای هوا و قطع برق را بهانهای برای نفی یکی از اصول اعتقادی یعنی حجاب قرار داد؟
تصویر دوم را میتوان باتوجه به اندیشهی «آنتونی گیدنز» که به گردونهی بیمهار علاقهمند است، ترسیم کرد.
از این منظر دیجیتالیسم به مثابهی ماشینی بیفرمان با قدرتی عظیم است که هر لحظه میتواند از نظارت خارج گردد و راکب خودش را متلاشی کند...
هرچند سواری بر این گردونه غالباً شورانگیز است، اما هیچ امکان نظارتی بر مسیر یا سرعت این مسافرت وجود ندارد. این مسیر سرشار از مخاطرات پر پیامد، سرشار از تعارض و کششهای مخالف است.
در عصر روشنگری عقل در مقابل ایمان مذهبی، در نهایت خود انسان به جای خدا در مرکز آگاهی نشست. با تبدیل دینی که به معجزات و آخرت معتقد بود، به دینِ معجزاتِ فنی، دین باوریِ جادویی به فن باوریِ جادویی تبدیل شد.
بدیهی است که علم ناقص، مردمان را از دین و خدا دور میکند. اکنون که فن باوری جادویی و شتاب نوآوریها همهی حواسها را متوجه خود کرده است؛ توهین به مقدسات و به صورتی کینهتوزانه پخش جهانی آن، نه نیاز به سواد چندانی دارد و نه مهارتی خاص میطلبد...
اکنون از رهگذر صفحهی صاف وبی، انواع اقلیت میتواند هر صدایی را به گوش دیگران برساند... بدین سان این گفتهی «نیچه» که جهان حقیقی به داستان بدل میشود، به شیوهای دیده میشود که در آن درک ما از واقعیت، از تصویرها، تفسیرها، بازساختههای [چندگانه ای تشکیل میشود] که از سوی رسانههای رقیب یکدیگر و فاقد هرگونه هماهنگی مرکزی منتشر میشوند.
نتیجه گیری
اکنون همگان پذیرفتهاند که رسانهها همراه با دگرگونیهای اجتماعی فناورانه، درگیر جریانهای سیاسی شده و مخدوش شدن مرزهای میان اماکن عمومی و خصوصی؛ بر ماهیت زندگی روزمره تأثیر گذاشته است.
هرچند انسان شدن یک پروژه است، اما جادوی الکترونیک، باعثِ توقف و بازگشت از مسیری شده که رشد و تکاملِ خرد و تعقل و گسترش شعور و اندیشه را در پی دارد...
پخش گستردهی کلیپ بانوی هتاک حاکی از آن است دیجیتالیسم، بر امکان تصمیمگیری از سوی دولتهای ملی تأثیری بنیادین دارد...
کلیپ مورد بحث نشان میدهد که استیلای کامل دولت بر شیوهی زیستِ فرهنگی مردم چندان آسان نیست و زیستِ سیاسیِ بخشی از مردم تابعی از دیجیتالیسم شده است.
سخن آخر اینکه به برکت رسانهها و تحولات عظیمی که به وجود آمده، شیوهی ترسیم تصاویر از زندگی روزمره، عوض شده است. علاوه بر قدسیتزدایی از امور قدسی؛ جهان سیاست نیز به گونهای بیسابقه، جنبهی اسرار آمیز خود را از دست داده است.
| دکتر سید مهدی حسینی