شناسه خبر : 87254
دوشنبه 13 دي 1400 , 12:10
اشتراک گذاری در :
عکس روز

در حاشیه بخش شهید آوینی پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت؛

"مرگ ماسایوشی"؛ شکوفایی اقتصادی با تسلیم شرافت!

یک سخنرانی دونالد ترامپ دارد با این مضمون که اگر ژاپن بخواهد به ما حمله کند، کاری از پیش نمی برد؛ چون ما با هم توافق کردیم. ولی اگر ما بخواهیم به ژاپن حمله کنیم آنها باید بنشینند در خانه هاشان و از تلویزیون های سونی، نابود شدن کشورشان را ببینند. اگر ژاپن بخواهد در بحثی با آمریکا مخالفت کند، جدا از اینکه اقتصاد آنها در بحث تحریم فلج خواهد شد، یک بمب اتم آمریکایی که در خود کشور ژاپن وجود دارد از خاک ژاپن بلند خواهد شد و در خود ژاپن فرود خواهد آمد...

فاش نیوز - ژاپن پیش از اینکه در جنگ جهانی دوم شکست بخورد، از کشورهای مقتدر و صنعتی، و جزء ۵ کشور برتر دنیا بود. اما بعد از اتفاقات جنگ جهانی دوم که فاجعه بار بود، این ها از بین کار راحت و درست، کار راحت را انتخاب کردند و خودشان را در ابعاد مختلف تسلیم دشمن کردند و به آن چیزی که الان به لحاظ اقتصادی هستند رسیدند.

 "حسین صفرزاده" کارگردان فیلم "مرگ ماسایوشی" در گفت و گویی با خبرنگار ما، درباره موضوع اثر مستندش گفت: موضوع اصلی فیلم، تقابل آمریکا و ژاپن و در رابطه با تاریخ سیاسی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم است. روایت از قرن ۱۹ شروع می شود و قضیه ای از مردمان سامورایی مطرح می شود که اینجا ارزش فیلم مشخص می شود و سپس ۷ سال اشغال ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم توسط ایالات متحده آمریکا را داریم؛ و پس از آن شرایط اقتصادی ژاپن را در دهه 70 و 80 میلادی بررسی می کنیم و در نهایت به دوران مدرن می رسیم و از تمامی ابعاد به موضوع می پردازیم.

کارگردان فیلم مرگ ماسایوشی در مورد علت نام‌گذاری فیلمش گفت: "ماسایوشی" به معنای عدالت، راستین و پایداری است و معنایی که بیش از همه از این واژه برای من ارزشمند است شرافت می باشد. بنابراین "مرگ ماسایوشی" به معنای مرگِ شرافت است. ارزشی که در فیلم مطرح می شود شامل دو زیر متن شرافت و آزادی است که ژاپنی ها آن را در تاریخ‌شان داشته اند؛ اما در جریان جنگ جهانی دوم از دست دادند. حتی یک جاهایی خودشان تصمیم گرفتند که ارزش هایی همچون فرهنگ، تاریخ و اصالت را از دست بدهند.

وی در همین رابطه تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم، ژاپن به عنوان یک کشور مغلوب در برابر آمریکا، انگلستان، روسیه و چین تسلیم می شود و از همین جا هرآنچه داشت را تقدیم این کشورها کرد. اینچنین خواستند به شکوفایی صنعتی برسند! اینها با فروختن شرافت و آزادی و فرهنگ‌شان معامله کردند و یک چیزی به نام اقتصاد را به دست آوردند و الان یکی از قطب های بزرگ اقتصادی هستند‌. البته من این را بگویم ژاپن پیش از اینکه در جنگ جهانی دوم شکست بخورد، از کشورهای مقتدر و صنعتی، و جزء ۵ کشور برتر دنیا بود. اما بعد از اتفاقات جنگ جهانی دوم که فاجعه بار بود، این ها از بین کار راحت و درست، کار راحت را انتخاب کردند و خودشان را در ابعاد مختلف تسلیم دشمن کردند و به آن چیزی که الان به لحاظ اقتصادی هستند رسیدند.

صفرزاده افزود: ژاپنی ها در آن وضعیت، فرهنگ خودشان را کاملا باختند و فرهنگ را از غرب وارد کشور خودشان کردند. بخشی از علت این انتخاب، خواسته ی سیاست مداران آمریکایی را شامل می شد و بخش دیگر این بود که ژاپنی ها می خواستند از گذشته خودشان فاصله بگیرند و وارد مدرنیته شوند. ژاپن یک کشور ثروتمند است؛ اما باید از آنها پرسید که چند درصد از این ثروت را خودشان استفاده می کنند و استقلال‌شان کجاست؟! یک بخشی را که تسلیم کردند حوزه نظامی است. در واقع، ژاپن یک سپر دفاعی در کشورهای آسیای شرقی هست تا اگر چین، کره شمالی و ایران بخواهند تحرکی داشته باشند، ژاپن اولین کشوری‌ست که با اینها وارد جنگ خواهد شد و مجبور است این کار را انجام دهد.

وی یادآور شد: یک سخنرانی دونالد ترامپ دارد با این مضمون که اگر ژاپن بخواهد به ما حمله کند، کاری از پیش نمی برد؛ چون ما با هم توافق کردیم. ولی اگر ما بخواهیم به ژاپن حمله کنیم آنها باید بنشینند در خانه هاشان و از تلویزیون های سونی، نابود شدن کشورشان را ببینند. اگر ژاپن بخواهد در بحثی با آمریکا مخالفت کند، جدا از اینکه اقتصاد آنها در بحث تحریم فلج خواهد شد، یک بمب اتم آمریکایی که در خود کشور ژاپن وجود دارد از خاک ژاپن بلند خواهد شد و در خود ژاپن فرود خواهد آمد. به خاطر اینکه بخش عمده ای از پایگاه های موشکی و هسته ای آمریکا در خود ژاپن قرار دارد. همین الان اگر یک رئیس جمهوری در آمریکا انتخاب شود یا یک نخست وزیری در ژاپن از پارلمان رای بگیرد اولین کاری که باید بکند این است که به واشنگتن سفر کند و مرامنامه و عهد و پیمان خودش را با رئیس جمهور آمریکا تجدید کند.

وی تاکید کرد: ما در فیلم هم اشاره می کنیم که آقای "اوتا ماساهید" فرماندار "اُکیناوا" در ۱۹۹۵ که یکی از افراد برجسته در تاریخ ژاپن است و بیش از صد جلد کتاب دارد، وقتی که می خواهد از یک فاجعه ی سادیسمی تجاوز که از یک سرباز آمریکایی به دختربچه ژاپنی اتفاق افتاده بود شکایت کند، ۱۷ بار نزد مسئولین ژاپنی می رود و ۷ بار به آمریکا سفر می کند؛ اما در نهایت، بعد از این همه تلاش، چیزی که به دست می آورد این است که سربازان آمریکایی قبل از ساعت ۱۲ شب به پایگاه های شان بروند و بخوابند و بیرون نیایند.

در حال حاضر ۱۳ استان ژاپن تحت اشغال نظامی آمریکاست و آمریکایی ها در آنجا حضور فعالی دارد. حتی از نظر اقتصادی هم بگویم که آن بحران مالی که در سال 2012 در شرق آسیا اتفاق افتاد و کشورهایی مانند فیلیپین خواستند از بانک ملی ژاپن وام بگیرند، آمریکا مانع شد و اجازه نداد و آنها مجبور شدند که از بانک های آمریکا وام بگیرند. همانطور که گفتم موضوع فیلم، تقابل ژاپن و آمریکاست. ژاپن با آمریکا صلح نکرده است؛ تسلیم آمریکا شده است و اینها با هم متفاوت هستند. آلمان و کره جنوبی هم تسلیم آمریکا شدند. به راحتی از منافع شان در کشورهای دیگر می گذرند و ناچاراند؛ چون چیزهای دیگری برای شان به خطر می افتد.

"صفرزاده" در مورد مراحل ساخت فیلم توضیح داد: پژوهش و تحقیقات این مستند حدود ۶ ماه زمان برد و به فکت های خوبی رسیدیم و سعی کردم فکت ها را به صورت قصه درآورم. شخصیتی در تاریخ به نام ژنرال "داگلاس مک آرتور" که نماینده ایالات متحده است و از این طریق شخصیت پردازی کردیم. ۳ ماه نوشتن فیلمنامه و ۳ ماه تدوین اثر زمان برد و سه ماه هم برای اصلاح رنگ وقت گذاشتیم. ۶ دقیقه از فیلم، بازسازی یک خودکشی به سبک سامورایی هاست و این زیر متنی است که آن "مرگ ماسایوشی" را تداعی می کند.

وی در مورد مکان های فیلمبرداری گفت: در ۹۵ درصد این مستند از تصاویر آرشیوی استفاده شده است که مورد تایید مخاطبان و منتقدان قرار گرفت و باسازی خودکشی هم در جنگل های رودبار، قسمت "عروس حلیمه جان" تصویربرداری شد.

این مستندساز جوان درباره علت پرداختن به این سوژه خاطرنشان کرد: من دو دلیل برای انتخاب این سوژه دارم؛ زمانی که تحقیقی درباره تاریخ سیاسی اروپا انجام می دادم، طرح همین فیلم مستند توسط یکی از دوستانم به نام "علی اکبر مجیدی فرد" آورده شد و من این دو مسئله را کنار هم قرار دادم و دیدم که توسط یک ذهن دارد مدیریت می شود. جلوتر که رفتم، دیدم فوق العاده به علایق من نزدیک است؛ چون به قصه ها و اسطوره ها عشق می ورزم.

وی درباره جای خالی چنین مستندهایی بیان کرد: مستندهایی وجود دارد که در حوزه آمریکا ستیزی قرار دارد و شعاری و پروپاگاندا هستند؛ که مخاطب را به سطح پایینی از درک سینمایی می رسانند و مسئله در حد اعلا در آنها بیان نمی شود. اما من با رویکرد خودم به آن نگاه می کردم؛ که ضمن آنکه از تکنیک های سینمایی بهره می برم تا فرم و حس ایجاد کنم، به مسئله ای بپردازم که جایگاه ارزشی و بین المللی برای کشور ما دارد؛ و می خواستم این مسئله باز شود. سینما تعاریفی دارد که بایستی اجرا شود. این ارزش‌گذاری و تکنیک ها باعث می شود که کار شما به حد اعلایی برسد.

این فیلم‌ساز در بخش دیگر صحبت های خود به ویژگی های ساختاری و محتوایی اشاره کرد که هیئت داوران می توانند آنها را در فیلم ببینند و در این ارتباط گفت: این فیلم اولین اثر من است. تمام تلاش من این بود که در تمامی قسمت ها از گفتار متن گرفته که توسط استاد "صمصامی" انجام شد و تدوین و اصلاح رنگ، همگی به بهترین شکل انجام شود؛ تا مستند، هم از نظر بصری و هم زیر متن، در تمامی حوزه ها مورد توجه قرار بگیرد؛ اگر چه جایزه مطرح نیست.

صفرزاده با اشاره به چالش های ساخت این مستند گفت: مهم ترین چالش درونی که با آن روبرو بودم این بود که شرافت و آزادی را طوری مطرح کنم که شعاری نشود. چالش دیگر هم این بود که ژاپنی ها در جریان جنگ جهانی دوم، آرشیوهای خودشان را از بین برده بودند تا در دادگاه های آمریکایی محاکمه نشوند؛ و به همین خاطر من در دستیابی به آرشیو مشکل داشتم.

وی کمبودهای سینمای مستند را برشمرد و گفت: در بخش موضوعی، فیلم های بسیار خوبی هم داریم؛ اما سوژه های سیاه زیاد می بینیم. دوست می دارم که به سمت سوژه های امیدبخش برویم. حتی وقتی کسی می خواهد بر روی یک تراژدی کار کند، به کثیفی نشان داده می شود. فیلم های تمیزی هم در تراژدی داریم. از نظر حمایتی هم جاهایی هستند که کارشان را خوب انجام می دهند. اما از سازمان های ارزشی انتظار می رود که حمایت شان را بیشتر کنند. البته سازمانی هم هست که عمومِ فیلم های فیلم سازان را می خرد و حمایت می کند. این کار، مستندسازان جبهه انقلاب را تنبل بار آورده است و آنها به دنبال تکنیک و فرم نمی روند؛ چون همیشه فیلمِ آنها راحت فروخته شده است.

حسین صفرزاده ادامه داد: فیلم‌سازان بزرگی در کشور ما وجود دارند که حمایت شدند و به جایگاه رفیعی رسیدند؛ اما توجه این سازمان ها به برنامه های تلویزیونی باعث شده است که این مستندسازان هم به تلویزیون و مسابقه ها کوچ کنند. مستندسازِ جریان ساز نباید به سمت جریان دیگری کوچ کند.

این مستندساز جوان درباره برگزاری جشنواره سینما حقیقت و تاثیر آن بر فیلم‌سازان جوان گفت: این جشنواره فوق العاده مهم است و من خوشحالم که فیلم ام در بخش شهید آوینی جشنواره حضور دارد. جشنواره سینما حقیقت مخاطبان خاصی دارد که این نوع سینما را به معنای واقعی درک می کنند و این برای من خیلی مهم است. افراد با هدف به این جشنواره می آیند و می خواهند فیلم خوب ببینند و این برای فیلم سازانی که فیلم خوب ساخته اند و می خواهند دیده شوند بسیار ارزشمند هست.

وی در پایان با اشاره به برگزاری آنلاین جشنواره اظهار داشت: جشنواره‌ی سینما حقیقت در دو بخش فیزیکی و آنلاین برگزار می شود و این اتمسفر خیلی خوبی‌ست. پخش آنلاین اگرچه دیر اتفاق افتاد، اما به گسترش و توزیع آثار بسیار کمک کرد.‌ فقط برخی فیلم ها در پلتفرم ها قرار نگرفتند و مخاطب خودشان را از دست دادند.

پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت ۱۸ تا ۲۵ آذرماه ۱۴۰۰ به دبیری محمد حمیدی مقدم در تهران برگزار شد.

| گفت و گو از: تورج اردشیری‌نیا

| عکس از: الهام سادات روئین تن

اینستاگرام
سلام عزیزان فاش میگویم واز گفته خود دلشادم * بنده عشقم واز هردو جهان آزادم . فعلا که هر دو گزینه معیشت واقتصاد و... ما خدشه دارد که نیاز به تلاش بیشتر مسئولان دارد .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi