شناسه خبر : 87859
یکشنبه 19 دي 1400 , 11:10
اشتراک گذاری در :
عکس روز

تجمع اعتراضی ایثارگران مقابل ساختمان بنیادشهید

فاش نیوز - گروهی از ایثارگران صبح امروز در اعتراض به عدم پرداخت معوقات ماده38 قانون جامع ایثارگران، مقابل ساختمان مرکزی بنیادشهید تجمع کردند.

برپایه گزارش خبرنگار ما؛ تعدادی از ایثارگران از ساعت 7 صبح امروز با تجمع مقابل ساختمان مرکزی بنیادشهید و امور ایثارگران به منظور مطالبه و پیگیری حقوق قانونی خود و پرداخت مطالبات ماده 38 قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران در مقابل بنیاد شهید تجمع کردند.

بنا بر این گزارش، با گذشت بیش از چند ساعت از آغاز این تجمع اعتراضی، هنوز واکنشی از سوی مدیران بنیادشهید مشاهده نشده است و ایثارگران کماکان در مقال بنیادشهید حضور دارند.

اینستاگرام
سلام ، اگر مسئولان نظام همانقدر که نسبت به شهیدان ابراز ارادت کردند به شهیدان زنده توجه میکردند وضعیت بهتر بود.
همیشه سوال بوده که چرا مسئولان نسبت به شهیدان بسیار ارادت و توجه نشان میدهند و از مقامات عالی آنها بسیار گفتند که حق کلام و عمل همین است اما در مقابل جانبازان هیچگونه احترامی قایل نیستند؟ البته منظور از جانبازان آنها نیستند که در پناه انواع تسهیلات و امتیازات و عنایات حداکثری بدون هیچگونه تلاشی به منزلشان ارسال میشود چون انها از ما بهتران هستند اما منظور همین جانبازانی که برای دریافت تسهیلات قانونی ناچارند بسیار تلاش کنند و همیشه دست خالی میروند.
آقا من همه تجمعات ماده 38 رو رفته بودم هیچی هیچی من اگر بدانم کجا از آقای میرزایی شکایت کنم ما را بی‌جهت تحریک کردند اطلاعات غلط دادند هیچ نتیجه ای هم نداشت جز کتک خوردن از پلیس ضد شورش جانبازان
میشه بفرمایید کدام یگان ویژه شما رو کتک زده؟
شاید شما در تجمع ضد انقلاب شرکت و کتک خورده آید وگرنه هیچکسی در اعتراضات ماده ۳۸ کتک نخورده که هیچ، بلکه نیروی انتظامی بخصوص فرماندهان محترم یگان امداد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در کمال احترام ادب با معترضین برخورد کرده و امکانات خود را در اختیار جانبازان معترض قرار دادند از جمله اعزام اتوبوس برای عزیمت به امامزاده حسن و تعویض کپسول اکسیژن جانبازان شیمیایی از بیمارستان نیروی انتظامی و امکانات دیگر
سلام و عرض ادب و احترام به محضر تمامی عزیزان جانباز خصوصاً جانبازانی که هرازگاهی برای احقاق حق و حقوق حقه قانونی همه جانبازان مقابل بنیاد شهید و امور ایثارگران تجمع میکنند، عزیزان ازهمه تان متشکریم امااینکه فقط برای معوقات ماده38مطالبه گری میکنید دستمریزاد اما اصل قضیه سنوات پاداش پایان خدمت وطلب ذخیره مرخصی جانبازان حالت اشتغال هست که حسب قانون سربازان وظیفه وبسیجیان از کار افتاده کلی پس از 30سال همطراز با نیروهای پایور آنهم با دو رتبه بالاترسنوات پاداش پایان خدمت وطلب ذخیره مرخصی جانبازان حالت اشتغال بایستی پرداخت میشدلطفا سنوات وهمچنین طبق قانون هر10سال یکدستگاه خودرو ساخت داخل با شرایط مندرج در متن قانون آمده است که به جانبازان 70 درصد بایستی واگذار گردداماتاکنون هیچیک از مسئولین امرتوجهی نکرده اند وبه مرقانون عمل ننموده اند، باتشکر جمعی از جانبازان
باسلام
چرا نمره منفی به نظرات را بسته‌اید؟!؟!؟؟؟
وقتی منفی می‌زنیم مثبت ثبت میشود!!!!!
که از سال 1385 دکتران میگویند ریه اش شیمیائی شده که ما اصلآ خبر نداشتیم که بارها میگفت پول بنیاد حرام است .... وام حراااام است مباد وام بگیرید !!! چون ربا است ... بعدش فهمیدیم از طریق بسیج رفته و شیمیائی شده ... پرونده همه چیز کامل .... اما به هیچکسی نگفته بود ... این ارزش داره ... زمان جنگ دگر هییییچ مردی در خانواده ما نبوووود همه در جبهه همگی یک دسته بودیم یک خط را کامل پوشش میدادیم ... در کل وظیفه بوده همه را توضیح دادم دو عمو شهید 3 دائی شهید یک دائی که جانباز بوده یک سال مجددآ جانباز و اسیر و مابقی تکه تکه و شیمیائی ... پدرم . پدر بزرگم که توضیح دادم جانباز بودند و دائم در جبهه میامدن فرزندانش را بخداوند میگفتند قربانی مرا بپذیر او را ب خاک میسپردند نوبت ب نوبت و خودش مجددآ برمیگشت ب جبهه خلاصه حقیر با التماس حاج مهدی زین الدین به گردان رفتم . که حاج مهدی همه جوره مرا امتحان کرد همه جوره با همه نوع سلاحی ... گفت واقعآ کوچولوئی ولی ماشاء الله جگر شیر داری ... که متوجه شدند از خجالت بغض گلویم را گرفت که مرا در آغوش گرفتند و گفتند جدی میگم ؛ اگه صدام بدونه چنین اشخاص دلاوری هست که اندازه اسلحه کلاش هست اما دلش روحیه اش شهامت شجاعت و ... دق مرگ میشد ... که نوبت اول گلوله آرپیجی را با رملهای فکه بحدی با فشار کرده بودند داخل که نه بیرون میامد و نه شلیک میشد ... که بچه ها به شوخی 70 دفعه در شکم سر صورت همه جای خود میزدند و من از جلویشان برداشتم که ببرم که در دستم عمل کرد و تمام صورت بدن همه را جیزقاله کرد بجز استخوانی از من چیزی نماند و دستو همه را همه شکم بدن همه را تکه تکه کرد که وقتی دستم را فشار میداد دااااد میزدم چون محکم گرفته بودمش در دستم . همه استخوانهای دستم را پودر کرده بود که تا یکماه و بعدش چندین مااااه همه بدنم دا داغون کرد قطع دست همه سنگها هر چه بود در بدنم چندیین ترکش اونم نقاط حساس بدنم ... هنوزم که هنوزه هست که از بیمارستان فرار و رفتم پیش دائی محمدم نوبت اول که عمو غلام در بغلم شهید شد که دااااد میزدم و خداوند را صدا میزدم اندازه نصف زغال سرخ از پشت کمرش سوراخ کرده بود تا نزدیک نافش که دیدم آهن سرخی در حال جوشیدن است که از بس هیکلی بود مانند یک ترکش کوچک اما نصف آجر بود ... خلاصه در کربلای چهار دو تا لاستیک دوچرخه خریدم برای زیر دست چپم که وقتی رگبار میزنم سر لوله اسلحه بر نگردد بالا با لاستیک قسمت جلوی اسلحه را با لاستیک میبستم که برنگردد بالا لوله اش تازه 13 ساله شده بودم شب عید هم بود که بدنم همه زخم خون آبه برایم خنده دار بود ... خلاصه شب عملیات کربلای 4 لباس غواصی اندازه من نبود چون خیلی کوچولو بودم که در آن شب واقعآ کربلا را در آن شب تا صبح دیدم که بوی خون باروت شیمیائی دود لجن انسان سالم میامد اونجا با یک نفس میمرد ... خلاصه شهید کاوه نبیری گفت گرا بده به دشمن بگو ما از اینجا حمله کردیم که شک نکند ... کسی هم که گرا میدهد سریع تک تیر انداز ی خال هندی ... میزدند که با توپ 23 این بعثی های حرام زاده چچنی های ریش قرمزی معروف بودند ... روزی 10 هزار دلار و همه را که آمریکا اسرائیل و همه کشورهای دنیاداده بودند با بهترین سلاحها به آنها میدادن که با توپ 23 یکی یکی از عزیزان مارا میزدند مثل اینکه با ژ 3 یک گنجشکی را بزنی چی ازش میمونه هیجیزی از یک گردان یک دسته برنگشت که آنجا در حال بستن یک مجروحی بودم که یه توپ 120 خورد پشت سرم یک متری مرا بیست متر بلند کرد زد زمین و آنجا هم 30 الی 40 ترکش و کمرم هم تکه تکه شد ویک هفته در کما بودم زخم قبلی مانده بود/. که برای سومین نوبت گفتم من باید بروم ... وگرنه بچه ها نمیدانند از کدام نقطه بروند ... و منم تنها مونده بودم گفتم اگر سعادت بود که میروم ... خلاصه رفتم بین حلبچه و خرمال که یک روز آواکس را دیدم مسئول ادوات بودم بدنمم دااغون اما چیزی ب کسی نمیگفتم !!! آواکس را که دیدم گفتم فردا صبح تا این امشب برسه مخابره میکنه ب آمریکا و فردا همه نیروها را با هواپیما کامل چندین نوع گاز اعصاب تاولزا خردل ریه میزنه خفه کننده ... که با التماس ب فرمانده گردانی که هیچیزی بلد نبود با التماس همه گردانها را واحدها را گردانهای کناری را همه لباس ش . م . ر . مجهز کردیم و گفتم ببرشون بلند ترین نقطه بلندی و تا ساعت 8 صبح نیا و هیییچکسی لباسشو در نیاره که میمیره ... خودم تنها با ی دوشکا دو تا جعبه دو زمانه دوتا هواپیما میراژ یه سوخو 22 اومدن ساعت 7/30 صبح چون برای شیمیائی باید پائین بیان که بیشتر اثر کند یه شناسائی کردند اولیکن 4 لول توپ 57 همه و همه 23 تک لول همه فرار کردند میدونستند شیمیائیه بحدی پائین اومد که خلبان پستش منو دید دست بلند کرد منم با زیر پوش سه پایه را باز کرده بودم رو زمین کنار ی درختی که دید نداشته باشه اونقدرشلیک کردم دقیق تا سوخو را زدم ... رو خرمال افتاد دیدم بوی گشنیز جعفری بادام خلاصه چشم ، ریه ، اعصاب ، تاول . ب عشق زدن هواپیما و برگشتن بچه ها که ب علیرضا گفتم دیدی هواپیما را زدم گفتم آره دیدم چشات شده مثل چشم آهو مردمکم بحدی درشت شده بود که کل قرنیه چشمم را هر دوگرفته بودن سیاهی مردمکهام بحدی درشت شده بودند که کلیه چشمم یک تیکه سیاه شد و تاول و نفسم بالا نمیامد اوندر ایمیل نیتریت جلوی بینی ام شکسته بودند که بینی ام پاره پاره شده بود اونقدر آتروپین زده بودند رو زانوها که حد نداشت 50 تا بیشتر 100 تا ایمیل نیرتریت که خودم دلم میسوخت ب حال خودم که 14 ساله نشده بودم شش ماااه تو کما اونوقت 35% برای اییییین همه تکه تکه شدن 40 درصد نوبت اول بود که گفتند دو وسومش را بدزدید 40 درصد نوبت دوم 50 %درصد نوبت سوم که از اون ساله یه بچه خوشگل جانباز کوچولو معروف شده بودم همت باکری بابائی همشون افتخار میکردند ی عکس باهام بندازند الان 50 % هیچیزی ندادن همه چیزمو دادم همه حقم را دزدیدن ماهی 3 میلیون ... ب کدامین گناه یا حسییییین .ع. جانم یا ماه بنی هاشم خانواده 8 شهید خانه نشین تنهای تنهای تنهای نه غذائی نه چیزی بآی ذنب القتلت/ همه را خودتان دزدیدین/ خونه . مینی سیتی . ماشین شاسی 40 میلیون حقوق . آنوقت 3 تومان حقوق میدهید/تبصره 38 را خود میخورید/ سپردمتون ب آقا ابالفضل العباس .ع. پرونده ام اراک 30 ساله تهرانم/زنم طلاق گرفته ده نوبت مهریه گرفته هر ده سال 110 عددسکه میگیره ...
حوالتونو دادم به قرآن 80%درصدم را حقوق 30 میلیونی ام را هیچیزی ندادین کجاست ؟؟؟ یا ح
چرا حقوق اسفند ماه سال 1400اولین حقوق من بوده واریز نکردند کارت عابر بانک دادند معلوم نیست چه اتفاقی افتاده واریز نکردند
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi