شنبه 11 تير 1401 , 16:25




به بهانه سالگرد شهادت سردار شهید، بهمن نجفی
چون سوختهی عشقم، در نار نخواهم شد!
اگر کمی، فقط کمی آن فتیله عزت خود را پائین می کشید، به درجات عالی دنیوی دست می یافت؛ همانند افرادی که امروزه مدعی و میراثخوار خون...
فاش نیوز - این روزها به حدی گرفتار مسائل روزمره و پوچ زندگی شده ایم که منجر به فراموشی عزیزترین دوستان، رفقا، بستگان، آشنایان که در عزت و شرافت ما و کشور و سربلندی آن نقش داشته اند و پرچمداران واقعی دین که با خون خود شرافت و انسانیت را به فعلیت رساندند، شده است! وای برما که چقدر خود را گرفتار این دنیایی که به تعبیر قرآن لهو ولعب است کرده ایم و از کسانی که هویت ما در جامعه از نام آنان است غافلیم.
نام او یادآور غیرت، شرافت، گذشت، شجاعت، صداقت، تواضع و انسانیت می باشد. دوستانی که بهمن را می شناختند، سخنان مرا تائید می کنند. او در خانواده ای مستضعف در جنوب تهران(جوادیه) درکنار سه برادر دیگر و یک خواهرش تربیت شد. مرحوم پدرش مرد شریف و بزرگواری بود. بهمن درخانه ای بسیار محقر اما بزرگ به جهت غیرت و شرافت رشد کرد. پدرش "مشهدی التفات"با دو چشم نابینا تا روزهای آخر زندگی با یک چرخ دستی، با تعدادی گالن بیست لیتری، نفت بعضی از منازل و مغازه ها را تامین و با آن زندگی خود و خانوادهاش را اداره می کرد. او با قدم شمار، همه منازل و مغازه ها را می شناخت. کمترکسی از ساکنان جوادیه بود که این مرد را نشناسد. همه به او به دیده احترام نگاه می کردند. خداوند به خاطر شرافت و اعتمادبهنفس او، برایش عزت و بزرگواری ماندگار همچون «بهمن» را برای عزت دنیوی و اخروی اش به ثبت رساند.
بارها توسط فرزندان، از جمله بهمن به ایشان گفته شده بود شما دیگر پیر شدی؛ منزل باش حقوقت را ما تأمین می کنیم و برای تو خطرناک است. اما این مرد، با عزت و روح بزرگی که داشت هرگز حاضر به پذیرش این مسئله نشد و حتی در برخی موارد از دسترنج خود به بعضی از فرزندانش کمک مالی نیز می کرد! بهمن عزت نفس و روح بزرگ را از این پدر آموخته و به ارث برده بود.
اگر او می خواست با شجاعت و شهامت و حضور در جنگ که مسئولیت های معاون تیپ و مسئولمحوری را در اوایل جنگ عهدهدار بود، اگر کمی، فقط کمی آن فتیله عزت خود را پائین می کشید، به درجات عالی دنیوی دست می یافت؛ همانند افرادی که امروزه مدعی و میراثخوار خون بهمنها شده اند! اگر امروز نظام ما عزت و آبرویی دارد به واسطه خون بهمنهاست.
از بهمن با آن قد بلندش فقط به اندازه یک بقچه باقی ماند؛ شاید آن هم برای عبرت امثال ما! بهمن در زندگی شخصی خود بسیار سختی کشید؛ ازدوران کودکی، نوجوانی و جوانی. او درسال 58 به سپاه پاسداران پیوست و در گردان های رزمی سپاه تهران، پادگان ولیعصر(عج) با شهیدانی همچون احمد غلامی، اکبرحاجیپور، مرتضی سلمانطرقی، اصغر رنجبران، کاظم رستگار، حسین اسکندرلو، حمید آرونی و... هم چنین بزرگوارانی که هماکنون درقید حیات هستند مانند برادران بزرگوار حاج منصور محسنی، علیرضا ربیعی، محمد جوانبخت، بهرام میثمی، فتح الله نظری، اسماعیل معروفی، مهدی شریفی و دوستان دیگر همدوره بود و حشر و نشر داشت.
بهمن پس از عملیات خیبر به خاطر برخی عملکردها اختلافاتی با فرماندهان بالاتر خود پیدا کرد؛ اما هرگز جنگ، امام و شهدا را فراموش نکرد. بهمن تاانتها بر همان اعتقادات خود باقی ماند و سال 1365 در عملیات مهران به عنوان نیروی بسیجی و آزاد حضور یافت و به شهادت رسید. مزار او قطعه 27 ردیف7 شماره 10 می باشد.
اما مظلومیت او فقط در زمان حیاتش نبود؛ بلکه پس از آن نیز با همان مظلومیت، در خانواده، دوستان و مسئولین به فراموشی سپرده شد.
او گمنامی را دوست داشت. خداوند او را با گمنامترین انسان، حضرت امیر مومنان، علی علیه السلام محشور فرماید و عاقبت همه ما را ختم بخیر کند و به ما معرفت پاسداشت نام و اهداف مقدس این عزیزان را عنایت فرماید.
حاج مهدی روشنی از پیشکسوتان و فرماندهان میدان جهاد و ایثار که هماکنون در کنج خانه با بیماری ها و ابتلائات مختلف دست به گریبان است درباره سردار شهید بهمن نجفی می گوید:
درمواقعی که کنار هم بودیم برادران با شهید نجفی شوخی می کردند که وقتی شهید بشوی قبر اندازه شما پیدا نمی شود. قسمتی از پاهایت داخل قبر دیگری می شود. می خندید و می گفت، حالا هر وقت شهید شدم من که نیستم. یک فکری می کنند!
وقتی شهید شد مثل سوخته و قطعه قطعه شده بود.
من به اتفاق بهرام میثم دنبال قطعات بدنش بودیم که به شکلی تکه های بدنش را کنارهم بگذاریم تا مادرش حداقل صورتش را ببیند. یک قطعه از صورت که لب هم همراهش بود و چند قطعه دیگر را به هرشکلی شده کنار هم گذاشتیم. وقتی وارد قبرشد، یک سوم قبر هم برایش زیاد بود!
روح همه شهدا شاد. شفیع جمیع ما باشند انشاءالله.
پاسدار شجاع، صادق و محبوب، شهید مظلوم، سردار بهمن نجفی، از شهدای محله جوادیه، معاون تیپ یکم عمار از لشکر ۲۷ محمد رسولالله در سال ۱۳۶۱ و مسئول محور عملیاتی لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهدا (ع) که در ۱۰ تیر ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک (آزادسازی شهر و منطقه مهران) به شهادت رسید.
| سردار عابدین وحید زاده



