چهارشنبه 19 مرداد 1401 , 09:24




نفر اول کنکور پزشکی پر کشید
شهید احمد رضا احدی در بیست و پنجم آبان ماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان اهواز و در خانوادهای مذهبی و سنتی زاده شد.
پدرش درجه دار ارتش و مادر وی خانهدار بود. در شش سالگی وارد دبستان شد و مراحل تحصیل ابتدایی را با موفقیت کامل و احراز رتبههای اول طی کرد. دوره راهنمایی را نیز با معدلهای ۱۹ و ۲۰ گذراند. در این هنگام با شروع جنگ تحمیلی همراه خانواده به زادگاه پدر و مادر خویش (ملایر) بازگشت و تحصیلات متوسطه را در رشته علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی پی گرفت و سرانجام در سال ۶۳ موفق به کسب دیپلم گردید.
سال ۶۴ در کنکور سراسری دانشگاهها با استفاده از سهمیه رزمندگان رتبه نخست را در کل کشور و در همه رشتههای انتخابی بدست آورد و از این پس در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران به ادامه تحصیل پرداخت.
شهید پس از مهاجرت به ملایر و همزمان با تحصیل در دبیرستان ضمن اندیشه و تأمل در مسائل گوناگون، ایمان روز افزون خود را به حرکت پویای انقلاب اسلامی و امام (ره) نشان داد تا آنکه در سال دوم تحصیل در دبیرستان، بر اثر روح کمال خواه و ایمان والای خویش و به منظور حضور در میدانهای جنگ و جهاد لباس رزم بر تن کرد و نخستین بار در عملیات رمضان (سال ۶۱) شرکت جست و در این نبرد مجروح شد.
حضور در این عملیات را میبایست مبدأ تحولی شگرف و آغاز راهی نو فراروی او به شمار آورد، چنان که شکوه ایمان و اخلاص بسیجیان در این عملیات و شهادت دوستان و هم رزمانش خصوصاً «محمد روستایی» تأثیری ژرف بر او نهاد. ماجرای این واقعه در دو قطعه از یادداشتهای وی با عنوان «ضیافت الله» و «با مرگ» با بیانی آکنده از احساس و شور منعکس گردیده است.
از این پس احمدرضا تا هنگام شهادتش پیاپی در جبهههای جنگ حضور یافت و در تمامی نبردها از نفرات ویژه و فعال گردان ها و دستهها بود و در مواقع سخت و پیچیده در میادین نبرد، دیگران را نیز هدایت و مساعدت میکرد و گاه اتفاق میافتاد تا یک شبانه روز در میان سپاه دشمن پنهان میشد و جز خدا کسی از او خبر نداشت.
در مدت چهار سال حضور در جبهه جنگ بارها مجروح شد و در عین حال در بسیاری از این موارد کمتر اتفاق میافتاد که دوستان و حتی خانوادهاش از این موضوع آگاهی یابند.
احمدرضا در استعداد و یادگیری، کم نظیر بود و بدین جهت در طول مدت تحصیل در مدرسه و در دبیرستان و دانشگاه برجسته و سرآمد بود و نمرههای عالی میگرفت. چنان که در سال آخر دبیرستان پس از ۶ ماه حضور در خط مقدم جبهههای جنگ و بازگشت و شرکت در امتحان نهایی به عنوان دانش آموز ممتاز شناخته شد.
فراست ذهن و طبع لطیف او موجب آن شد که حتی برای بیان اندیشه خویش از فرمولهای ریاضی و مقولههای علمی نیز تعابیری بدیع و گیرا به وجود آورد و به راحتی قلم را در بیان مکنونات درونی و مشاهدات خود به کار گیرد و شورانگیزی و عاطفه سیال خویش را در جملات و نوشتههایش جای دهد. افزون بر این، گاه طرحها و نقاشیهایی نیز پدید میآورد و مهمتر این که اُنس دائمی با قرآن و ادعیه داشت و بر آن همّت میگماشت.
به سخنان حکیمانه و اشعار عرفانی دلبستگی خاصی داشت آن گونه که در نوشتههای خود به مناسبتهای مختلف از اشعار نغز شاعران بهره میگرفت.
آن چه که در نگاه نخست از او به نظر میآمد سادگی و صمیمیتی بود که بیننده را از دیدار او مجذوب میساخت اما در پس این چهره جذاب و شاداب، نگاه ژرف و قلبی محزون وجود داشت که باعث بی توجهی آن به تعلقات دنیایی گردیده بود و او را با عشق و ایمانی خالص راهی میدانهای دفاع از دین و میهنش میکرد.
همیشه و در همه حال خدا را بر اعمال خود ناظر و حاضر میدید و به محاسبه و مراقبت از نفس خویش اهتمام میورزید چنان که اعمال نیک و بد خود را رمز گونه در دفتری جداگانه ثبت میکرد. حضور پیاپی او در جبهههای غرب و جنوب به عنوان یک دانشجوی پزشکی هیچ گاه باعث برتری و غرور وی نمیشد چرا که او دنیای غرور و خودخواهی را سخت سست و بی مقدار میشمرد. هنگام راز و نیاز، حالتی وصف ناپذیر داشت آن گونه که دوستان او گفتهاند اهل تهجد و شب زنده داری بود. چنان که هنوز گریههای سوزناک او در جای جای سنگرها در ذهن و یاد دوستانش باقی مانده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
فقط، نگذارید حرف امام به زمین بماند همین
حدود یک ماه روزه قرض دارم تا برایم بگیرید و برایم از همگی حلالی بخواهید
والسلام
کوچکترین سرباز امام زمان(عج)
احمدرضا احدی



