یکشنبه 23 مرداد 1401 , 13:24
خدایا چرا؟!
باید در خودمان جستجو کنیم که چرا با این همه رفاه بیشتر از زندگی شهدا، زندگی ما به زیبایی زندگی آنها نیست؟!...
مریم - گاهی دلم می خواهد از خوبی شهدا و بدی های خودم بترکد. هرچه تلاش می کنم مثل کسی که در مرداب بدی های خود گرفتار است، دست دراز کنم و دست خود را به شاخه های وجود شهدا بند کنم تا از این مرداب نجات یابم انگار نمی شود.
وقتی از حالات روحی شهدا می نویسند، منی که ادعای عشق به آنها را دارم تنها خجالت می کشم. خجالت و خجالت! شاید از وقتی خودم را شناختم و شهدا را شناختم، تمام سعیم را کرده ام که شبیه آنها باشم اما ... شاید تلاشمان کم بوده؛ حتما" کم بوده! حتما" نتوانسته ایم مثل آنها از خودمان رد شوم.
حتما" نتوانسته ایم مثل آنها خدا را ببینم.
حتما" نتوانسته ایم معنای زندگی را مثل آنها درک کنیم.
چرا زندگی هایمان با شهدا اینقدر متفاوت است؟ چرا رنگ و بوی آنها را ندارد؟
گفته اند شهید همت برای این که نفس خود را تربیت کند، همیشه کف دستشویی را می شسته.
شهید چمران با اعضا و جوارحش قرار می گذاشته که او را در راه الهی اش یاری دهند و خسته نشوند.
شهید بابایی به کمترین ها در زندگی اش قانع بوده.
شهدا مهربان بودند، خاضع بودند، مقرب بودند، ادراک بالا داشتند، به خدا خیلی نزدیکتر از ما بودند. زندگیشان زیبا بود. زیبایی نه از جنس نگاه ما؛ امکانات و رفاه کامل و آخرین مد روز هر چیز. آنها طور دیگری زندگیشان زیبا بود. آنها طور دیگری خوشبخت بودند. در سختی و خون و خاک و درد و خمپاره و فشار و ... زیبا زندگی می کردند.
باید در خودمان جستجو کنیم که چرا با این همه رفاه بیشتر از زندگی شهدا، زندگی ما به زیبایی زندگی آنها نیست؟!
خدایا! کمکمان کن زندگی و آخرتمان به شهدا نزدیک شود.
کمک کن در دنیا و آخرت با شهدا باشیم.
کمک کن عاقبتمان عاقبت شهدا شود.
کمک کن در این وانفسای زندگی هزار رنگمان، راه ساده و یکرنگ شهدا را گم نکنیم.
الهی آمین!
من به شما ثابت می کنند آن روزگار که حالا در غبار زمان فراموش شده افرادی که وارد جبهه شدند معمولی بودند اما معمولی باقی نماندند. اتفاقی افتاد . تغییراتی رخ داد. ان تغییرات روی خط منظم پیش رفت . شهدا بر اساس آن تغییرات به انتهای خط رسیدند و شهید شدند . اما جنگ که تمام شد عده ای دیگر در مسیر ویژه حرکت نکردند و از مسیر دور شدند . آنها که در مسیر هستند مشخص است . آنها من قضی نحبه هستند .
ای وای . چه عدد امنیتی رندی ؟؟؟؟
من وقتی داشتم خاطرات جمع آوری می کردم یکی گفت شهدا آدم معمولی بودند دیگر پای خاطراتش ننشستم . حرف من نیست که . خدا می گوید قرآن می گوید شهدا افراد معمولی نبودند . انشالله از فردا دوباره فعال می شوم. در این زمینه ها بیشتر توضیح می دهم بعد از این .
جمله که باید اضافه کنم این است:
شهدا آدم معمولی نبودند . وارد زندگی دوم که شدند ... انتهای مسیرشان شهادت شد.
هیچ آدم معمولی شهید نشد. ببینید البته درجات شهادت هم در نظر بگیرید . اینا حرف من نیست . توی یه کامنت هم نمی شه ثابت کرد. سر نخ دارم می دم .
بحث یه کم مفصله بعد بیشتر می نویسم .
این انگشتام خشک شده لز بس تایپ کردن .. دیگه مثل سابق نیستن ...
کسی باکسی کاری نداشت ، آن آدم که نماز شب میخواند ، خیلی بی سر و صدا نیمه های شب ، بدون اینکه کسی متوجه بشه نماز شب میخواند ، نماز شب به اخلاص بی سر و صدا بودن حرمت داشت که کسی متوجه نشه ، صداقت اونا آنها را دست چین کرد ، خداوند به صداقت آن جوان ها باور داشت اصلا قبل از انقلاب ، این همه سینما و تلویزیون یکسره فیلم های مبتذل پخش می کرد ، ولی شهدای ما همان بچه های بودند ، که از دل فرهنگ قبل از انقلاب به دنیا آمدند و نوجوانی را در انقلاب و جنگ تجربه کردند ، برای اینکه بخواهید مانند شهدا باشید ، همین دیدن و عمل به وصیت شهدا کافیست!
شهدا در وصیت خودشان به همه توصیه کردن چگونه راه آنها را دنبال کنید اگر دلتون با خدا باشد دیگه نیاز به هیچ سخنی نیست ، خدا خودش بهتر از خود من وشما میداند ، که در قلب بنده اش چی میگذره ، همیشه از ته دل با خدا صحبت کنید و مطمئن باشید از ته دل ، از خدا جواب خواهید گرفت ، نه به امکانات است و نه به ظواهر کمتر یا بیشتر. شهدا را دست نیافتنی کنیم ، به آنها جفا کرده ایم ...!