شنبه 19 شهريور 1401 , 14:01
به یاد جانباز شهید حاج داود کریمی
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند.
بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهاند و هیچ پیمان خود دگرگون نکردهاند.
سحرگاه شانزدهم شهریور سال 83 شهید حاج داود کریمی پس از تحمل دوران بسیار سخت و طاقت فرسای آسیب شیمیایی به معبود خود شتافت او انسانی بزرگ و خود ساخته مکتب اهل بیت علیهمالسلام بود در مورد او بزرگانی چون مرحوم منتظری، رهبری، مسئولین نظام، فرماندهان نظامی، دوستان و رفقا و افراد مختلف سخن بسیار گفتهاند که مخرج مشترک همه صداقت، شجاعت، اخلاق که سرآمد همه است در کنار این مصادیق، ساده زیستی، صبوری، صلابت درگفتارو بیان، بیریا، فرماندهی شجاع، مدبر، فکور آنچه بدون اغراق درمورد ایشان میتوان گفت همه خوبیها در ایشان جمع بود. هر کسی که حاج داود را درسال 58 دیده بود همان رفتار، منش و بزرگواری، ساده زیستی را در بیست سال بعد همان را در او میدید.
میخواهم چند خاطره از ایشان در خانواده و محیط کار و اجتماع بیان کنم.
آنچه مرا بسیار رنج میدهد مظلومیت حاج داود در تمام عرصههاست، خدا را شاهد میگیرم هرگز او را ندیدم در کارها خودی ببیند همیشه دغدغه مردم، کشور و دین داشت.
همه را دوست داشت و نسبت به کسی کینه در دل نداشت. هر فردی او را میدید شیفته رفتار و اخلاقش میشد، افرادی که در محیط کار با او همکار بودند متوجه ایثار و از خود گذشتگی و بزرگی روح این مردمی شدند یک روز فردی از کاسبان محل به علت مشکلات بازار کسب و کار دچار مشکل شده بود و حاج داود کاری برای وی انجام داه بود او در مقابل چکی برای تاریخ آینده داده بود حاجی مشغول کاربود متوجه شد این شخص به همراه مامور نیروی انتظامی با دستبند به کارگاه مراجعه کرد. حاج داود با دیدن این صحنه بسیار منقلب شد و علت را پرسید. او گفت من چک برگشتی دارم و آمدم تقاضا کنم درصورت امکان چکی را که پیش شما دارم اگر ممکن است با تاخیر من به شما بپردازم و اجازه بده این بدهی را بدهم و در اولین فرصت بدهی شما را خواهم داد. حاج داود با اصرار از مامور جهت صرف چای چند لحظهای محل را ترک و پس از لحظاتی از کاسبان دیگر پول تهیه و مبلغ چک برگشتی وی که منجر به بازداشت وی شده به ایشان داد تا بدهی خود را بپردازد. علیرغم بدهی خود این فرد به حاج داود او به دنبال حل مشکل این شخص بود و تمامی همکاران و آن شخص و مامور مات و مبهوت این صحنه بودند یکی ازکارگران به حاج داود معترض او دیگر پول نمیدهد و حاج داود با تشر میگوید او مشکل دارد باید تلاش کنیم مشکل او حل شود.
حاج داود در حل مشکلات دوستان، بستگان و آشنایان همیشه پیشقدم بودن درنیروی انتظامی خدمت میکردم، در طبقه اول منزل ایشان ساکن بودیم تازه از محل کار آمده بودم همسرم شام برایم آورد تلفن موبایل زنگ خورد اغلب دوستان و آشنایان جهت راهنمایی مشکلات خود تماس میگرفتند همسرم تلفن را خاموش کرد تا من به راحتی غذا بخورم حاج داود هر زمان از محل کار به منزل مراجعه میکرد ابتدا مدتی را با نوههای خود با شوق و نشاط هم چون سیره پیامبر اکرم(ص)در نقش یک کودک آنان را به دوش وپشت خود سوار و بازی میکرد دراین لحظه متوجه شد همسرم تلفن را خاموش کرده از او علت را پرسید همسرم در جواب گفت نمیگذارند با آرامش غذا بخورد، حاج داود رو به دخترش حدیثی از ائمه اطهار مبنی بر اینکه این عنایت خداوند است، فردی را برای حل مشکل خود به درب منزل ایشان فرستاده و نباید این عنایت الهی را از ایشان سلب کرد.
حاج داود چند ویژگی معنوی بارز داشت:
1.توکل فوق العاده به خداوند تبارک و تعالی در امورات
2.خداوند را ناظر برهمه اعمال دیدن 3.توسل به ائمه اطهار علیهم السلام
حاج داود نهج البلاغهای زیست و نهج البلاغهای رفت، او نماد اخلاص و ایثار و گذشت بود، عرفان عملی یک شیعه امیرالمومنین(ع) را در حیات خود به نمایش گذاشت، به طوری که بردباری و صبوری و استقامت او در روبرو شدن با مسائل و مشکلات، زبانزد همه بود. حتی در بدترین شرایط هرگز لبخند از لبانش دور نمیشد. حیا، نجابت، ادب و از همه مهمتر ساده زیستی او درخانواده، محیط کار، اجتماع یکسان بود با دوچرخه به محل کار تردد میکرد بدون توجه به این که من فرمانده بودم و چه، یک چهره بیشتر نداشت هرگز بانقاب دیده نشد ظاهر و باطن در خانواده، اجتماع، محیط کار یکی بود، درمیدان رزم فرماندهی مقتدر، شجاع، متفکر، توانمند، استراتژیست، با برنامه و هدفمندبود، عقل را سرآمد پیشرفت و توسعه و حل مشکلات میدید آیندهنگری، اخلاص، ایمان، توکل، تواضع، شرافت، نجابت، پاکدامنی و همه حسنات و زیباییها در او بود، وقتی به موضوع و مطلبی باور داشت محکم و استوار میایستاد، در چارچوبهای اعتقادی بسیار پایدار و پایبند به اصول و ارزشهای دینی، اخلاقی و انسانی و معتقد به رفتار اصلاحطلبانه بود. آستانه تحملش در نقد بسیار بالا بود. در ارادت به خانواده معظم شهدا و سرکشی مداوم به آنان و تواضع در مقابلشان کم نظیر بود. تلاش برای حل مشکلات ایشان جدی و مصر بود. در کمک به ایتام توجه جدی داشت و سعی میکرد فرزندان یتیم و بیسرپرست را مشغول کار و حرفه کند. معتقد بود باید آنان را مشغول بازار کار و حرفه کرد تا علاوه بر یادگیری حرفه و تخصص و کسب درآمد عزت نفس آنان لطمه نمیخورد در آنها اعتماد به نفس تقویت می شود؛ ضمن این که جامعه به سوی گداپروری نمی رود. درحل مشکلات خانوادهها خیلی تلاش داشت.
او مهربان بود و مروج مهربانی، رحمانیت خدا را مقدم بر همه چیز میدانست معتقد بود وقتی پیامبر مکرم اسلام رحمت للعالمین است باید نگاه ما به همه انسانها از این مسیر باشد.
الگوی عملی او شهید رجایی بود و همیشه از او به عنوان یک انسان ارزشی و ارزشمند یاد میکرد و از برخی خاطرات خود که با آن شهید عزیز داشت به نیکی بیان میکرد. آنچه مرا رنج میدهد این است چرا یک فرد با این همه خوبیها و خدمات شایان به کشور و نظام به اعتراف موافق و مخالف در حقش این همه جفا رفت؟!
معتقد بود انسان در برخی از امور نقشی ندارد و صرفا در حیطه خداوند متعال است هیچ موجودی توان تغییر در وضعیت را ندارد ازجمله حیات و ممات، رزق و روزی، عزت و ذلت، وی معتقد بود اگرخدا بخواهد کسی عزیز شود تمام عالم بسیج شوند نمیتوانند او را ذلیل کنند و همانطور بلعکس، او حقیقتا یک عارف بود و خدا را هر لحظه ناظر و شاهد اعمال خود میدانست و عالم را محضر خدا میدید.
حاج داود معلمی بزرگ برایم بود هر چه زمان میگذرد جای خالی او در خانواده و جامعه را احساس میکنم، دلم بسیار برایش تنگ میشود، روح بزرگی داشت، افسوس میخورم چرا و چرا بعضی از تنگ نظریها اجازه نداد جامعه ازخدمات او بهرهمند شود؟!
و هنوز انسانهای شریف و مومن و عزیز درکشور هستند متاسفانه به عناوین مختلف اجازه داده نمیشود کشور و ملت از تجربیات آنان بهرهمند شوند. امیدوارم ذرهای انصاف در این زمینه به منظور استفاده از تواناییهای این اشخاص فراهم گردد.
وقتی حضرت امیر(ع) ویژگیهای مومن را در خطبه متقین بیان میفرمایند همه آنها در حاج داود میدیدم و او یک مومن واقعی بود.
تکه کلام او "خدا عاقبت شما را ختم بخیر کند"بود و برای همه از خدا خوبی میخواست.
او یک انسان با تمام معیارهای انسانی بود. همچنان که مرحوم امام خمینی فرمود "همه انبیاءالهی و ائمه اطهار علیهمالسلام برای انسان سازی آمدند" به قول مولانا "انسانم آرزوست".
درود میفرستم بر روح بلندش، یاد میکنم از مرحوم حاج آقا نیک بین عزیز و پدر شهید عارف و شاگرد مرحوم شیخ رجبعلی خیاط. هر زمان نام حاج داود میآمد میگفت: آنان در روز ازل انتخاب شدهاند فقط برای به مرحله عمل رساندن مدتی به این جهان آمدند!
مردان مجرب که به حق پیوستند
از دام تعلقات دنیا رستند
چشمی به تماشای جهان بگشودند
دیدند که دیدنی ندارد بستند
خداوند او را میهمان سفره پرفیض امام حسین علیه السلام قرار دهد.
| عابدین وحید زاده